(rm) صدا | [ 5:51 mins ]
اين روزها در لاس وگاس، دهها هزار ايراني براي گذراندن تعطيلات کريسمس و شنيدن کنسرتهاي خوانندگان معروف موسيقي پاپ گردهم جمع شدهاند. نمايش انتقادي «از ماهواره تا عشق» از هوشنگ توزيع، و با شرکت هنرمند برجسته سينما، بهروز وثوقي، تنها برنامه نمايشي اين مجموعه است. هوشنگ توزیع، نویسنده و کارگردان این نمایش در مصاحبه با رادیوفردا می گوید «از ماهواره با عشق» در باره مردمی است که با علم به دروغین بودن وعده های این تلویزیون ها در باره آینده برای آنها پول می فرستند. وی می افزاید از کار کردن با بهروز وثوقی، هنرپیشه برجسته سینما، درسهای بسیاری آموخت، از جمله عشق به کار و دیسیپلین. بهنام ناطقي (راديوفردا، لاس وگاس): آقای هوشنگ توزيع، نويسنده، بازيگر و کارگردان، که درنمايشهاي کمدي رومانتيک و انتقادي خود جنبههاي مختلف از زندگي در غربت و به خصوص جامعه ايراني مقيم آمريکا را بررسي ميکند، آخرين اثر خود را به هزل و هجو پديده تلويزيونهاي ماهوارهاي اختصاص داده است. در نمايش «از ماهواره تا عشق» خود هوشنگ توزيع نقش يک خواننده پاپ آس و پاس را بازي ميکند که ميخواهد هر طور شده به آرزوي خود که داشتن يک تلويزيون 24 ساعته فارسي است، جامه عمل بپوشاند و براي اين کار، از يکي از بستگان ثروتمند خود که در آلمان از راه فرش فروشي ثروتي اندوخته است متوسل ميشود.
ب.ن.: اتفاقات خندهآور اين نمايش تلاش کارکنان اين شبکه تلويزيوني است براي صحنهسازي و جمعآوري پول از بينندگاني که ظاهرا ساده لوحانه پيام آنها در باره آزادي ميهن را جدي ميگيرند. آقاي هوشنگ توزيع در مصاحبه با راديوفردا ميگويد:
هوشنگ توزيع (نويسنده، بازيگر و کارگردان، لاس وگاس): نمايش «از ماهواره با عشق» مستقيما راجع به تلويزيونهاي ماهوارهاي ايراني خارج از کشور در لس آنجلس نيست. در نگاه طنز وانتقادي در اين نمايش، قصد هيچگونه توهيني به هيچکدام از اينها نبوده و نيست. فقط بررسي اونهاست. در اصل اين نمايش در باره مردمي است که در خارج از کشور به اين پديده نوظهور ماهوارههاي ايراني که حدود 25 الي 26 تا شدهاند، اميد بستهاند. خود اين مردمي که براي اين تلويزيونها پول ميفرستند، ميدانند که دروغ است. دروغ سرتاسر اين حرفها را گرفته است. مردم براي اينها پول ميفرستند براي اينکه ميخواهند در اين دروغ يک جوري شرکت کنند و آرزو ميکنند که اين دروغ يک روز واقعيت پيدا کند و لباس حقيقت بپوشد. ولي خودشان هم موقعي که دارند پولها را ميفرستند، ميدانند که دارند براي اشک تمساح پول مي فرستند.
ب.ن.: در صحنهاي از نمايش «از ماهواره با عشق» شخصيت منوچهر، که بهروز وثوقي نقش او را بازي ميکند، زبان مردم ميشود و جوان خواننده را روي آنتن به باد انتقاد ميگيرد اما در کمال تعجب آنها، بينندگان که انتقادها را ميشنوند، براي گردانندگان تلويزيون پول بيشتري ميفرستند.
هوشنگ توزيع: «از ماهواره با عشق» ميتواند در باره اين مسائل باشد، اما من در اصل به عنوان نويسنده اين قصه، نمايشنامهنويس، فکر ميکنم اين نمايش در باره انسانهائي است که در زندگيشان نه نميتوانند بگويند. اين نمايش در باره انسانهائي است که خوبند. ما هميشه در فرهنگمان ميگوئيم ايرانيها چقدر با معرفت هستند، چقدر جوانمرد هستند، جقدر خوب هستند، چقدر به همه کمک ميکنند. اين نمايش قصه انساني است که با اين فرهنگ، با اين کتابهائي در کودکي و نوجواني خوانده، آمده به خارج از کشور و ميبيند هيچکدام از اين فرمولها کار نميکند. يعني با معرفت بودن مفهوم ندارد. اصلا يک چيز غريبه است. وقتي تو براي حقيقتات، براي حق خودت، نميجنگي و تواضع به خرج ميدهي، ا ين يک ضعف و بيماري محسوب ميشود در جامعه غربي.
ب.ن.: از آقاي هوشنگ توزيع در باره تجربه کارکردن با بهروز وثوقي، هنرمند برجسته سينما سئوال کردم، که در کنار آقاي توزيع در اين نمايش بازي خيرهکننده و جذاب ولي فروتني ارائه ميدهد.
هوشنگ توزيع: تجربه ما درگروه بازيگران 79 با يک بازيگر ميهمان، بهروز وثوقي، جهره بسيار سرشناس و محبوب سينماي ايران، تجربه خاصي بود. خيلي چيزها از اين پروسه آموختيم. از بهروز وثوقي آموختيم که چطور يک بازيگر سينما که شايد بيش از 40 سال است در اين کار است، چطور بعد از سالها، هنوز عشق به اين بازيگري را دارد و عشق به اين کار را دارد و هر روز از بازيگران تئاتر که قرار است خيلي منظم باشند، که هستند، منظمتر بود و بيشتر قلبش ميطبيد براي اين کار و واقعا من اين را از او آموختم که کار کردن به خودي خود، چه موهبتي است.
ب.ن.: آقاي توزيع! شما در نمايشهاتان با بعضي از هنرمندهاي جوان کار ميکنيد که توي آمريکا بزرگ شدهاند يا اينجا متولد شدهاند و اينها ترکيب ميشوند با گروه شما که از بازيگران پرتجربه ايراني هستند.
هوشنگ توزيع: به خصوص يکي از خوشحاليهاي من در اين کار، کارکردن با همين جوانترهاست که اينجا يا متولد شدهاند يا بزرگ شدهاند، اما همچنان به فرهنگ و زبان فارسيشان پيوند داشتهاند. حالا بعضي از اينها، موقعي که با من شروع کردند کارکردن، فارسي سليسي را صحبت نميکردند و الان خيلي خيلي بهتر شدهاند، اما چون عشق به تئاتر را داشتند و عشق به اين فرهنگ را داشتند و از طرفي قصههائي که من مينويسم همه در خارج از کشور اتفاق ميافتد، پس بنابراين طبيعي است که اينها احيانا لهجهاي داشته باشند. اما باز ميخواهم بگويم يکي از خوشحاليهاي من که با بچههاي جوان بزرگ شده آمريکا کار ميکنم اين است که ميبينم اين بچهها چقدر معصوم و پاک هستند در مقايسه با من نسل اولي. خوشبختانه الان ميتوانم بگويم پنج شش بازيگر جوان و کم سن و سال ايراني به تئاتر به زبان فارسي علاقمند شدهاند و دارند کار ميکنند و چقدر ميدرخشند روي صحنه و باور کنيد بعضي از اين بچهها، وقتي ميآيند در کنار بهروز وثوقي و شهره آغداشلو قرار ميگيرند، هيچ چيزي از ما کمتر ندارند.