لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۱۰:۱۶

ميزگرد دمکراسي و حقوق بشر راديوفردا: تاثير اعطاي نوبل صلح به شيرين عبادي در جنبش زنان ايران


(rm) صدا |
مريم احمدي (راديو فردا): «نوبل صلح متعلق به تمام زنان ايراني است كه در طي تمام قرون متمادي براي بدست آوردن جايگاه واقعي و انساني خود در ستيز بوده اند». اين عبارتي است كه شيرين عبادي، برنده جايزه صلح نوبل، در جمع تعدادي از زنان در تهران بيان داشت و پيشتر نيز بارها و بارها گرچه با كلماتي متفاوت، اما با مضموني مشابه بر زبان آورده بود. با سپاس از ميهمانان اين هفته ميزگرد حقوق بشر و دموكراسي، خانم مرضيه مرتاضي لنگرودي، پژوهشگر، خانم فرخنده حاجي زاده، سردبير نشريه بايا و خانم شيرين ملكي، حقوقدان كه هر سه در تهران هستند، بحث را با ين سئوال شروع مي كنيم خود را تا چه اندازه در اين جايزه يا در شادي دريافت آن سهيم مي بينند و تاثير آنرا بر جنبش زنان چگونه ارزيابي مي كنند. خانم ملكي خواهش مي كنم. شيرين ملكي: اين جايزه واقعها غرور آفرين و افتخار آفرين بود، هم براي ملت ايران، همچنين براي تمام مسلمانان و خصوصا زنان، جايزه افتخار آفريني بوده، يعني اينكه زنان ما اين باور را پيدا مي كنند كه واقعا تواناييش را دارند و مي توانند در عرصه هاي اجتماعي حضور پيدا كنند و در كنار حضورشان ظهور داشته باشند. اين خيلي مهم است، چون ممكن است كه در خيلي موارد حضور پيدا كنند زنان ما، ولي واقعا اين باور ظهور را نداشته باشند كه در اينجا واقعا خانم عبادي ثابت كردند كه زنان ما مي توانند در تمام عرصه ها به خاطر فرهنگ غني كه داشتيم، ظهور پيدا كنند. م . ا : خانم حاجي زاده شما در درجه اول به عنوان يك زن و بعد به عنواني يك نويسنده، نخستين واكنشتان به اين مساله چه بود؟ فرخنده حاجي زاده: اين جايزه خيلي شيرين بود و واقعا براي من خيلي جذاب بود، چون اين جايزه به نظر من متعلق به شيرين عبادي تنها نيست، متعلق به ايران است، متعلق به همه زنان ايران است، حالا چه آنكه مي نويسد، چه آنكه قلم مي زند و چه آنكه پشت دار قالي در فلان روستا و يا در فلان منطقه عشايري نشسته و در حال كار است. روز سه شنبه كه خانم عبادي مي آمد، عقده اي كه سالها در گلوي من گير كرده بود، آن شب باز شد، من آن شب واقعا پيروزي مغز را بر عضله ديدم، آن شب وقتي ديدم از ميدان انقلاب تا تهرانسر ترافيك است و حتي خود من كه خيلي زود راه افتاده بودم، پشت ديوار فرودگاه ماندم و نتوانستم برسم، ديگر البته برايم مهم نبود كه من برسم و شيرين عبادي را ببينم، مهم آن حضور جمعي مردم بود كه عليرغم حرفهايي كه برخي ممكن بود بزنند، ما عادت كرديم وقتي اتفاق زيباي فرهنگي مي افتد، به دنبال يك جاي معصيتي مي گرديم، ولي آن شور و شوق مردم آن شب، يك طوري من را ارضا كرد، من را كه سالها مي ديدم در مقابل حركات ورزشي كه آن هم قشنگ است و آن هم نام افتخار آفريني است براي ايران، ولي هميشه تعجب مي كردم كه چرا براي عضله