(rm) صدا | [ 5:33 mins ]
اکبر گنجی، روزنامهنگار زندانی، که 48 روز است در حال اعتصاب غذا به سر می برد و در بیمارستان میلاد تهران قرنطینه است و از ملاقات او با جهان خارج جلوگیری می شود، در نامهای به عبدالکریم سروش مینویسد در کشوری که نتوان از رهبر سیاسی انتقاد کرد، نمیتوان مدعی وجود آزادی بیان شد. وی میافزاید آیتالله علی خامنهای باید برود، زیرا آمران قتلهای دگراندیشان و عاملان کشتار زندانیان تابستان 1367 را حاکم کرده است. گنجی میافزاید: رهبر خودکامه، همه را به شکل دشمن میبیند، و دوستان دیروز، دشمنان فردای او هستند. وی می افزاید: من اگر دوهزار روز حبس خود را نادیده بگیرم، نمیتوانم نقض گسترده حقوق بشر توسط آقای خامنهای، حکومت خودکامه سلطانی، فساد گسترده حکومتی، ترور مخالفان و هزاران مورد دیگر را نادیده بگیرم. چهل وهشت روز است که اکبرگنجی، روزنامهنگار دربند، در اعتصاب غذا به سر میبرد و بیش از ده روز است که در بیمارستان میلاد تهران بستری است و فقط همسر او و تیم حفاظت از او میتوانند با او دیدار کنند. در همین حال، موج حمایت از اکبرگنجی در سراسر جهان ادامه دارد. گنجی در نامهای به تاریخ اول مردادماه خطاب به عبدالکریم سروش، پژوهشگر اسلامی، مینویسد اگر نتوان از رهبر سیاسی کشوری انتقاد کرد، نمیتوان مدعی وجود آزادی بیان شد. و در جائی دیگر اضافه کرده است: آقای خامنهای باید برود چون آمران قتلهای دگراندیشان و عاملان قتل عام زندانیان را در تابستان 1367 را حاکم کرده است.
شیرین فامیلی (رادیوفردا): اکبر گنجی، روزنامه نگار و نویسنده زندانی، در بخشی از نامه به عبدالکریم سروش، استاد و پژوهشگر اسلامی، به ویژگیهای یک جامعه تکصدائی پرداخته و نوشته است: «جامعهای تکصدائی است که درآن فقط صدای رهبر شنیده میشود. جائی که جامعه مدنی کاملا سرکوب میشود و حوزه خصوصی به رسمیت شناخته نمیشود. رهبر به مقام خدائی میرسد و آن بیچاره خودهراس و دیگرهراس، باید توسط مردم ترسیده شود.
گنجی میافزاید: رهبر خودکامه همه را به شکل دشمن میبیند و دوستان دیروز، دشمنان فردای او هستند، حتی مرگ رقبا خیال او را راحت نمیکند. باید یاد و نام آنها از تاریخ و خاطرهها حذف شود.
اکبر گنجی در ادامه، با اشاره به افشاگریهائی که در پرونده نظرسنجی روی داد و آنچه به روز روزنامهنگاران و روشنفکران آمد، مینویسد آقای خامنهای رسانهها را پایگاه دشمن میدانست و روشنفکران را عاملان شبیخون فرهنگی دشمن. برخی از آنها سلاخی و ترور شدند. برخی زندانی، تعدادی شکنجه، برخی در میادین مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و برخی دیگر حذف شدند.
گنجی، روزنامهنگار افشاگر قتلهای سیاسی پائیز 1377 موسوم به قتلهای زنجیرهای که بیش از 47 روز است در اعتصاب غذا به سر میبرد، در ادامه نامه خود به عبدالکریم سروش مینویسد ما برای آزادی بیان و دمکراسی و حقوق بشر مبارزه میکردیم در حالیکه علیه دگراندیشان، به گفته آقای گنجی، ماشین ترور آنها، در داخل و خارج از کشور به کار افتاده بود.
وی میافزاید: برای من بسیار شگفتانگیز است که آقای خامنهای از ایران به عنوان دمکراتترین و آزادترین کشور منطقه نام میبرد. باید پرسید از کدام آزادی سخن میگویند وقتی دگراندیشان از حق حیات محروم هستند؟
وی آنگاه خطاب به آقای خامنهای میگوید: اگر به آزادی بیان اعتقاد دارید، انتقاد صریح و علنی و شفاف از شما در رسانهها معیار آزادی بیان است. اگر نتوان از رهبر سیاسی کشور انتقاد کرد، نمیتوان مدعی وجود آزادی بیان شد.
اکبر گنجی، که هم اکنون در بیمارستان میلاد تحت نظر پزشکان در قرنطینه به سر میبرد، در پایان نامه خود به دکتر عبدالکریم سروش مینویسد: من اگر دوهزار روز حبس خود را نادیده بگیرم، نمیتوانم نقض گسترده حقوق بشر توسط آقای خامنهای، حکومت خودکامه سلطانی، فساد گسترده حکومتی، ترور مخالفان و هزاران مورد دیگر را نادیده بگیرم.
گنجی آنگاه مینویسد: خامنهای باید برود چون تحمل دیگری را ندارد. خامنهای باید برود چون قتلهای زنجیرهای در دوره او اتفاق افتاد. خامنهای باید برود چون بیش از یکصد نشریه به دستور مستقیم او توقیف و روزنامهنگاران زندانی شدند.
گنجی در پایان مینویسد: خامنهای باید برود چون آمران قتلهای دگراندیشان و عاملان قتل زندانیان تابستان 1367 را حاکم کرده است.
همزمان با انتشار این نامه اکبر گنجی، موج حمایت از آزادی او در داخل و خارج از ایران گستردهتر میشود. در آخرین تحول، بیش از دوهزار تن از روشنفکران ایران و جهان، در نامهای به کوفی عنان، دبیرکل سازمان ملل متحد، از او خواستند برای نجات جان روزنامهنگاری که به نوشته آنها به خاطر آزادی بیان در حال مرگ است، کمک کند.
در این نامه، که روز پنجشنبه در روزنامه نیویورک تایمز چاپ شد، به همدردی گسترده افکار عمومی جهان اشاره شده و آمده است تقاضاهای گوناگون بینالمللی از جمله سازمانهای حقوق بشر، اتحادیه اروپا، گزارشگران بدون مرز، انجمن بینالمللی قلم و شخصتهائی همچون واسلاو هاول، و چندین تن از برندگان جایزه صلح نوبل تا کنون موفق به تغییر نظر مسئولان ایرانی نشده است.
امضا کنندگان این نامه از دبیرکل سازمان ملل خواستند که برای نجات جان اکبر گنجی و آزادی بیقید و شرط او اقدام کند.