اخیرا شعری با نام و عکس هادی خرسندی، شاعر و طنزپرداز سرشناس ایرانی، در شبکههای اجتماعی و وبسایتهای اینترنتی منتشر شده که حاوی الفاظی رکیک است. در برخی از همین شبکههای اجتماعی اینترنتی، هادی خرسندی سرودن چنین شعری را تکذیب کرده است.
رادیوفردا برای آگاهی بیشتر از این موضوع در گفتوگو با هادی خرسندی در این باره پرسیده است.
هادی خرسندی: اتفاقا در سالگرد انقلاب هموطنان ما از یک ماجرای ادبی یا غیر ادبی و در برخورد با جمهوری اسلامی با مردم یا مردم با جمهوری اسلامی این ماجرا را هم واقف بشوند، نوشته این اولا سوژه جدید نیست. مال همان دو سه سال اول بعد از انقلاب است.
الان اگر آن را تبدیل کردهاند به «من ای رهبر» که خطاب به رهبر باشد، آن موقع به جایش بود «اماما من» که امروز بر همان وزن «اماما من» که امروز عملا دیگر کاربرد ندارد، «من ای رهبر» را جایگزین کردهاند تا مخاطب شعر را مشخص کنند.
همان موقع این شعر به اندازه کافی برای من اسباب دردسر شد. اما دوباره این شعر را دارند در اینترنت میچرخانند و به هر حال برای من مقداری آزاردهنده است.
دقیقا درست میفرمایید. همان موقع که این شعر نوشته شد یک شبی در یک مجلسی این شعر خوانده میشود. فردای آن شب همه اهالی آن مجلس را بازداشت میکنند.
بعد از این ماجرا، برادر خانم برادر من، یعنی برادر زن همین کمال خرسندی خودمان دو ماهی غیبش میزند و نمیدانیم که کجاست. بعد از آن ، یعنی یکی دو ماه بعدش، برادر من را احضار میکنند و به او میگویند که برادر خانم تو اعتراف کرده است که این شعر متعلق به برادر توست و تو به او دادهای.
او هم میگوید که نهخیر. ایشان خلاف گفته است. اصلا چنین چیزی نیست برای این که میدانسته که شاید آنها دارند یکدستی میزنند و من هرگز شعری به ایشان نداده بودم. میپرسند به هر حال این شعر مال برادر تو هست یا خیر؟ میپرسد کدام شعر؟
بعدا برایم تعریف کرد که میگویند ما نمیتوانیم شعر را به تو نشان بدهیم. او هم پاسخ میدهد که وقتی به من نشان ندهید من چه میدانم شما از چه حرف میزنید. بعدش میگوید آن شیخی که مرا بازجویی میکرد شعر را روی میزش گذاشت و دستش را روی آن قرار داد و فقط یک مصراعش را به من نشان داد که من آن را وارونه میدیدم و تا خواندم گفتم نه. برادر من همچین شعری نمیگوید و این محال است که کار او باشد و آنها هم با توضیحاتی که برادرم میدهد قانع میشوند یا این که به هر حال مقداری با نحوه بیان من آشنا بودهاند و به همین دلیل هم برادرم را آزاد میکنند و برادر خانمش را هم که به زندان خرمآباد تبعید کردهاند، یک ماه بعد از این ماجرا آزاد میکنند.
در واقع ایشان سه ماه به خاطر شعری که به او ربطی نداشته است، زندانی میشود.
سوال بسیار درستی است. من خوشحالم که سراینده این سروده سخیف- هر که هست- شناسایی نشده و پنهان است.
البته اگر اثر جالبی هم بود من این قدر هم در مورد انتسابش به خودم پافشاری نمیکردم. اما به هر حال برای سراینده شعر خوشحالم. هوش زیادی هم نمیخواهد که حدس بزنیم از کدام ناحیه و از کجاست.
به هر حال یک گروهی و جریانی که نه با جمهوری اسلامی و آقای خامنهای رابطه خوبی دارند و نه با بعضی از نوشتههای من که حاوی انتقاداتی از عملکرد گذشته است، توافقی دارند، با یک تیر و نشان این شعر را در اینترنت میچرخانند تا هم ترور شخصیت کرده باشند و هم فحشی داده باشند به آن چیزهایی که با اعتقاداتشان در تضاد است، مثل جمهوری اسلامی.
مایه سپاس من همین مصاحبه با شما و رادیوفرداست تا هموطنانم را در جریان این موضوع قرار بگیرند که تنها به من مربوط نیست، بلکه به مقوله سانسور و وحشت و اختناق برمیگردد.
این چند روزه هموطنان بسیار با من در اینترنت همراهی کردند و این را تکذیب کردهاند و من از همه آنها سپاسگذارم.
آقای قویمی، این رژیم شعر تازه نمیخواهد (میخندد). ۳۳ سال است راجع به این رژیم هر چه میگوییم، همچنان همان را هم میگوییم و تکرار میکنیم.
چند سال پیش یک دوبیتی در سالگرد انقلاب گفتهام و به مناسبت سالگرد انقلاب به شنوندگان شما تقدیم میکنم:
آمد و با همه پختگیام خامم کرد/ ملت زنده بودم، امت اسلامم کرد/
بر درختی که خودم کاشتم آویخت مرا/ با طنابی که خودم بافتم، اعدامم کرد.
رادیوفردا برای آگاهی بیشتر از این موضوع در گفتوگو با هادی خرسندی در این باره پرسیده است.