ما اينقدر ارزش قائليم، ولي براي مغز نه. ولي آن شب ديدم كه حق شيرين عبادي و حقانيت حقوقي كه از او دفاع مي كرد، به جا آورده شد. م . ا : خانم مرتاضي شما در اين مورد صحبت كنيد. مرضيه مرتاضي: افتخار خانم عبادي را از چند جهت مي توانيم بررسي كنيم، يك جهت از نظر دوستان، نخبگان، همكاران و فرهيختگان كه معمولا مرزهاي بين زن و مرد بينشان برداشته شده از نظر تفكر، اينها همگي بر اين انتخاب صحه مي گذارند. و شادي كردند، شخصيت و منش مسالمت جويانه و تواضع خانم عبادي، ايشان را در جمع فرهيختگان جامعه سرآمد كرده و شاخص كرده بود. جهت ديگري را كه مي توانيم به آنها اشاره كنيم، توده هاي مردم و زنان و مرداني هستند كه درگيري خاصي ندارند، شناسايي خاصي هم نسبت به ايشان يا جايزه صلح ندارند. من در مراسم استقبال خانم عبادي ديدم كه توده هاي مردم از مرد و زن، پير و جوان و بخصوص جوانان، با نوعي غرور و سربلندي به استقبال آمده بودند و برنده شدن ايشان را افتخار ملي ميهني محسوب مي كردند. خانم مرتاضي فكر مي كنيد جنبش زنان از اين مساله چه تاثيري پذيرفته يا ممكن است بپذيرد. مرضيه مرتاضي: من بيش از اينكه نام جنبش را بر فعاليتهاي زنان در ايران بگذارم به دليل شاخصه هايي كه اين جنبش دارد، آنرا جوشش مي نامم، مي توانم بگويم كه در درجه اول تاثيرات اين انتخاب، تاثيرات حسي و عاطفي است كه در زنان ايراني به حداعلا رسيد با انتخاب خانم عبادي. احساساتي چون حس غرور، حس شادي، نشاط، اميد، اعتماد به نفس، حس پاسداري، پاي فشردن در خواسته ها و تفكراتي كه ناديده گرفته مي شود و گاه به صورت تحقيرآميز از آن ياد مي شود. البته انتظار مي رود اين احساسات در جهت رفتارهاي عقلاني ميل كند، در آن صورت مي توانيم از تاثيرات اين انتخاب سخن بگوييم، فعلا احساسات است، البته اين هم خوشايند است، بايد منتظر بود بعد از فروكش كردن احساسات ببينيم چه رفتاري خانمها پيش مي گيرند. ما اين نكته را از خانم عبادي ياد گرفتيم كه بدون رسيدن به حقوق اجتماعي، شايستگي لازم براي احراز حقوق سياسي را هم نداريم. لذات من فكر مي كنم پس از طي شدن هيجانات اوليه ناشي از اين برنده شدن و جايزه صلح كه نصيب ايران و زنان ايراني و مردان ايراني شد، زنان صاحب انديشه و فرهيخته ايراني، با توجه به مولفه هاي شخصيتي خانم عبادي و سازگاري اين مولفه ها با مدلهاي انتخابي فرهيختگان در سراسر جهان، به سمت شناسايي اين مولفه ها و الگو برداري از آنها پيش بروند. مولفه هايي كه جهان امروز به آنها توجه دارد، جنبش زنان، رفتارهاي اجتماعي و همكاري زنان و حقوق بشر است. گسترش و پرورش انجمن هاي زنانه براي همكاري هاي اجتماعي زنان و مردان، باور كردن خود در اين همكاريها، خودباوري و خودياوري، خط كشي و شناخت مرز حساس بين فعاليتهاي داوطلبانه اجتماعي و فعاليتهاي سياسي. هرچند در جامعه سياست گزيده ايران به هر حركتي به ديده شك نگاه مي شود و افراد در حركتهاي داوطلبانه گاه براي حفظ حركتهايشان، خودشان يا