دهها روزنامهنگار در نامهای به دادستان جدید تهران خواهان آزادی بیقید و شرط روزنامهنگاران بازداشت شده، رفع توقیف از رسانهها و فک پلمب دفتر انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران شدند.
در این نامه که به امضای ۳۴۰ روزنامهنگار رسیده با اظهار تأسف از این که «در سالهای اخیر رویه حاكم بر دادستانی تهران توأم با بیاعتمادی و عدم تعامل با اصحاب رسانه و مطبوعات بوده» به احكام متعدد «توقیف مطبوعات به استناد به قانون اقدامات تأمینی مصوب ۱۳۳۹ و مختص مجرمین خطرناک» و «بازداشت دهها نفر از روزنامهنگاران به بهانههای مختلف» به عنوان مواردی از اقدامات تأسفبرانگیز دادستانی تهران اشاره شده است.
در همین زمینه، رادیوفردا گفتوگویی انجام داده با سامان رسولپور، روزنامهنگار ساکن سوئد. سامان رسولپور از دلیل محدود کردن روزنامهنگاران از سوی حاکمیت در ایران میگوید.
سامان رسولپور: در تمام این سالها هر گاه اقتدارگرایان یا اصولگرایان خواستهاند که فشارشان را بر جامعه مدنی و فعالان حوزههای مختلف تشدید کنند از مطبوعات شروع کردهاند. این طور بوده است که در طی این سالها ایران همیشه جایگاه خودش را به عنوان یکی از کشورهایی که زندان روزنامهنگاران در خاورمیانه و حتی در جهان است تثبیت کرده است.
در طول دوران اخیر بهخصوص پس از انتخابات هم ما شاهد همین موضوع بودهایم که فضای مطبوعات و روزنامهنگاران با موج جدیدی از برخوردهای تازه مواجه شدند. حتی برای اولین بار بود که ایران به عنوان بزرگترین زندان روزنامهنگاران در جهان لقب گرفت، و متاسفانه بسیاری از نشریات و روزنامهها مثل اعتماد ملی به تعطیلی کشانده شد.
فضایی که امروز ایجاد شده است به گونهای است که فضای عمومی مطبوعات را میتوان به یک گورستان خاموش تشبیه کرد که کوچکترین صدا و موضع انتقادی از طرف هر تریبون یا جناحی منجر به برخورد جدی با آن تریبون یا نشریه یا جناح خواهد شد.
آقای رسولپور، بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران خیلی از معترضان به نتیجه انتخابات از طریق روشهای مختلفی مثل انتشار ویدیو پیرامون آن چه در شهرهای ایران میگذشت از مسیر فیسبوک یا توییتر اطلاعرسانی کردند. بسیاری در امر خبررسانی دخیل شدند. به نظر شما محدودیتی که بعد از انتخابات گریبانگیر روزنامهنگاران شد دلیل این امر بود؟
به هر حال روزنامهنگاری شهروندی بهنوعی کارکرد خودش را پس از حوادث انتخابات نشان داد. بالاخص وقتی که در خیابانها و اماکن عمومی شاهد برخوردهای خشونتآمیز با مردم بودیم و مردم در هر حال با حداقل امکاناتی که داشتند توانستند یک تجربه جدید در ارتباط با کار اطلاعرسانی انجام دهند. با توجه به این که این اطلاعرسانی همزمان با توقیف بسیاری از مطبوعات و نشریات در کشور بود و در عین حال فشار بر روزنامهنگاران خارجی و اراده بر اخراج آنها بود، یک تجربه موفق از سوی مردم شکل گرفت. و شهروندان روزنامهنگار تا حد زیادی توانستند خلا وجود روزنامهها و نشریات رسمی را پر کنند.
پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، بیانیههای مختلفی از سوی نهادهای گوناگون حقوق بشری و فعالان مدنی منتشر شد. آخرین این بیانیهها، نامه ۳۴۰ روزنامهنگار برای آزادی روزنامهنگاران دربند بود که منتشر شد. شما فکر میکنید تا چه اندازه این بیانیهها میتواند در تصمیمگیری سران حکومت جمهوری اسلامی موثر واقع شود؟
به اعتقاد من هیچ تضمین خاصی پشت سر این اعتراضات وجود ندارد. اما روزنامهنگاران و فعالان مدنی همیشه سعی میکنند نقش خود را به عنوان دیدهبان و ناظر حقوق مدنی ایفا کنند. آنها همیشه به نابسامانیها انتقاد کرده و پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت ارائه کردهاند. بهنوعی میشود گفت که امروز توپ در زمین حاکمیت است که چقدر حسننیت نشان دهد و چقدر این اعتراضات بتواند اثرگذار باشد. بر همین اساس بوده است که آخرین مورد بیانیه که ۳۴۰ روزنامهنگار خطاب به آقای جعفری، جانشین آقای مرتضوی، دادستان جدید نوشتهاند از ایشان خواستهاند تا رویه آقای مرتضوی را در طی این سالها در برخورد با روزنامهنگاران ادامه ندهد. و موضع ایشان به شکلی باشد که روزنامهنگارانی که در این مدت بیشترین هزینه را دادهاند و مطبوعاتی که بیشترین سرکوب را متحمل شدهاند بهنوعی بتوانند نفس بکشند و تجربههای جدیدی را دنبال کنند.
