(rm) صدا |
علي سجادي (راديوفردا): درجشنواره جهاني فيلم ترايبکا Tribeca ، که از اين هفته در نيويورک کار خود را آغاز کرد، هفت فيلم کوتاه وبلند ايراني نمايش داده ميشود، از جمله فيلم «آبادان» از آقاي ماني حقيقي. اما نخستين فيلم ايراني که در اين جشنواره عرضه شد، فيلم مستندي بود از خانم ياسمين ملک نصر در باره افغانستان، با نام «افغانستان، حقيقت گمشده».
بهنام ناطقي (راديوفردا، نيويورک): سينماگران و خبرنگاران خارجي اغلب از کشتار بيامان جنگهاي پياپي در افغانستان ميگويند، از خرابيهاي وحشتناک کابل، از دهها هزار آدم دست و پا از دست داده، از فقر، از بيماريها، از کشت خشخاش و از اختلافات برسر پول و نفوذ ميان جنگسالاران بيرحم و خونآشام. اما خانم ياسمين ملکنصر، کارگردان فيلم افغانستان، حقيقت گمشده، که تحصيلات خود را در مدرسه سينمائي دانشگاه جنوب کاليفرنيا USC انجام داده و بيش از 15 سال است در ايران به ساختن فيلمهاي سينمائي و مستند و تدريس سينما و تئاتر مشغول است، در فيلم خود افغانستان حقيقت گمشده آگاهانه عدسي دوربين کنجکاو خود را به روي سرزميني زيبا و مستعد ميگيرد، به روي چهرههاي بشاش بچهها، زنها و مرداني که پرواي صلح، پرواي پيشرفت و فرهنگ و شعر را دارند و از شادماني تماشاي جوانههائي سخن ميگويد که در کوه و دشت و در دل مردمان اين کشور روئيده است که نويد آينده را ميدهد.
...
فيلم افغنستان حقيقت گمشده، سفرنامهاي است کوتاه اما با حوصله، که از هرات، نزديکترين شهر افغانستان به ايران شروع مي شود، به جنوب، قندهار ميرود و از آنجا دور ميزند به سوي شمال، و از راه کابل به مزار شريف و باميان ميرسد. خانم ياسمين ملکنصر، کارگردان فيلم «افغانستان، حقيقت گمشده»، در مصاحبه با راديوفردا ميگويد:
ياسمين ملکنصر (کارگردان فيلم «افغانستان، حقيقت گمشده»): من شايد يک چيزي درونم هست، يک نگاه اميدوار به زندگي، مثل اينکه در انگليسي ميگويند There is always light at the end of the tunnel. هميشه يک نور است در آخر تونل. من معتقدم يک جائي هست و من فکر ميکنم که توي غريبترين جاها، اين را ميتواني پيدا کني، و من به دنبال آن بودم در افغانستان.
ب.ن.: در منزلگاههاي بيشمار اين سفرنامه، خانم ملکنصر به جاي سرزدن به درمانگاهها و بيمارستانها، به جاي مصاحبه با دولتمردان و جنگسالاران، به زنان و مرداني ميپردازد که به پرورش خود و فرهنگ کشور خود همت گماشتهاند از فيلمسازو شاعر و معلم و روزنامه نويس گرفته تا گروه بيشماري از کودکان مدرسهاي و جوانان دانشگاهي.
...
