لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۱۸:۰۵

اريک هابسبام، تاريخدان و سوسياليست برجسته بريتانيايی، درگذشت


آثار اریک هابسباوم در مورد تاريخ قرن بيستم به يکی از منابع اصلی تاريخ معاصر اروپا بدل شدند.
آثار اریک هابسباوم در مورد تاريخ قرن بيستم به يکی از منابع اصلی تاريخ معاصر اروپا بدل شدند.
اريک هابسبام یکشنبه شب، اول اکتبر، پس از مدتها ابتلا به بيماری سرطان ريه در بيمارستانی در شهر لندن درگذشت.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، اريک هابسبام يکی از تاريخدانان برجسته بريتانيا بود و آثار متعدد وی در مورد تاريخ قرن بيستم را نسل های زيادی از دانشجويان و علاقمندان به تاريخ مطالعه کرده اند.

خود وی می گفت که آشنايی اش با آثار کارل مارکس و تجربه زندگی او به عنوان يک نوجوان در سالهای دهه ۱۹۳۰ در شهر برلين برای هميشه روی ديدگاه های او تاثير داشته است. شايد به همين خاطر او در سال های نوجوانی به حزب کمونيست آلمان پيوست و پس از مهاجرت به بريتانيا نيز عضويت در اين حزب را ادامه داد.

وی در سال ۱۹۱۷ در شهر اسکندريه مصر که در آن زمان تحت الحمايه بريتانيا بود از پدری بريتانيايی و مادری اتريشی متولد شد. پدر او تاجر و مادرش نويسنده بود و هر دوی آنها از تبار يهوديان اروپايی بودند.

پس از مهاجرت خانواده به آلمان وی والدين خود را از دست داد و در اوان نوجوانی در منزل عمويش در شهر برلين ساکن شد. در سن ۱۴ سالگی به حزب کمونيست آلمان پيوست. او در سال های آخر عمر خود می گفت که اين دوران روی شخصيت و افکار وی تاثير فراوانی داشته است.

به گفته وی، در آن سال ها شايد غير نازيسم و کمونيسم گزينه ديگری وجود نداشت و اگر او يهودی نمی بود، شايد مثل بسياری از جوانان آلمانی به حزب نازی می پيوست.

او در سال ۱۹۳۶ به بريتانيا نقل مکان کرد و توانست در دانشگاه معتبر کمبريج تحصيلات خود را ادامه دهد. او به خاطر پايبندی به حزب کمونيست تا حدودی مورد بی مهری جامعه علمی قرار گرفت و تا سالها کرسی پروفسوری در اين دانشگاه به وی اعطا نشد.

اما آثار وی در مورد تاريخ قرن بيستم به يکی از منابع اصلی تاريخ معاصر اروپا بدل شدند. کتاب های او با عنوان «عصر انقلاب» که در برگيرنده تحولات سال های ۱۷۸۹ تا ۱۹۱۴ است، «عصر سرمايه» و «عصر امپراطوری» در سال های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ منتشر شد.

او بعدها کتاب ديگری با عنوان «عصر نهايت ها» را به اين مجموعه افزود که تحولات مربوط به سال های ۱۹۱۴ تا ۱۹۹۱ را در بر می گرفت.

اين کتاب ها به علاوه تعداد ديگری از آثار وی از جمله «ملت و ملی گرايی» و «جهان در آستانه قرن بيستم» به زبان های مختلف و از جمله زبان فارسی ترجمه شده اند.

به اعتقاد بسياری از تاريخدانان نوگرا، آثار اريک هابسبام بر خلاف اکثريت مورخان که حوادث و رويدادهای مهم را از منظر طبقات حاکم بررسی می کنند به زندگی، نقش و منافع مردم عادی توجه داشت.

با وجودی که وی حزب کمونيست را پس از اشغال مجارستان توسط ارتش سرخ در سال ۱۹۵۶ رها کرد ولی تا آخرين روزهای عمر خود اعتقاد داشت که سرمايه داری را بايد نقد کرد و جهان را فقط با فعاليت سياسی برخلاف نظام های اقتصادی و سياسی حاکم می توان دگرگون و بهتر کرد.

او در سال های پايانی عمر خود می گفت که به نسلی تعلق داشته و هنوز هم تعلق دارد که تنها اميد برای تحول و بهبود جهان را در تدام جنبشی می دانستند که آغازگر آن انقلاب سوسياليستی اکتبر ۱۹۱۷ در روسيه بود.

اريک هابسبام بيش از دو دهه از پروفسورهای ارشد دانشکده «بيرکبک» دانشگاه لندن بود. تمام فعاليت دانشگاهی خود را در اين موسسه معتبر به پيش می برد و بالاخره به رياست بخش تاريخ اين دانشکده منصوب شد.

در سال ۱۹۹۸ لقب «همراه افتخاری» در رشته تاريخ به وی اعطا شد که ارزنده ترين مقام علمی در محيط های دانشگاهی بريتانيا است و فقط افرادی نظير «استفن هاوکينگ» چنين لقبی دريافت کرده اند.

وی سالها با نام مستعار «فرانسيس نيوتون» مقالات و نقدهايی نيز در مورد موسيقی جاز می نوشت. او در يک گفت و گوی خانوادگی سه کتاب مورد علاقه خود را به اين ترتيب به ديگران توصيه کرده بود: «جنايت و مکافات» اثر داستايوفسکی، اشعار «اچ. آئودن» و «مانيفست حزب کمونيست».
XS
SM
MD
LG