در این نامه که به امضای ۳۴۰ روزنامهنگار رسیده با اظهار تأسف از این که «در سالهای اخیر رویه حاكم بر دادستانی تهران توأم با بیاعتمادی و عدم تعامل با اصحاب رسانه و مطبوعات بوده» به احكام متعدد «توقیف مطبوعات به استناد به قانون اقدامات تأمینی مصوب ۱۳۳۹ و مختص مجرمین خطرناک» و «بازداشت دهها نفر از روزنامهنگاران به بهانههای مختلف» به عنوان مواردی از اقدامات تأسفبرانگیز دادستانی تهران اشاره شده است.
بیشتر بخوانید:
سامان رسولپور: در تمام این سالها هر گاه اقتدارگرایان یا اصولگرایان خواستهاند که فشارشان را بر جامعه مدنی و فعالان حوزههای مختلف تشدید کنند از مطبوعات شروع کردهاند. این طور بوده است که در طی این سالها ایران همیشه جایگاه خودش را به عنوان یکی از کشورهایی که زندان روزنامهنگاران در خاورمیانه و حتی در جهان است تثبیت کرده است.
در طول دوران اخیر بهخصوص پس از انتخابات هم ما شاهد همین موضوع بودهایم که فضای مطبوعات و روزنامهنگاران با موج جدیدی از برخوردهای تازه مواجه شدند. حتی برای اولین بار بود که ایران به عنوان بزرگترین زندان روزنامهنگاران در جهان لقب گرفت، و متاسفانه بسیاری از نشریات و روزنامهها مثل اعتماد ملی به تعطیلی کشانده شد.
فضایی که امروز ایجاد شده است به گونهای است که فضای عمومی مطبوعات را میتوان به یک گورستان خاموش تشبیه کرد که کوچکترین صدا و موضع انتقادی از طرف هر تریبون یا جناحی منجر به برخورد جدی با آن تریبون یا نشریه یا جناح خواهد شد.
آقای رسولپور، بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران خیلی از معترضان به نتیجه انتخابات از طریق روشهای مختلفی مثل انتشار ویدیو پیرامون آن چه در شهرهای ایران میگذشت از مسیر فیسبوک یا توییتر اطلاعرسانی کردند. بسیاری در امر خبررسانی دخیل شدند. به نظر شما محدودیتی که بعد از انتخابات گریبانگیر روزنامهنگاران شد دلیل این امر بود؟
به هر حال روزنامهنگاری شهروندی بهنوعی کارکرد خودش را پس از حوادث انتخابات نشان داد. بالاخص وقتی که در خیابانها و اماکن عمومی شاهد برخوردهای خشونتآمیز با مردم بودیم و مردم در هر حال با حداقل امکاناتی که داشتند توانستند یک تجربه جدید در ارتباط با کار اطلاعرسانی انجام دهند. با توجه به این که این اطلاعرسانی همزمان با توقیف بسیاری از مطبوعات و نشریات در کشور بود و در عین حال فشار بر روزنامهنگاران خارجی و اراده بر اخراج آنها بود، یک تجربه موفق از سوی مردم شکل گرفت. و شهروندان روزنامهنگار تا حد زیادی توانستند خلا وجود روزنامهها و نشریات رسمی را پر کنند.
پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، بیانیههای مختلفی از سوی نهادهای گوناگون حقوق بشری و فعالان مدنی منتشر شد. آخرین این بیانیهها، نامه ۳۴۰ روزنامهنگار برای آزادی روزنامهنگاران دربند بود که منتشر شد. شما فکر میکنید تا چه اندازه این بیانیهها میتواند در تصمیمگیری سران حکومت جمهوری اسلامی موثر واقع شود؟
به اعتقاد من هیچ تضمین خاصی پشت سر این اعتراضات وجود ندارد. اما روزنامهنگاران و فعالان مدنی همیشه سعی میکنند نقش خود را به عنوان دیدهبان و ناظر حقوق مدنی ایفا کنند. آنها همیشه به نابسامانیها انتقاد کرده و پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت ارائه کردهاند. بهنوعی میشود گفت که امروز توپ در زمین حاکمیت است که چقدر حسننیت نشان دهد و چقدر این اعتراضات بتواند اثرگذار باشد. بر همین اساس بوده است که آخرین مورد بیانیه که ۳۴۰ روزنامهنگار خطاب به آقای جعفری، جانشین آقای مرتضوی، دادستان جدید نوشتهاند از ایشان خواستهاند تا رویه آقای مرتضوی را در طی این سالها در برخورد با روزنامهنگاران ادامه ندهد. و موضع ایشان به شکلی باشد که روزنامهنگارانی که در این مدت بیشترین هزینه را دادهاند و مطبوعاتی که بیشترین سرکوب را متحمل شدهاند بهنوعی بتوانند نفس بکشند و تجربههای جدیدی را دنبال کنند.