لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۰۲:۵۵

استقلال: از شعار تا انزوا


قرار بود استقلال ایران حفظ شود اما مشخص نیست شرایط فعلی را بشود استقلال نامید.
قرار بود استقلال ایران حفظ شود اما مشخص نیست شرایط فعلی را بشود استقلال نامید.

«استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» سه خواسته ای بود که تظاهرکنندگان در زمستان ۵۷ بارها و بارها در خيابان ها فرياد می زدند.


خيل معترضانی که از گرايش های مختلف سياسی و عقيدتی در خيابان ها جمع می شدند، آرمان شهر خود را در مفهوم انتزاعی همين سه خواسته جست و جو می کردند؛خواسته هايی که شکل دهنده شعار بنيادی و به قولی هدف انقلاب بود .


در بخش های پيشين این رشته گفتار به بررسی وضعيت دو موضوع «آزادی» و «جمهوری اسلامی» طی سه دهه گذشته و ميزان محقق شدنش در پی انقلاب پرداختيم.


اما بحث «استقلال» در دوران وقوع انقلاب نقشی بسيار اساسی داشت.


خشم مخالفان نظام شاهنشاهی از آنچه وابستگی ايران به غرب و به خصوص آمريکا توصيف می شد، به شکل چنان عصيانی در آمد که در نهايت به اشغال سفارت ايالات متحده و گروگانگيری ۴۴۴ روزه ديپلمات های آن منتهی شد، صفحه ای از تاريخ ايران که تيرگی روابط دو کشور را برای سه دهه آينده رقم زد.


مسوولان و طرفدارن نظام جمهوری اسلامی تاکيد دارند که وعده برخورداری از «استقلال» نيز به مانند ديگر شعارهای محوری انقلاب محقق شده است.


برخی از تحليلگران سياسی اما از سوی ديگر معتقدند که پافشاری بر دستيابی به «استقلال» مورد نظر انقلابيون ۵۷ ، در عمل به انزوای ايران در عرصه بين الملل منجر شد.


انزوا يا استقلال


سعيد رجايی خراسانی نماينده سابق جمهوری اسلامی در سازمان ملل و نزديک به جناح اصولگرايان، تبديل استقلال به انزوا را «مزخرف» می داند و در گفت و گو با راديو فردا می گويد: «واکنش هايی که می گويد ديگر استقلال نيست و انزوا به بار آمده را نبايد جدی گرفت، چرا که واکنش هايی عاطفی است. استقلال وقتی است که بخواهيم تصميم بگيريم، نگران تصميم ديگر قدرت ها و کشورها در خارج از مرزهای کشور نباشيم


آقای رجايی خراسانی :«شايد ما به دليل ارزش هايی که در سايه انقلاب مطرح کرديم در همه جای دنيا محبوب نباشيم، اما اين انزوا نيست و استقلال به معنای وابسته نبودن است

آقای رجايی خراسانی می افزايد: «شايد ما به دليل ارزش هايی که در سايه انقلاب مطرح کرديم در همه جای دنيا محبوب نباشيم، اما اين انزوا نيست و استقلال به معنای وابسته نبودن است


اما آن «استقلالی» که نسل اول انقلاب اسلامی تا سرحد «خودکفايی» و ساختن همه چيز از اولين پيچ تا آخرين مهره از آن دم می زد، در عمل دست يافتنی نبود.


هوشنگ حسن ياری استاد روابط استراتژيک در کالج سلطنتی نظامی کانادا به راديو فردا گفت: «بايد بحث استقلال را از اين نظر ديد که از نظر چه کسی و برای چه بهايی و برای چه بايد مهم باشد. اگر استقلال را اين گونه تعريف کنيم که بريدن از دنيای خارج باشد و کار را به تنهايی انجام دهيم، در اين حالت می توان گفت که جمهوری اسلامی به استقلال رسيده است».


اين استاد دانشگاه می گويد: «در برخی مسايل مانند پرونده هسته ای، اين استقلال جمهوری اسلامی خدشه دار شده چون مجبور شده به چين و روسيه تکيه کند. در حالی که اگر معنی استقلال اين باشد که ايران از آن چه دارد، نهايت استفاده را ببرد، آن زمان ديگر واقعيت اين نيست و از اين نظر می شود گفت که استقلال هم به دست نيامده است


هم شرقی، هم غربی


اکنون پرسش اين است: اگر مقياسی برای سنجش وابستگی در نظر بگيريم، ميزان استقلال ايران به غرب و شرق در دوران پيش و پس از انقلاب ۵۷ چه تفاوتی کرده است.


به سراغ يکی از همان نسل اولی های انقلاب می رويم.


