سعید پیوندی جامعه شناس و استاد دانشگاه در فرانسه است.
سازوکارهای جمهوری اسلامی برای سرکوب نافرمانی مدنی زنان و یا برخورد با افراد در فضای مجازی نشانگر نوعی چرخش گامبهگام در سیاستهای کنترل جامعۀ مدنی هم به شمار میآید.
در منطقهای که جنگ، سرکوب، بنیادگرایی دینی، تبعیض و خشونت به بخشی از زندگی بسیاری کشورها تبدیل شده است، جایزۀ نوبل صلح یک فرصت تاریخی برای جامعۀ مدنی و هواداران صلح و دموکراتهاست.
آنچه امروز دربارۀ فشار حکومت بر استادان و دانشجویان رسانهای میشود، شاید فقط نوک کوه یخی باشد که بخشی اصلی آن از نگاه جامعه پنهان مانده است.
بازگشت پرسروصدای گشت ارشاد به خیابانها برای مقابله با جنبش نافرمانی مدنی زنان علیه حجاب اجباری این پرسش اساسی را پیش میکشد که جمهوری اسلامی از این اقدام چه هدفی را دنبال میکند؟
جمهوری اسلامی با بهراهانداختن جنگ حجاب در پی دامنزدن تنش و رویارویی مذهبی در جامعه است اما بحران مشروعیت در این مورد گردابی است که گریختن از آن برای حکومت بسیار دشوار خواهد بود.
یادداشت سعید پیوندی: نگاهی به دادهها، خبرها و برخوردهای ضدونقیض مقامات و یا سکوت آنها در قبال حمله با گاز سمی به مدارس هر ناظر کنجکاوی را در برابر دهها پرسش بیپاسخ قرار میدهد.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» در تجربه ۱۰۰ روزه خود موفق شد چیزهایی اساسی را در جامعه دگرگون کند، و نوعی شهامت اجتماعی جدید در رویایی با سیاستها، تبعیضها، و ممنوعیتها شکل گرفته است.
در میان کارکردهای جدید روحانیت پس از استقرار جمهوری اسلامی آنچه بیش از هر چیز برای جامعه هولناک به نظر میرسد مشارکت مستقیم در سرکوب و اعمال خشونت بیسابقه علیه مخالفان و مردم است.
رئیسی، مخبر دزفولی، قالیباف، زاکانی، و بسیاری چهرههای دیگر برآمده در دولت رئیسی و مجلس یازدهم، نمادهای طبقه جدید اسلامگرایان حرفهای هستند. این طبقه چطور در ایران قدرت گرفته است؟
آن گونه که مسئولین ادعا میکنند، با بحران جمعیتی، فرزندآوری و یا سالخوردگی جمعیت روبهرو نیستیم. بحران واقعی شکست چیزی است که مسئولین آن را «سبک زندگی اسلامی» مینامند.
یادداشتی از سعید پیوندی: برگزاری دادگاه حمید نوری در سوئد درباره کشتار سال ۶۷ رخدادی تاریخی برای ایران است که تجربۀ چندانی در برپا کردن محاکمه عادلانه متهمان به کشتار جمعی ندارد.
اگر حتی گذشته تاریک ابراهیم رئیسی را کنار بگذاریم، چگونه میتوان درباره اعتبار برنامهها، وعدهها و یا تواناییهای واقعی دولت او در رویارویی با این ابر چالشها به داوری نشست؟
یادداشتی از سعید پیوندی: بسیاری از یاد میبرند که سویهٔ غیردموکراتیک انتخابات در جمهوری اسلامی و سیاست حذف بخشیهایی از جامعه از همان اوایل دههٔ شصت وجود داشته و ادامه یافته است.
اگر پاسخگوبودن دستاندرکاران حکومت در برابر جامعه و برخورد سنجشگرانه با عملکرد خود را بخشی از اصول مهم حکمرانیِ خوب بدانیم، به جمهوری اسلامی ایران چه نمرهای میتوان داد؟
در ایران یک جنگ واقعی رسانهای میان افکار عمومی تشنهٔ گردش آزاد اطلاعات و حکومتی در جریان است که نمیخواهد تن به قواعد بازی و هنجارهای یک جامعهٔ باز قرن بیستویکمی بدهد.
در میان بحثهایی که پس از مرگ مصباح یزدی درباره او درگرفت، چیزی که کمتر از آن یاد شد، نقش مهمی بود که او در جریان آنچه اسلامی کردن دانشگاهها و علوم انسانی نام گرفته، ایفا کرد.
ارقام درشت هزینههای حوزههای علمیه، دستگاههای تبلیغاتی و انواع بنیادها و مراکز مذهبی پرسشهای فراوانی را پیرامون فایده این هزینهها و چرایی پرداخت آنها از جیب مردم طرح کرده است.
رویدادهایی که در پی درگذشت محمدرضا شجریان رخ داد، بار دیگر پرده از شکاف عمیقی انداخت که دنیای هنر و هنرمندان مستقل را از حکومتی که با فرهنگ و دنیای هنر بیگانه است، جدا میکند.
یادداشتی از سعید پیوندی: چرا حکومت ایران در قلمروِ قضایی راه پرهزینهترین روشها با کمترین تأثیرات را در پیش گرفته است؟
ساختار خانواده پدرسالارانه در وجه دموگرافیک و جامعهشناسانه آن به پدیدهای حاشیهای تبدیل شده، اما ذهنیت مردانهٔ این شکل از روابط سنتی در میان بخشهایی از جامعه بازتولید میشود.
بیشتر