ب.ن.: خانم ياسمين ملکنصر، کارگردان فيلم افغانستن حقيقت گمشده، که شب گذشته براي نخستين بار در آمريکا در جشنواره بينالمللي ترابيکا نمايش داده شد، در مصاحبه با راديوفردا ميگويد:
ياسمين ملکنصر: مي دانيد، وقتي من رفتم افغانستان، فکر کردم خوب، مثل اينکه يکي بيايد الان از ايران، راجع به ما فيلم بسازد. همه تفکرشان اين است که ما تروريست هستيم. تفکرشان اين است که زنهاي ما مغز ندارند. تفکرشان اين است که ما فقط چادرهاي سياه سرمان است و همديگر را ميکشيم. اين يک نگاه است که راجع به ما دارند. حالا اگر يکي بيايد وراي اين تفکرها يک چيزي بسازد، يعني يک جوري آن مردم را نشان بدهد و آن 62 در صد جواني را نشان بدهد که وجود دارند که واقعيت است واين که من ميدانم الان آن بچهها در ايران، آنجا جقدر آدمهائي هستند که کتاب ميخوانند، موسيقي گوش ميکنند، با دنيا در تماس هستند. پس آنها وجود دارند. من نميخواستم بروم در افغانستان و همان کاري که همه با ما ميکنند من با آنها بکنم. من نميخواستم بروم افغانستان و من هم يک ريپورت مثل CNN يا BBC و يا ZDF درست کنم. من فکر ميکنم چرا بايد من غزت نفس مردم را نشان ندهم؟ چرا نبايد با احترام با آدمها برخورد کنم؟ و دوست ندارم اين را. من فکر ميکنم به جاي اينکه دوربينات را از بالا بگيري به پائين، ميتواني دوربينات را از روبرو بگيري.
ب.ن.: خانم ياسمين ملک نصر، در مصاحبههاي صميمي در سفر دورو دراز خود، از مردم افغانستان، از بچه و بزرگ و شاعر و دکتر و استاد دانشگاه، ميخواهد که آرزوي خود را براي آينده افغانستان بازگو کنند. حاصل، نگاهي است اميدوار به آينده مردمي با صفا.
...
ياسمين ملکنصر: من هميشه فکر ميکنم که واقعا آرزوم چيه؟ نگاه که ميکنم ميبينم که همه ما در يک چيزهائي خيلي مشترک هستيم. در يک چيزهاي سادهاي که از زندگي ميخواهيم و در آن آرزو و در آن نيازها، همهمان مشترک هستيم و فرقي نميکند که ازکجا ميآئيم، ولي با يک تفکر ديگر.
ب.ن.: ولي آيا در فکرتان بود که اين فيلمي در باره آرزوي جمعي همه افغانها مي شود؟
ياسمين ملکنصر: اميدوارم بشود. به هرحال من فکر ميکنم اين فيلم يک کاري کرده. حداقلش اين است که اين فيلم، هم در مونترال که نشان داده و هم الان اينجا که شما ديديد امشب، هرچه هست، مردم از در اين سينما ميروند بيرون و حالا ديگر يک نگاه متقاوت دارند و آن ده تا به آن ده تاي ديگر ميگويند و آن ده تا به يک ده تاي ديگر، و من ميگويم وقت آن رسيده که براي اينکه بتوانيم عشق را در دنيا نگه داريم بفهميم که آن آدم ديگر شايد ما را نميشناسد. يعني من فکر ميکنم بزرگترين اشکال ماها در دنيا اين است که فرهنگهامان، قلب هم و همديگر را نميشناسيم. تمام جنگهامان و کشتارهامان به خاطر همين است. شايد اگر بشناسيم، مهم نيست که دينمان چيست، کشورمان چيست، مسائلمان چيست. ميتوانيم دستمان را به دست هم بدهيم و من اميدوارم آنجور باشد. خانم ياسمين ملکنصر، کارگردان فيلم «افغانستان، حقيقت گمشده»، كه براي نخستين بار در آمريكا در جشنواره بين المللي فيلم ترايبكا نمايش داده شد، آگاهانه عدسي دوربين کنجکاو خود را به روي سرزميني زيبا و مستعد ميگيرد، به روي چهرههاي بشاش بچهها، زنها و مرداني که پرواي صلح، پرواي پيشرفت و فرهنگ و شعر را دارند و از شادماني تماشاي جوانههائي سخن ميگويد که در کوه و دشت و در دل مردمان اين کشور روئيده است که نويد آينده را ميدهد. وي در مصاحبه با راديوفردا مي گويد: من نميخواستم به افغانستان بروم و يک گزارش مانند CNN يا BBC و يا ZDF درست کنم، من فکر ميکنم چرا بايد من غزت نفس مردم را نشان ندهم؟ چرا نبايد با احترام با آدمها برخورد کنم؟ و من فکر ميکنم به جاي اينکه دوربينات را از بالا بگيري به پائين، ميتواني دوربينات را از روبرو بگيري.