علی اکبر معين فر که در کابينه موقت مهدی بازرگان سمت وزير نفت را دارا بود، درگفت و گو با راديو فردا می گويد: «در آن زمان که شعار استقلال مطرح شد، به وابسته نبودن به غير مطرح بود و قرار نبود نياز نداشتن به ديگران مطرح شود. آن زمان تحليل اين بود که وابستگی به معنای بردگی استو در ادامه شعار استقلال، گفته می شد: نه شرقی، نه غربی. شايد امروز ديگر تعداد زيادی مستشار آمريکايی نداشته باشيم و از آن معنا وابستگی به غرب نباشد اما از آن سو دست ما به سوی شرق دراز شده است».


معین فر:«هر چند ديگر شوروی نمانده که ما به شرق وابسته باشيم، اما قرار اين بود که درروش ها، کاری کنيم که وابستگی پيش نيايد. حالا کار نظام شده هم شرقی و هم غربی. ما به چين و روسيه امتياز می دهيم که به قول خودشان نظام را حفظ کرده باشند

وی در توضيح اين شعار می گويد: «هر چند ديگر شوروی نمانده که ما به شرق وابسته باشيم، اما قرار اين بود که درروش ها، کاری کنيم که وابستگی پيش نيايد. حالا کار نظام شده هم شرقی و هم غربی. ما به چين و روسيه امتياز می دهيم که به قول خودشان نظام را حفظ کرده باشند



اما فارغ از ابعاد گسترده جهانی، موقعيت و جنس روابط خارجی ايران در منطقه خاورميانه نيز نقش بسزايی را در وجهه بين المللی کشور و همچنين مناسبات اقتصادی و سياسی بازی می کند.



فرق نه چندان کم، فرق خيلی زياد


اين پرسش اکنون مطرح می شود که موقعيت کنونی ايران در منطقه خاورميانه نسبت به دوران حکومت پهلوی چه تفاوتی کرده است؟


در ميان تمام تفاوت هايی که ميان دو حکومت پس و پيش از انقلاب برشمرده می شود، برخی کارشناسان سياسی با نگاهی متفاوت معتقدند سياست منطقه ای ايران در مواجهه با کشورهای عرب چندان دستخوش تغيير نشده است.


گری سیک، استاد دانشگاه کلمبيای آمريکا از جمله همين کارشناسان است.


وی در گفت و گو با راديو فردا، شرايط ايران را با زمان پيش از انقلاب، به لحاظ روابط با اعراب متفاوت نمی داند و می گويد: «ايران در زمان انقلاب اين قصد را داشت که انقلاب خود را به سرتاسر دنيا صادر کند و از فعاليت های براندازانه در کشورهای پادشاهی حوزه خليج فارس پشتيبانی می کرد، اما اين سياست متوقف شد و ايران در پی بهبود روابط با اين کشورها درآمد


آقای سيک می افزايد: «سابقه اين کار جمهوری اسلامی باعث شده دولت های سنی منطقه از قدرت گرفتن ايران بيمناک شوند. در برنامه هسته ای هم ايران همان سياستی را درپيش گرفته که پيش از انقلاب شاه دنبال می کرد


گری سیک:سابقه صادر کردن انقلاب توسط جمهوری اسلامی باعث شده دولت های سنی منطقه از قدرت گرفتن ايران بيمناک شوند. در برنامه هسته ای هم ايران همان سياستی را درپيش گرفته که پيش از انقلاب شاه دنبال می کرد

در اين ميان آنچه که البته اکثر ناظران سياسی درباره اش اتفاق نظر دارند، کاهش چشمگير قدرت منطقه ای ايران طی سال های پس از انقلاب است؛ قدرتی که به طور مستقيم برگرفته از شرايط اقتصادی کشور است.


پاتريک کلاوسون، معاون بخش خاور نزديک در انستيتو تحقيقاتی واشينگتن به راديو فردا گفت: «ايران پيش از انقلاب، به لحاظ اقتصادی بسيار نيرومندتر از ديگر کشورهای منطقه بود و در زمان شاه، طی ۱۵ سال، يکی از سريع ترين نرخ های رشد اقتصادی در منطقه را داشت و همان زمان، بسياری از کشورهای عربی، هنوز به طور کامل، عقب مانده بودند


افول اقتصادی در منطقه که البته ساده ترين نمونه داخلی آن نيز به وضوح در تورم لگام گسيخته و افزايش روزافزون قيمت ها مشهود است، به اعتقاد تحليلگران همان مساله ای است که اقتدار استراتژيک تهران را در چهارراه انرژی جهان با چالش جدی مواجه می کند.


هوشنگ حسن ياری با بازگشت به معنای استقلال، موقعيت چالشی امروز ايران را بررسی کرده و می گويد: «بايد برای بررسی وضعيت استقلال ايران، مسئله هسته ای و برنامه های اقتصادی را اضافه کرد که شعار استقلال ايران را خدشه دار کرده و استقلال به معنای تصميم گرفتن در داخل کشور با اين حال ديگر امکان ندارد


افول قدرتی که به گفته آقای حسن ياری در دنيای پيچيده اقتصاد امروز به ناچار پيامدی جز وابستگی برای کشور نخواهد داشت.


XS
SM
MD
LG