برنامه هايشان را يا سازمانشان را آنقدر محافظه كارانه اداره مي كنند كه بود و نبودشان تقريبا يكسان مي شود. به هر حال سير منطقي حقوق اجتماعي به عنوان پيش نياز حقوق سياسي در ايران با اين انتخاب مي تواند شتاب بيشتري به خودش بگيرد. خانم عبادي هوشمندانه بر اين نكته تاكيد دارند كه زن مسلمان و ايراني هستند. شادي انتخابشان نه تنها هفتاد ميليون ايراني را، كه دو ميليارد مسلمان كه نيمي از آنها زن هستند را در بر گرفت. نگاه عقلاني و كلان خانم عبادي به اسلام، با اين گفته شان كه اسلام و حقوق بشر و دموكراسي با هم سازگاري دارند و تناقض ندارند، به اين انگ عقب افتادگي و مستضعف بودن و ماندن زن ايراني را در واقع و زن مسلمان را در جهان از بين برده. اينها شاخصه هاي خوبي است كه اين انتخاب مي تواند از جنبش و جوشش زنان در ايران بگذارد. م . ا : خانم ملكي به نظر شما آيا جنبش زنان به يك چنين نيروي محركه اي نياز داشت؟ شيرين ملكي: حتما يك چنين نيازي داشت، بايد حمايت كرد از اين جنبش، يعني جنبش خود به خودي كه در ايران در جامعه زنان ما بوجود آمده بود و اين بر اساس يك وفاق ملي بوده كه در اين عرصه هاي اجتماعي زنان ما توانستند به اين تحول برسند، خوب ما بايد اين را حمايت كنيم، اين جنبشي را كه شروع شده. با توجه به اين كه خانم عبادي مسائلي را كه در مورد حقوق بشر است كه الان ساليان است ما دو قرن از اعلاميه هايي كه در مورد حقوق بشر، حقوق زنان، يك قرن در مورد حقوق كودكان، بيش از نيم قرن خيلي بيانيه ها و اعلاميه ها داشتيم كه در خيلي جاها دولتها اينها را نقض مي كردند و به خاطر همين خانم عبادي در رابطه با اعلاميه جهاني حقوق بشر به نظر من آمدند اين را تئوريزه كردند كه واقعا اين انطباق پيدا كند با حقوق و شرع ما كه بگويند واقعا اين حقوق بشر تعارضي ندارد با اسلام و ما مي توانيم هم اسلام را داشته باشيم و هم به حقوق بشر احترام بگذاريم و آن را رعايت كينم. يعني يك انسان را به عنوان يكي اراده، اراده آزاد و مستقل، يك زن را به عنوان يك اراده آزاد و مستقل بپذيريم. جدا از هرگونه برتري نگري، پست نگري جنسيتي و استثنائاتي كه عليه زنان به كار برده شده در آينده مي توانيم اينها را در راستاي همديگر قرار دهيم و اين فكر مي كنم كه واقعا گرفتن اين جايزه براي ما واقعا اميد و نويد اين را مي دهد كه در آينده مي توانيم ظهور بيشتري در جامعه داشته باشيم. م . ا : خانم حاجي زاده شما هم به سازگاري كامل قوانين اسلامي و اصولي كه در اعلاميه جهاني حقوق بشر مطرح شده و بويژه در مورد حقوق برابر زن معتقديد؟ م.ا: خانم حاجي شما هم به سازگاري كامل قوانين اسلامي واصولي كه در اعلاميه جهاني حقوق بشر مطرح شده، و بويژه در مورد حقوق برابر زن معتقديد؟ فرخنده حاجي زاده: من نه 100 درصد با آن شکلي که دوستان به اين وضوح قبول دارند قضيه را شايد نه، به آن شکل من موافق نباشم. ولي من الان فکر مي کنم ما همه زن ها و همه ايراني ها، نه زن ها در يک لحظه بسيار شاد و هيجان زده و احساساتي، همان جور که دوستمان گفتند، به سر مي بريم شايد به يک مقدار زمان احتياج داشته باشيم. م.