لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۰۶:۵۴

در مورد ايران بايد از تجربه دهه ۹۰ عراق آموخت


بنت رمبرگ، تحلیگر سیاسی در دفتر امور سياسی- نظامی دولت جورج بوش پدر، رييس جمهور اسبق آمريکا، در تحليلی که وب سايت «پوليتيکو» آن را منتشر کرده است توصيه می کند که در صورت شکست دور فعلی مذاکرات هسته ای با ايران، به کارگيری اشکالی از حمله نظامی شبيه به آنچه که آمريکا پس از جنگ خليج فارس در مورد عراق پياده کرد اهميت بيشتری پيدا کرده و می تواند نتيجه بخش باشد.

نتايج تازه ترين دور از رايزنی های تخصصی بين ايران و نمايندگان کشورهای گروه پنج به علاوه يک روز سه شنبه- سوم مرداد- مشخص خواهد شد. اگر اين مذاکرات بار دیگر به بن بست برسد تصميم گيران سياسی در آمريکا و کشورهای متحد آن بايد در مورد راهکارهای بعدی چاره ای بيانديشند. تحريم های سختگيرانه عليه ايران ممکن است سال ها طول بکشد تا به نتيجه مطلوب برسد.

به نظر می رسد بسياری از دولتمردان غربی در مورد حملات هوايی به تاسيسات هسته ای ايران ديد چندان مثبتی ندارند و می گويند يک چنين حملاتی ممکن است فقط وقفه کوتاهی در ادامه فعاليت های هسته ای ايران ايجاد کند و در مقابل آن کشور را به ادامه پر شتاب تر و گستاخانه تر برنامه های هسته ای تشويق کند.

بنت رمبرگ تاکيد می کند که نتيجه حملات هوايی لزوما چنين نخواهد بود. پس از پايان حملات و نابود کردن بخش مهمی از توانايی های هسته ای ايران، جامعه بين المللی با اعمال يک رژيم بازرسی سختگیرانه می تواند از شروع مجدد فعاليت های هسته ای خطرناک ايران جلوگيری کند.

به گفته وی، ترکيب اين دو عامل، يعنی حملات هوايی برای نابودی تاسيسات و سپس اعمال کنترل از طريق بازرسی، بين سال های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ در مورد عراق نتيجه مثبتی داشت و اگر تاريخ را شاهد بگيريم قاعدتا بايد در مورد ايران نيز ثمربخش باشد.

نويسنده به موارد مهمی در زمینه استفاده از حملات هوايی برای تخريب تاسيسات هسته ای دشمن اشاره می کند، از جمله حملات هوايی نيروهای متفقين به تاسيسات آب سنگين آلمان نازی که در بخش اشغال شده نروژ قرار داشت.

در نتيجه چنین حمله ای، فعاليت اين تاسيسات مختل شد ولی برنامه هسته ای آلمان نازی ادامه يافت تا زمانی که بر اثر شکست این کشور، متفقين توانستند يک برنامه گسترده خلع سلاح را در آلمان اجرا کنند.

مورد ديگر، حمله هوايی اسرائيل به راکتور هسته ای عراق در سال ۱۹۸۱ است. اسرائيل فکر می کرد که با اين حملات فعاليت هسته ای عراق خاتمه خواهد يافت، ولی چنين نشد. در دهه بعد دولت عراق بودجه و امکانات بيشتری را به برنامه های هسته ای خود اختصاص داد.

اما در دوره جنگ خليج فارس در سال ۱۹۹۱ بمباران مکرر مراکز نظامی و تسليحاتی عراق عملا به فعاليت های هسته ای اين کشور نيز پايان داد. سالها بعد جامعه بين المللی توانست يک رژيم بازرسی دقيق تسليحاتی را به حکومت عراق تحميل کند و در نتيجه آن معلوم شد که رژيم صدام حسين پس از حملات اسرائيل با چه سرعت و دامنه گسترده ای فعاليت های هسته ای خود را ادامه داده بود.

بنت رمبرگ در ادامه تحليل خود در وب سايت «پوليتيکو» خاطر نشان می کند که شناسايی و از کار انداختن باقی مانده توانايی هسته ای عراق کار ساده ای نبود ولی تداوم بازرسی و ادامه فشار به رژيم صدام حسين در فاصله سال های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ بالاخره نتيجه داد و تمام تجهيزات و ذخاير هسته ای و ساير سلاح های غيرمتعارف عراق نابود شد.

همه می دانيم که پس از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ معلوم شد که اين کشور برخلاف گزارهای نادرستی که منتشر شده بود سلاح هسته ای و يا ساير تسليحات تخريب و کشتار جمعی نداشت.

سياستگذاران امروز نيز در مورد ايران بايد با استفاده از الگوی آن زمان از قطعنامه های مصوب شورای امنيت سازمان ملل متحد استفاده کنند. در متن قعطنامه هايی که عليه عراق تصويب شد حکومت این کشور موظف گردید تا بدون هيچ قيد و شرطی تمام ذخاير، تجهيزات و دانش مربوط به برنامه های هسته ای را به آژانس بين المللی انرژی اتمی تسليم کند.

اگر سياستمداران آمريکا و کشورهای متحد آن با اتکای به يک چنين راهکار طولانی مدتی با ايران برخورد کنند ايران پس از حملات هوايی هر گونه امکان و شانسی برای احيای برنامه های هسته ای خود را از دست خواهد داد.

نکته مهم اين است، وقتی که از حمله نظامی سخن به ميان می آيد به دقت روش شود که پس از آن چه بايد کرد. در پيش گرفتن يک چنين الگويی در برخورد با بحران هسته ای ايران برای غرب می تواند امتيازات زيادی در برداشته باشد.
XS
SM
MD
LG