(rm) صدا | [ 5:00 mins ]
از هنرمند برجسته آقای نیکزاد نجومی نمایشگاه تازهای در نیویورک افتتاح شد تحت عنوان «نیات خصوصی» که به خاطر طنز اجتماعی و سیاسی، 9 روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، مورد توجه نشریات معتبر شهر قرار گرفته است. نجومی در آثار خود که بر بوم های بزرگ و خلوت با رنگهای سرد و هماهنگ و عاری از جزئیات ظریف، کشیده شده اند، به داستان گوئی و صحنه پردازی می پردازد با شخصیت های مشخصی که در تابلوها تکرار می شوند. وی در مصاحبه با رادیو فردا می گوید از هنگامی که تلاش برای ادغام جنبه هائی از نقاشی ایران در کار خود را رها کرد، کارهائی به وجود آورد که بیشتر مورد استقبال تماشاگران آمریکائی قرار می گیرد و در عین حال، لحن و حس ایرانی در آنها هست. بهنام ناطقی (رادیوفردا، نیویورک): یکی از گالریهای معتبر محله چلسی نیویورک، گالری Mike Weiss با فرصت شناسی زیرکانهای 9 روز قبل از انتخابات، نماشگاهی از آخرین نقاشیهای رنگ و روغن آقای نیکزاد نجومی را افتتاح کند، که در هر یک از آنها، نجومی، نقاشی با نگاهی طنزآمیز و پرسنده، زاویههای متعددی در باره مسائل سیاسی و اجتماعی روز ارائه میدهد.
نجومی در تابلوهای نمایشگاه اخیر خود با رنگهای سرد و هماهنگ که با قلم موی کلفت و بدون تلاش برای دقیق شدن در جزئیات روی بومهای بزرگ نقاشی شدهاند، یک داستان، یک اشاره، یا معمای بصری، یا یک طرح تئاتری در برابر تماشاگر میگسترد. شخصیتهای او، که در هر تابلو در موقعیتهای معماگونهای نشان داده میشوند، یا زنان چادری هستند و مردانی با لباس روحانیون شیعه، یا آدمهای کت و شلوار کراوتی که میتوانند سیاستمدار یا مدیران شرکتها باشند. در چند تابلوهم شخصیتها، اشیاء هستند، مثل قیچی، یا ابزار جراحی. بعضی تابلوها، دو قسمت دارند، مقطعی را نشان میدهند از یک صحنه در بیرون و درون آب. آقای نیکزاد نجومی در مصاحبه با رادیوفردا میگوید:
نیکزاد نجومی (نقاش، نیویورک): دو موضوع مختلف است که در یک کار انجام میگیرد. عنوانش هست مثلا دو دید و قیچی در آب. این دو دید، در واقع دو بخش میشود که یک بخش بالای کار یک بخش واقعی قضییه است مثل سر قیچی و بخش پائین که در آب میافتد، دفورمه میشود، و اغراق میشود که به وسیله این دو بخش است که من میتوانم بازیهای فرمی بکنم که در عین حال کمک کند به موضوع. یعنی قسمت بالا بخش واقعی میشود و قسمت پائین بخش غیرواقعی میشود.
ب.ن.: یک بخش ظاهری و یک بخش باطنی؟
نیکزاد نجومی: Exactly.
ب.ن.: در یک تابلو، مرد کراواتی را میبینیم که سعی میکند خود را بر گرده فیلی متوازن نگه دارد که روی دوش سوسماری قرار گرفته است در دشتی پهناور و سترون.
نیکزاد نجومی: موضوع واقعی نیست، یک نوع بازیگری است که در این کار انجام میگیرد که غیرممکن است که فرض کنید مردی که سوار فیل هست و میخواهد از روی فیل بپرد، با بودن فیل روی یک سوسمار چه جوری میتواند برود بالا و بعد از آن بالا بپرد پائین.
ب.ن.: در تابلوی دیگری، دو مرد کراواتی هستند در همان صحرا، یکی ریشههای تنومند درختی را بر پشت حمل میکند و دیگری یک قلب بزرگ را روی دوش دارد.
نیکزاد نجومی: دقت کنید میتوانید آنها را بشناسید. یکیش آقای چینی است که معاون رئیس جمهوری است و دومیش هم آقای بوش است که رئیس جمهوری است. این دو تا یکی شان قلب را دارد پشتش حمل میکند و یکیشان ریشههای درخت را و این را در زمانی من انجام دادم که حمله آمریکا به عراق هم شروع شده بود.
ب.ن.: و باز، در تابلوی دیگری، مردی را میبینیم نشسته بر صخرهای با درختی در دستش.
نیکزاد نجومی: بیشتر ایرانیها شاعر هستند. همیشه در فکرم بود که یک چیزی در رابطه با شعر و شاعری انجام بدهم و این در واقع آن آدم هست. آدم شاعری هست، شاعر مدرنی هست، منتهی در یک موقعیت خیلی استثنائی، روی یک سنگ بالا و بزرگی نشسته و یک درخت هم دستش گرفته و دستش هم به طرف آسمان است و احتمالا دنبال الهامی است که به او برسد و شعری بگوید.
ب.ن.: ولی شما در واقع دارید میگوئید که این آدم از واقعیت دور است؟
نیکزاد نجومی: فکر من این است که حتما دور است.
ب.ن.: هه! هه!
ب.ن.: 30 سال است نیکزاد نجومی در نیویورک کار میکند و نمایشگاه میگذارد اما کمتر از ده سال است که کار او به گالریهای معتبر راه یافته است و مجموعهداران و موزه ها، آثار او را جمع میکنند. نجومی در مصاحبه با رادیو فردا، در باره تحولی توضیح میدهد که موجب شد کار او بعد از مدتها تلاش مخاطب خود را در میان تماشاگران آمریکائی پیدا کند.
نیکزاد نجومی: اتفاقی که واقعا دراین مدت افتاد، کوششی بود که من برای پیدا کردن یک زبانی بودم در کارهام که ایرانی بودن خودم را در کارهام نشان بدهم و این برای من واقعا زمان زیادی وقت برد که یک ترکیبی از شکل یا نقاشی ایرانی را بتوانم وارد نقاشیهای خودم بکنم که بگویم من یک نقاش ایرانی هستم. ولی واقعا ده سالی است که به این نتیجه رسیدهام که این کوشش بیمعنی و بیموردی است و بیخود است و نتیجهاش هم واقعا یک نتیجه مکانیکی خواهد بود. آنچه که من دوست دارم و حس میکنم را اگر بکار ببرم، خیلی راحت تر آدم میماند و حالا نقاش ایرانی هم نبودم، نبودم. ولی به هرحال فکر میکنم که چون من یک نقاش ایرانی هستم هر کاری بکنم و آن احساس من و آن داستانی که دارم میگویم یک چیز و لحن ایرانی خواهد داشت و به همین دلیل هم جواب بهتری گرفتم و آمریکائیها هم بهتر میتوانند بفهمند و حتی خیلی جاها میتوانند بگویند که این نقاش ایرانی است.