ا: خانم حاجي به نظر شما تاثير اين جايزه بر جنبش زنان چه مي تواند باشد؟ فرخنده حاجي زاده: من فکر مي کنم جريان خودجوشي که سالها در ايران از طرف زن هاي ايراني راه افتاده بود، با اين جايزه يک انگيزه قدرتمندي پيدا کرد. ولي خوب، خانم عبادي براي اثبات آن چيزي که بيان کرده است، گرچه هميشه در تلاش بوده است براي گرفتن جقوق خانم ها، کودکان، نويسنده ها، و اقشار مختلف جامعه، ولي واقعا بار بسيار سنگيني را بايد به دوش بکشد تا به اثبات برساند آن چيزي را که بحثش را باز کرده است. م.ا: خانم ملکي، شما در ابتداي صحبتتان از واژه هاي حضور و ظهور استفاده کرديد و گفتيد که زن ايراني در جامعه حضورداشته و بايد اين حضور را با ظهور همراه کند. منظورتان از ظهور چيست؟ اين که سهم بيشتري در قدرت داشته باشد يا اين که سازمان يافته تر بشود و به صورت يک وزنه سياسي در بيايد؟ شيرين ملکي: الان ديگر دموکراسي مشارکت بايد باشد ديگر، يعني در ميان زنان ما بايد اين به يک قدرت تبديل بشود، به اقتدار تبديل بشود، سازمان يافته در بيايد، به اين شکل که زن واقعا مطرح بشود. زمان، زمان توسعه است، ... و توسعه دو جزء تفکيک ناپذير هستند. م.ا: فکر مي کنيد که ما در اين عرصه بيشتر به کار فرهنگي نياز داريم يا به کار حقوقي؟ شيرين ملکي: فرهنگي و حقوقي توامان. ببينيد، شما اگر يک قانوني ما بگوييم که اين قانون اشتباه است، بايد اصلاح بشود. قانون را اصلاح بکنيم ولي جامعه، بستر جامعه، و فرهنگ جامعه، هنوز به آن حد نرسيده باشد، آن قانون بدون اجرا مي ماند، يعني ضمانت اجرايي نخواهد داشت. ولي بايد فرهنگش را هم در مقابلش پيدا بکنيم که آن قانون را بتوانيم حفظ کنيم. م.ا: ولي به نظر شما در شرايط فعلي جامعه ايران، اگر ما بنا را بر اين بگذاريم که در عرصه فرهنگي و حقوقي بايد همگام پيش رفت، اين ها بايد هم زمان پيش بروند، فکر مي کنيد که الان اين تعادل برقرار است يا اين که فکر مي کنيد که از نظر فرهنگي زنان جلوتر هستند، يعني کمتر به کار فرهنگي نياز است، چون زنان پذيراي اين نقش بيشتر، حضور بيشتر، و حتي ظهور بيشتر به گفته خودتان هستند، در حالي که بعضي جاها قوانين مانعشان هست. شيرين ملکي: خوب، ما نمي توانيم يک درصد کمي از جامعه را در نظر بگيريم. ما بايد به آن طرف قضيه هم نگاه بکنيم که در خيلي جاها هنوز ما زنان بي سواد هنوز خيلي زياد داريم. زنان، کودکان، و هنوز فقر، بي سوادي، ما هنوز با اين ها دست به گريبان هستيم در خود کشور خودمان. البته فرهنگ ديرينه و غني داريم که بايد به وسيله همين N.G.O ها، به وسيله مردم، اين ها بسترسازي بشود و فرهنگ سازي بشود.يعني کار اول به نظر من فرهنگ سازي است. م.ا: خانم مرتاضي، شما خودتان اين مساله را مطرح کرديد که اين به اصطلاح يک مقدار الان هيجانات اوليه است. فکر مي کنيد که براي جهت دادن به اين هيجانات و اين را به صورت يک حرکت مداوم يا يک شور، يک نيروي محرکه حفظش کرد که بتواند مبارزه زنان براي احقاق حقوق برابر را به پيش ببرد، چه مي شود کرد؟ مرضيه مرتاضي لنگرودي: به نظر من ظرف 20 سال گذشته، تجاربي ملت ايران داشت که اين تجارب در واقع يک تغيير نگرش هاي کلي در آن ها ايجاد کرده است. ما فرق کرديم واقعا. قبلا هويتمان را در جدايي از حقوق بشر يا بي اعتنايي به مولفه هاي جهاني به بهانه خودکفا بودن يا صدور انقلاب هويتمان را مي ديديم، امروز ما عوض شده ايم و خوشحال هستيم که جهان ما را قبول کرده است. نسل امروز به مولفه هايي که جهان آن ها را پذيرفته است، رويکرد بيشتري دارد، يک مقدار از ان نگرش سنتي فاصله گرفته است، اما به اين معنا نيست که کاملا مدرن شده است. در سيستم هاي اقتدارگرا بلايي که بر سر مردها مي آيد اين است که ماهيت وجودي آن ها و تعريف مردانگي با خشونت در هم مي آميزد. خوب، طبيعي است که وقتي از چنين جامعه اي زني نداي صلح طلبي سر مي دهد و نگاه جهانيان رابه سوي خودش جلب مي کند، بديهي است که در برابر چشمان مردان چنين جوامعي دريچه اي به سمت افق هاي تازه و تعاريف تازه در ماهيت وجودي انسان و رفتار انسان امروز باز مي کند. هرچند ممکن است که اين تعاريف در وحله نخست فرهيختگان جامعه را در بر بگيرد، اما اين فرهيختگان به سرعت مي توانند اين تعاريف را به توده هاي مردم منتقل کنند. در آن صورت صلح طلبي هم به عنوان يک مولفه قوي، شاخص جدي شخصيت هاي مورد قبول مردم قرار مي گيرد. اين مهم است. اين انتخاب مي تواند اين تاثير را داشته باشد، مي تواند تعاريف جديدي يا لااقل نگاه نويي به تعاريفي چون حقوق بشر و دين در جوامع اقتدارگرا يا جوامعي مثل جوامع ما که سنتي است و در حال عبور از سنت به مدرنيته است، يا در حال عبور از خودکامگي به دموکراسي است، ايجاد بکند. اين تاثير بسيار جدي و اساسي و تعيين کننده است در رفتار متقابل بين مردم يک جامعه با هم و با ساير جوامع. الان بدون هيچ فرمايشي زنان در اثر کاهش آسيب هاي اجتماعي ناشي از خشونت داوطلبانه فعال شده اند. بحث زندانيان، فحشا، کودکان خياباني، آواره ها، معلوليت هاي جسمي و رواني، و ... در تمام اين بخش ها زنان داوطلبانه کار مي کنند. اما به اين کارها همواره به يک نگاه سوء ظن نگريسته مي شود، چه بسا انتخاب خانم عبادي بتواند يک چرخ امنيتي براي اين رفتارهاي داوطلبانه ايجاد کند. چرا؟ چون ايشان مدافع حقوق بشر هستند، اين يک مولفه اساسي است. به طور قطع NGOها به عنوان نهاد هاي غير دولتي، مي توانند به دولت ياري کنند. اگر بينش اعتماد بين مردم و مسئولين وجود داشته باشد، استفاده از نيروي داوطلبانه مردمي در حل مشکلات اجتماعي، تفکر، و رفتار عقلاني که خاص جوامع مدرن است و برخواسته از تفکري است که به آزادي هاي فردي احترام مي گذارد. خانم عبادي که مي توانند پلي باشند براي مرتبط شدن NGO هاي ايراني با زنان داوطلب و فعال در NGOهاي ايراني، با زنان فعال در سراسر جهان براي استفاده