(rm) صدا | [ 4:26 mins ]
سال گذشته در اروپا گفته ميشد که مذاکرات اتمي بايد تا بعد از تعيين تکليف انتخابات مجلس شوراي اسلامي ادامه يابدو امسال نيز دولتهاي اروپائي مي گويند نتيجه واقعي مذاکرات اتمي آنها با جمهوري اسلامي بعد از انتخابات رياست جمهوري معلوم خواهد شد. اما چنانکه اميرطاهري، مفسر نيويورک پست مينويسد، اروپائيها در سياست خود در قبال جمهوري اسلامي توهم و تناقض دچار هستند. آنها تاکنون با تصمیم گیرندگان اصلی در باره برنامه اتمی ایران نه تنها مذاکره نکرده اند بلکه ملاقات هم نکرده اند. طاهری می نویسد اروپائیها طبیعت نظام جمهوری اسلامی را که خود را در رویاروئی با غرب جانشین اتحاد شوروی می داند، نادیده می گیرند. بهنام ناطقي (راديوفردا، نيويورک): آقای امير طاهري، ستون نويس «نيويورک پست» در مقالهاي تحت عنوان توهمهاي اروپا در باره ايران، مينويسد سياست مذاکره اتمي کشورهاي فرانسه، آلمان و بريتانيا با جمهوري اسلامي تنها خاصيتي که داشته است اين است که حکومت ايران را يک سال ديگر به هدف خود که تبديل به يک قدرت اتمي از طريق اوجگيري قابليتهاي فني است، نزديک کرده است. وي ميافزايد اما مقصر شناختن جمهوري اسلامي در اين مذاکرات غلط است، و اروپائيها، قرباني توهمها و تناقض منطقي هستند که سياست آنها در قبال ايران به آن دچار است.
تناقض، از ديد آقاي امير طاهري، در اين است که اروپا، که فرض ميکند ايران دو دهه در باره برنامه اتمي خود دروغ گفته است، حالا از جمهوري اسلامي ميخواهد که از دروغگوئي دست بردارد به اين ترتيب، براي راضي کردن اروپائيها، جمهوري اسلامي ابتدا بايد به آنچه ميگويد هرگز نکرده اعتراف کند و آنگاه به صورتي قابل تائيد، آن را متوقف سازد.
آقاي طاهري مي نويسد يکي از توهمهاي اروپائيها اين است که جک استرا، وزير امورخارجه بريتانيا معتقد است انتخابات رياست جمهوري اسلامي تاثيري در موضع ايران خواهد داشت. اما آقاي استرا توجه ندارد که از حالا برنده اين انتخابات معلوم است و نام او علي خامنه اي است، يک روحاني ميانپایه، که قدرت او به عنوان ولي فقيه و رهبر جمهوري اسلامي نامحدود است، و برنده انتخابات رياست جمهوري مانند روساي قبلي جمهوري اسلامي، تنها بخشي از روکشي خواهد بود که کارش پنهان کردن چهره تصميمگيرنده واقعي در نظام جمهوري اسلامي است.
امير طاهري مينويسد توهم بعدي از توهم اول ناشي ميشود، و همه ميدانند حسن روحاني که طرف مذاکره با اروپائيهاست، فاقد هرگونه قدرت تصميمگيري است، و اروپائيها تا حالا با هيچکدام از تصميمگيران واقعي در حکومت جمهوري اسلامي روبرو نشدهاند، چه برسد به اينکه با آنها مذاکره کنند.
به عقيده امير طاهري، اروپائيها همچنين طبيعت نظام عقيدتي که جمهوري اسلامي بر آن استوار است را ناديده ميگيرند. رژيم خود را نقطه مقابل و رقيب و جانشين نهائي انديشه ليبراليسم غربي ميداند که اتحاديه اروپا يکي از تجليهاي آن است. اين بلندپروازي ممکن است به نظر ناظران خارج از ايران که براي جمهوري اسلامي جائي در توازن قدرت در جهان قائل نيستند، خندهآور به نظر برسد، و برخي در نظام ايران هم ممکن است هدف براندازي نظام ليبراليسم غربي را هدف پوچي بدانند اما حقيقت اين است که نظام جمهوري اسلامي نميتواند اقدامي عليه طبيعت خود انجام دهد.
آقاي طاهري معتقد است که حکومت ايران در مقابله با تسلط فراگير وجهاني غرب، خود را جانشين اتحادشوروي ميبيند. وي حرف تاليران، سياستمدار قرن 19 فرانسه را در باره حکومت ايران صادق ميداند که گفته بعضي قدرتها نميتوانند متوقف شوند زيرا نميدانند چگونه بايد متوقف شوند تا اينکه متوقف شوند.
آقاي طاهري مينويسد ايران، اگر تصميم به دستيابي به بمب اتمي گرفته باشد، صرفا به خاطر اينکه جک استراو با يک روحاني ميانپايه مذاکره کرده است، از اين کار دست برنخواهد داشت و وعده سرمايهگذاري و رابطه تجاري هم ايران را به تغيير مسير خود وادار نخواهد کرد و همانطور که حميدرضا آصفي، سخنگوي وزارت امورخارجه گفته است، تهديد ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت هم يک شوخي است.
آقاي اميرطاهري، در مقاله خود در نيويورک پست هشدار ميدهد که سياست اروپائيها نه تنها بيهوده است بلکه خطرناک هم ميتواند باشد و به تصميم گيرندگان اطراف رهبر جمهوري اسلامي اين توهم را ميدهد که جنگ فرسايشي آنها عليه غرب ميتواند به نتيجه برسد.