لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۰۲:۱۲

کتاب جدید مورخ آمریکائی در باره نخبه زدائی از سیاست توسط پدران موسس آمریکا: «شخصیت های انقلابی»


(rm) صدا | [ 5:11 mins ]
مورخ و محقق تاریخ انقلاب آمریکا، گوردون وود Gordon Wood در کتاب جدیدی به نام «شخصیت‌های انقلابی» Revolutionary Characters استدلال می‌کند که نظام دمکراتیکی که نسل نخبگان انقلابی در آمریکا پایه گذاشتند باعث شد که اختیار سیاست در آمریکا در دست آدم‌های معمولی قرار گیرد و نخبگان زمینه‌ای به وجود آوردند که نسل نخبگانی مثل خودشان در راس امور آمریکا پدید نیاید. ملت نوبنیاد آمریکا در آن زمان از موهبت داشتن مجمعی از متفکران برجسته بهره‌مند بود، چهره‌هائی درخشانی مثل جان ادمز، تامس جفرسن و الکسندر همیلتن، که طی بحث‌های جنجالی و پرسروصدای خود به شخصیت دولت جدید شکل بخشیدند. وود می‌نویسد این نخبگان در مباحث خود، نظامی را به وجود آوردند که به مردم عادی اجازه دهد به قدرت برسند و حاصل آن هم این است که با به قدرت رسیدن مردمان عادی، مردمان غیرعادی، اشراف اندیشه، به ناچار به حاشیه رانده شدند. بهنام ناطقی (رادیو فردا، نیویورک): آقای گوردون وود، صاحب چندین کتاب برجسته در باره چهره‌های دوران انقلاب آمریکا و تدوین کنندگان قانون اساسی این کشور، در کتاب جدید خود تحت عنوان «شخصیت های انقلابی» Revolutionary Characters می‌کوشد به سئوالی پاسخ دهد که شاید به ذهن کسانی که تاریخ انقلاب آمریکا و افکار و آثار چهره‌های برجسته دوران جنگ انقلابی، را مطالعه می‌کنند، خطور کرده باشد. اینکه چرا نسلی از مردان نخبه مثل پدران موسس در آمریکا دیگر همزمان در صحنه سیاسی آمریکا ظاهر نشدند. بانیان انقلاب آمریکا و رهبران نبرد استقلال، که در آمریکا پدران موسس یا Founding Fathers خوانده می‌شوند، در برابر قدرت بلامنازع زمان، یعنی پادشاهی بریتانیا ایستادند و از طریق بحث‌های آتشین میان خود بر سر نقش دولت و آزادی فرد و قانون در اداره جامعه، اسناد مهمی مثل بیانیه استقلال و قانون اساسی آمریکا را به وجود آورند که پایه‌های فکری و حقوقی نظام آمریکا به شمار می‌روند. ملت نوبنیاد آمریکا در آن زمان از موهبت داشتن مجمعی از متفکران برجسته بهره‌مند بود، چهره‌هائی درخشانی مثل جان ادمز، John Adams تامس جفرسن Thomas Jerferson و الکسندر همیلتن Alexander Hamilton که طی بحث‌های جنجالی و پرسروصدای خود به شخصیت دولت جدید شکل بخشیدند. آقای گوردون وود در کتاب خود استدلال می‌کند وجود این مردان در کنار هم در مقطعی از تاریخی که آمریکای نوبنیاد به وجودشان نیاز داشت، از موهبت‌های تاریخی آمریکا است. وی به طور مثال یادآور می‌شود که اعتمادی که جرج واشنگتن در مردم بر می‌انگیخت، دولت جدید را قادر ساخت دوران نوزادی را به سلامت طی کند و می‌افزاید هیچ آمریکائی دیگری نمی‌توانست در ماموریتی که بنجامین فرنکلین از پس آن برآمد موفق شود. فرنکلین دولت فرانسه را قانع کرد که به دفاع از آمریکا با انگلیس وارد جنگ شود و در حالیکه خزانه فرانسه تهی شده بود، بارها و بارها برای آمریکای نوبنیاد از فرانسه وام گرفت. آقای گوردون وود می‌پرسد چرا موفقیت‌های نسل انقلاب آمریکا، درخشش افکار آنها و خلاقیت سیاست‌های آنها از آن زمان تاکنون در هیچ دوره دیگری از تاریخ آمریکا تکرار نشد؟ چطور شد که آن نسل از مردان سیاسی توانست اندیشه‌ و سیاست‌ را به آن خوبی در هم تلفیق کند و هیچ نسل دیگری بعد از آن نتوانست؟ وی می‌نویسد این نخبگان در مباحث خود، نظامی را به وجود آوردند که به مردم عادی اجازه دهد به قدرت برسند و حاصل آن هم این است که با به قدرت رسیدن مردمان عادی، مردمان غیرعادی، اشراف اندیشه، به ناچار به حاشیه رانده شدند. آقای گوردون وود می‌نویسد رهبران انقلاب آمریکا خود به وجود آورنده این موقعیت هستند. آنها به تاسیس نظامی برابر ودمکراتیک کمک کردند و آگاهانه، منابع عظمت خودشان را نابود ساختند. تز او این است که پدران موسس آمریکا با از بند رها کردن نیروهای دمکراتیک و مساوات جوی، به رهبری نخبگان از نوع خودشان پایان دادند وموفق شدند از تکرار خود در تاریخ جلوگیری کنند. آقای گوردون وود این تز را در کتاب مهم دیگری به نام «ریشه‌گرائی انقلاب آمریکا» یا Radicalism of the American Revolution که در سال 1992 برای او جایزه پولیتزر، یکی از مهم‌ترین جوائز علمی و ادبی در آمریکا را به ارمغان آورد، به صورت دیگری بیان کرده است. در آن کتاب او تشریح می‌کند که انقلاب آمریکا موفق شد نظام پدرسالاری، قیم‌سالاری و روابط سلسله مراتبی قرن 18 را از میان بردارد و جهان دمکراتیک و سرمایه‌داری را جانشین آن کند که با اصل اندیشه اشرافیت و نخبه‌سالاری مخالف بود و جامعه‌ای به وجود آورد از مردم عادی. در کتاب جدید خود، آقای گوردون وود این تز را از طریق بررسی شخصیت‌های دوران انقلاب آمریکا تصویر می‌کند: که هم چهره‌های بسیارمعروف مثل جرج واشنگتن و تامس جفرسن را مورد بررسی قرار می‌دهد و هم چهره‌های کمتر معروف و بحث‌انگیزتر، مثل تامس پین Thomas Paine و آرون بر Aaron Burr. از دیدگاه میچیکو کاکوتانی، منتقد کتاب روزنامه نیویورک تایمز، این کتاب هنگامی قوی‌ترین است که آقای گوردون وود از دانش عمیق خود در باره دوران انقلاب آمریکا به بحث در باره دیدگاهی که مردم آن دوران از چهره‌هائی مثل جرج واشنگتن و بنجامین فرانکلین و نظائر آنها داشتند، می‌پردازد. زیرا بحث در باره این شخصیت‌ها در طول تاریخ با تغییر دیدگاه زمان و به خاطرمباحث روز، در حال تغییر بوده است. گوردون وود علاوه بر کتاب معتبرش در باره رادیکالیسم در انقلاب آمریکا، صاحب کتابهای متعدد دیگری است از جمله اثر معتبری در سال 2004 درباره بنجامین فرانکلین منتشر کرد نویسنده در کتاب شخصیت‌های انقلابی، به عظمت تلاش نسل انقلاب آمریکا برای پیروزی بر قدرت نظامی پادشاهی بریتانیا پرداخته است و بحث جنجالی که در دهه آخر قرن هجده میلادی، بین دو دسته و دو طرز فکر در میان پدران انقلاب آمریکا در گرفته بود، و دیدگاه فلسفی و شخصیت هر یک از شرکت کنندگان در بحث. در یک طرف، فدرالیست‌ها قرار داشتند، از جمله الکسندر همیلتن و جرج واشنگتن، که خواهان قدرت دولت مرکزی بودند و در مقابل آنها جمهوریخواهان قرار داشتند، مثل تامس جفرسن و جیمز مدیسن، که نسبت به افزایش اقتدار دولت مرکزی، مظنون بودند. وود می‌نویسد تاکید الکسندر هملیتن و جان ادمز و پیروان آنها بر نیاز به دولت مقتدر، به خاطر واقعی‌گرائی، یا بدبینی ذاتی آنها نسبت به طبیعت انسان بود، در حالیکه ساده‌لوحی یا خوشبینی جفرسن و تامس پین و همفکران آنها نسبت به طبیعت بشر، باعث می‌شد که آنها دولت را مزاحم آزادی‌های فردی و خوشبختی انسان ببینند. گوردون وود می‌نویسد وجه مشترک بیشتر پدران موسس، تعهد آنها نسبت به خیر عمومی بود و اعتقاد به خدمت به مردم بدون چشمداشت و خودآگاهی از جدیت وظیفه پیشبرد رفاه همگانی. او برای اثبات این مدعا، به اتحاد دو دشمن سرسخت فکری، یعنی جفرسن و همیلتن اشاره می‌کند، برعلیه طمع‌کاری مالی و سودجوئی شخصی آرون بر، که سرانجام باعث شد جفرسن به ریاست جمهوری برسد و همیتلن در دوئل با بر کشته شود. گوردون وود، می‌نویسد در جهان دمکراتیک مبتنی بر پیشرفت، خیراندیشی و انسان‌های جدااز هم ولی برابر با هم، جائی برای رهبری خارق‌العاده‌ای که نسل پدران موسس از خود نشان دادند، باقی نمی‌ماند. در واقع، جفرسن و همیلتن از بازماندگان عصرهای قبل بودند و مرد روز، آرون بر، بود، و تاریخ نشان می‌دهد که سیاستمداران نسل‌های بعدی، بیشتر شبیه به آرون بر هستند: یعنی پراگماتیک و سازشگر.
XS
SM
MD
LG