از تجارب آن ها و سمينارهايي تشکيل بشود براي تبادل نظر، دعوت از نمايندگان NGOهايي که در کشورهاي مختلف عمل کردند و موفق بودند براي بازديد، و دعوت متقابل از ايران يا اين ها بروند آن جا. سمينارهاي بين المللي مي تواند برگزار کند و مي شود فعال کرد نمايندگان مجلس را، خانم ها را، فرکسيون زنان را در مجلس و پافشاري سرکار خانم عبادي به عنوان يک شخصيت جهاني بر آزادي بيان و اعاده حقوق مسلم فعالاني که براي آزادي بيان تلاش مي کنند ومورد اذيت و آزار هم البته قرار مي گيرند. ما نمي توانيم از قافله جهاني حرکت به سوي حقوق برابر و آزادي هاي انساني عقب بمانيم بيشتر از اين. م.ا: خانم حاجي زاده، شما فکر مي کنيد که نقش نويسندگان و رسانه ها چه مي تواند باشد در اين ميان؟ فرخنده حاجي زاده: جايزه اي که به شيرين عبادي داده شده است، به شخص شيرين عبادي داده نشده است. به حقانيت حقوقي که داده است و دفاع کرده است از آن، داده شده است و طبيعي است که اين يک مقدار جسارت ايجاد مي کند، يک مقدار جرات ايجاد مي کند، شايد يک مقدار انگيزه ايجاد بکند. ما الان چهره هاي شاخص کمي نداريم که در زندان ها به سر مي برند که به نظر من اولين کاري که بايد صورت بگيرد تلاش براي آزادي آن ها است که ازجمله يکي از اين ها ناصر زرافشان است، همکار و دوست خود خانم عبادي. به نظر من وظيفه تک تک ما است، من فکر مي کنم يک مقدار لازمه اش اين است که ما جسارت داشته باشيم. ولي متاسفانه ما ... نمي دانم يک سانسور تاريخي انگار بر ذهن و مغز و قلم ما حکومت دارد مي کند. من فکر مي کنم که ديگر کافي است. بايد بگذاريم کنار، يعني بايد ديگر به هر حال به عنوان يک نويسنده آن قدر جسارت را داشته باشيم که حداقل از حقوق حقه خودمان دفاع کنيم.. ما الان در وزارت ارشاد اصلا بدترين نوع سانسور را داريم، يعني علاوه بر اين که يک بار آن جا يک کتابي را مثله مي کنند، يک بار ديگر قوه قضائيه آن را مي برد زير سوال. ولي چرا همه ما بايد سکوت بکنيم يا يک نامه دست به عصا بنويسيم؟ م.ا: خانم حاجي زاده، با اشاره اي که به وزارت ارشاد و مساله سانسور کرديد، اين سوال پيش مي آيد که آيا شما فکر مي کنيد براي کسب حقوق اساسي مطرح شده در اعلاميه جهاني حقوق بشر، بايد فعاليت ها را متمرکز کرد يا آن را شکست و به اصطلاح به طور جداگانه براي آزادي بيان، آزادي زندانيان سياسي، حقوق کوکان، حقوق زنان، و غيره تلاش کرد؟ فرخنده حاجي زاده: به نظر من هم مي تواند به آن شکل صورت بگيرد، ولي به هر حال مغايرتي هم تقاشاي همه اش با هم ندارد. يعني وقتي که شما از آزادي بيان صحبت مي کنيد، اين آزادي بيان هم شامل نويسنده مرد مي شود و هم شامل نويسنده زن مي شود. شما وقتي که با سانسور مخالفت مي کنيد، اين سانسور هم زنان را دربر مي گيرد، هم مردان را در بر مي گيرد. حالا ممکن است در يک جامعه عرفي به مرد يک مقدار اجازه بيشتري داده بشود يا خودسانسوري بر ذهن يک زن بيشتر حاکم شده باشد، ولي به نظر من هيچ کدام از اين ها مغاير با هم ديگر نيستند. م.