هادی خرسندی: اتفاقا در سالگرد انقلاب هموطنان ما از یک ماجرای ادبی یا غیر ادبی و در برخورد با جمهوری اسلامی با مردم یا مردم با جمهوری اسلامی این ماجرا را هم واقف بشوند، نوشته این اولا سوژه جدید نیست. مال همان دو سه سال اول بعد از انقلاب است.
الان اگر آن را تبدیل کردهاند به «من ای رهبر» که خطاب به رهبر باشد، آن موقع به جایش بود «اماما من» که امروز بر همان وزن «اماما من» که امروز عملا دیگر کاربرد ندارد، «من ای رهبر» را جایگزین کردهاند تا مخاطب شعر را مشخص کنند.
همان موقع این شعر به اندازه کافی برای من اسباب دردسر شد. اما دوباره این شعر را دارند در اینترنت میچرخانند و به هر حال برای من مقداری آزاردهنده است.
- آقای خرسندی، شنیدهام که در ارتباط با همین شعری که به شما نسبت داده میشود، چند سال پیش برادرتان را در تهران احضار کردند و مورد بازجویی قرار دادند. آیا این درست است؟
دقیقا درست میفرمایید. همان موقع که این شعر نوشته شد یک شبی در یک مجلسی این شعر خوانده میشود. فردای آن شب همه اهالی آن مجلس را بازداشت میکنند.
بعد از این ماجرا، برادر خانم برادر من، یعنی برادر زن همین کمال خرسندی خودمان دو ماهی غیبش میزند و نمیدانیم که کجاست. بعد از آن ، یعنی یکی دو ماه بعدش، برادر من را احضار میکنند و به او میگویند که برادر خانم تو اعتراف کرده است که این شعر متعلق به برادر توست و تو به او دادهای.
او هم میگوید که نهخیر. ایشان خلاف گفته است. اصلا چنین چیزی نیست برای این که میدانسته که شاید آنها دارند یکدستی میزنند و من هرگز شعری به ایشان نداده بودم. میپرسند به هر حال این شعر مال برادر تو هست یا خیر؟ میپرسد کدام شعر؟
بعدا برایم تعریف کرد که میگویند ما نمیتوانیم شعر را به تو نشان بدهیم. او هم پاسخ میدهد که وقتی به من نشان ندهید من چه میدانم شما از چه حرف میزنید. بعدش میگوید آن شیخی که مرا بازجویی میکرد شعر را روی میزش گذاشت و دستش را روی آن قرار داد و فقط یک مصراعش را به من نشان داد که من آن را وارونه میدیدم و تا خواندم گفتم نه. برادر من همچین شعری نمیگوید و این محال است که کار او باشد و آنها هم با توضیحاتی که برادرم میدهد قانع میشوند یا این که به هر حال مقداری با نحوه بیان من آشنا بودهاند و به همین دلیل هم برادرم را آزاد میکنند و برادر خانمش را هم که به زندان خرمآباد تبعید کردهاند، یک ماه بعد از این ماجرا آزاد میکنند.
در واقع ایشان سه ماه به خاطر شعری که به او ربطی نداشته است، زندانی میشود.
- با تمام این تفاصیل از نزدیک به ۳۰ سالی که این شعر هرازچندگاهی در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، شما احتمال میدهید که این شعر سروده چه کسی است و چه کس یا افرادی این شعر را وارد شبکههای اجتماعی میکنند و آیا از این کارشان قصد سویی دارند؟
سوال بسیار درستی است. من خوشحالم که سراینده این سروده سخیف- هر که هست- شناسایی نشده و پنهان است.
البته اگر اثر جالبی هم بود من این قدر هم در مورد انتسابش به خودم پافشاری نمیکردم. اما به هر حال برای سراینده شعر خوشحالم. هوش زیادی هم نمیخواهد که حدس بزنیم از کدام ناحیه و از کجاست.
به هر حال یک گروهی و جریانی که نه با جمهوری اسلامی و آقای خامنهای رابطه خوبی دارند و نه با بعضی از نوشتههای من که حاوی انتقاداتی از عملکرد گذشته است، توافقی دارند، با یک تیر و نشان این شعر را در اینترنت میچرخانند تا هم ترور شخصیت کرده باشند و هم فحشی داده باشند به آن چیزهایی که با اعتقاداتشان در تضاد است، مثل جمهوری اسلامی.
مایه سپاس من همین مصاحبه با شما و رادیوفرداست تا هموطنانم را در جریان این موضوع قرار بگیرند که تنها به من مربوط نیست، بلکه به مقوله سانسور و وحشت و اختناق برمیگردد.
این چند روزه هموطنان بسیار با من در اینترنت همراهی کردند و این را تکذیب کردهاند و من از همه آنها سپاسگذارم.
- آقای خرسندی بگذارید از فرصت استفاده کنم و از شما بپرسم با توجه به این که این روزها سالگرد انقلاب اسلامی است، آیا شعر یا اثر تازهای تالیف کردهاید که برای ما بخوانید؟
آقای قویمی، این رژیم شعر تازه نمیخواهد (میخندد). ۳۳ سال است راجع به این رژیم هر چه میگوییم، همچنان همان را هم میگوییم و تکرار میکنیم.
چند سال پیش یک دوبیتی در سالگرد انقلاب گفتهام و به مناسبت سالگرد انقلاب به شنوندگان شما تقدیم میکنم:
آمد و با همه پختگیام خامم کرد/ ملت زنده بودم، امت اسلامم کرد/
بر درختی که خودم کاشتم آویخت مرا/ با طنابی که خودم بافتم، اعدامم کرد.