ا: بله، مغاير با هم نيستند، ولي فکر مي کنيد الان در جامعه ايران، اولويت با کدام يکي از اين عرصه ها است؟ فرخنده حاجي زاده: آزادي بيان و آزادي زندانيان سياسي. م.ا: خانم مرتاضي، شما چه فکر مي کنيد؟ مرضيه مرتاضي لنگرودي: فکر مي کنم که نگاه صلح آميز، يک نگاه کلان به جهان و به زيستگاه خود ما هست، لذا بديهي است که با نگاه صلح اميز به جهان، مولفه هايي در رفتار و گفتار، چون تسامح، مدارا، و تساهل ددر واقع حاکميت خود را نشان مي دهد. نگاهي مانند نگاه گاندي به قضيه، نگاهي مسيح وار، نگاهي محمد وار، و همه انسان ها را زير چتر رحمت و حمايت خود ديدن، اين نگاه صلح آميز است، اين تعريف صلح از در جهان. اين رفتار فردي است، ولي بديهي است که چنين رفتار فردي بايد بتواند فرصت تامين و نشر و انتشار داشته باشد. براي چنين نشر و انتشاري همکاري و روحي جمعي و خرد جمعي ضرور و لازم نشان مي دهد خودش را. لذا بايد تلاش کرد که ضمن اين که رفتارهايي در جامعه تشويق بشود که رفتارهايي مسالمت جويانه که از صلح دم مي زند، رفتارهايي است بر پايه بخشش و بخشايندگي، اما براي اين که اين رفتارها نهادينه بشود در جامعه، بديهي است که تشکل هاي مخصوص به خودش را بايد داشته باشد. با توجه به همان روحيه صلح آميز که الان در جهان حرف اول را ميزند، بايد بفهميم که فقط به کمک و ياري يکديگر، با دست هاي همديگر را گرفتن، مي توانيم بر ديد جنگ، جهل، و ناداني و بي سوادي، اين اقنوهاي تيرگي و ذلت واقعا پيروز بشويم. لذا بديهي است که نويسندگان، گويندگان، هنرمندان، فلاسفه، علما، دانشمندان، دانشجويان، دانشگاهيان، زنان خانه دار، و اقشار فرودست با فرادست جامعه در يک تشکل هايي بايد متشکل بشوند، به مدد همديگر با توجه به اين مولفه هاي جهاني، در واقع صلح را نهادينه کنند و رفتار صلح آميز را در جهان ... م.ا: با سپاس از خانم ها مرضيه مرتاضي لنگرودي، فرخند حاجي زاده، و شيرين ملکي و خداحافظي از عزيزان شنونده، برنامه ميزگرد دموکراسي و حقوق بشر را به پايان مي بريم. «نوبل صلح متعلق به تمام زنان ايراني است که در طي قرون متمادي، براي به دست آوردن جايگاه واقعي و انساني خود، در ستيز بوده اند». اين عبارتي است که شيرين عبادي، برنده جايزه صلح نوبل در جمع تعدادي از زنان در تهران بيان داشت و پيشتر نيز بارها و بارها، گرچه با کلماتي متفاوت، اما با مضموني مشابه، بر زبان آورده بود. در ميزگرد دمکراسي و حقوق بشر امشب، مرضيه مرتاضي لنگرودي، پژوهشگر، فرخنده حاجي زاده، سردبير نشريه بايا و خانم شيرين ملکي، حقوقدان، هر سه از تهران، به اين پرسش پاسخ مي گويند که زنان تا چه اندازه خود را در اين جايزه يا شادي دريافت آن سهيم مي بينند و ارزيابي خود را درباره تاثير آن بر جنبش زنان ايران بيان مي کنند. نظرات و پيشنهادات خودرا با ما درميان بگذاريد. نشاني پست الكترونيكي ما democracy@radiofarda.com و شماره فكس ما 202.828.7239 است.
XS
SM
MD
LG