لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۰۴:۳۸

هفته نامه منتسب به انصار حزب الله از اعزام مامور براي ترور سلمان رشدي پرده برداشت


(rm) صدا | [ 8:31 mins ]
حدود 15 سال پيش، يک جوان ايراني در پوشش مخالفت با جمهوري اسلامي به خارج از کشور اعزام شد تا فتواي قتل سلمان رشدي، نويسنده بريتانيايي هندي تبار را که توسط آيت الله خميني صادر شده بود اجرا کند. نشريه يالثارات الحسين، از هفته نامه هاي منتسب به انصار حزب الله و گروه موسوم به گروه فشار ، در شماره اخير خود، به مناسبت شانزدهمين سالگرد صدور حکم ارتداد سلمان رشدي توسط آيت الله خميني، پرده از اين ماجرا برداشته که چگونه پسر جوان 18، 19 ساله اي با حمايت دولت اسلامي و با هماهنگي مقامهاي امنيتي آن، اما با پوشش مخالفت با دولت اسلامي به لندن مي رود تا در کتابخانه اي سلمان رشدي را ترور کند. تارا عاطفي (راديوفردا): بيست و پنجم بهمن ماه سال 1367 - تقريبا چهر ماه پس از انتشار چاپ نخست کتاب آيه هاي شيطاني به قلم سلمان رشدي، نويسنده بريتانيايي هندي تبار ، آيت الله خميني در فتوايي حکم ارتداد و به تبع آن حکم اعدام سلمان رشدي را صادر ميکند: «انا لله و انا اليه راجعون به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مى‏رسانم مؤلف كتاب آيات شيطانى - كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم و چاپ و منتشر شده است - همچنين ناشرين مطلع از محتواى آن، محكوم به اعدام مى‏باشند. از مسلمانان غيور مى‏خواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند، سريعا آنها را اعدام نمايند تا ديگر كسى جرات نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر كس در اين راه كشته شود، شهيد است انشاءالله. ضمنا اگر كسى دسترسى به مؤلف كتاب دارد ولى خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفى نمايد تا به جزاى اعمالش برسد. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته روح‏الله الموسوى الخميني» لازمه صدور فتوا اشراف کامل به موضوع فتوا است و صاحب فتوا کاملا بر موضوعي که درباره آن فتوا صادر ميکند احاطه داشته باشد و در اين مورد خاص کتاب را کاملا مطالعه کرده باشد، اما چنان که از قرائن بر مي آيد آيت الله خميني از محتوي کتاب رشدي اطلاع نداشته و فقط بعد از اعتراض مسلمانان پاکستان به آن کتاب و براساس شنيده هايش اين فتوا را صادر کرد و ظاهراً خود نيز واقف بود که شرايط صدور فتوا را رعايت نکرده است به همين دليل گفته بود: ترس من اين است که تحليل‌گران امروز، ده سال ديگر بر کرسى قضاوت بنشينند و بگويند که بايد ديد فتواى اسلامى و حکم اعدام سلمان رشدى مطابق اصول و قوانين ديپلماسى بوده است ‏يا خير ... ابراهيم عطايي که به روايت يا لثارات در آن زمان قاعدتا جواني 18 ساله بوده ، به فکر اجراي حکم مي افتد. اين نشريه به نقل از رضا اشعري، دوست ابراهيم عطايي که او را آخرين بار در نزديکي محل سفارت آلمان و انگلستان در تهران ديده است مي نويسد: آخرين بار در خيابان جمهوري ديدمش، سر خيابان بابي ساندز، نشناختمش. يک تي شرت زردرنگ پوشيده بود، ريش هايش را هم از ته زده بود. رفتم جلو، گفتم: «ابراهيم! خودتي؟» «اين‌جا چه کار مي کني؟» اکراه داشت که حرف بزند، گفت: «آمدم ويزا بگيرم.». همچنين به نقل از مادر ابراهيم عطايي مي نويسد: يک روز آمد خانه و يک راست رفت زيرزمين. نگرانش شدم. دنبالش رفتم ديدم بچه ام سرش را گذاشته روي مهر، هاي هاي گريه مي کند. من هم روي همان پله نشستم و همپايش گريه کردم … بعد رفت قرآن را برداشت و با ترتيل شروع به خواندن کرد. صدايش يک حزن تازه اي داشت. نيم ساعتي قرآن را خواند، بعد آمد سراغ من و سلام کرد. گفتم: «ابراهيم جان! چي شده مادر؟ نصفه جان شدم.» گفت: «يک از خدا بي خبري پيدا شده به قرآن توهين کرده، يک کتاب نوشته به اسم آيات شيطاني.» گفتم: «خدا ان‌شاءالله لعنتش کند، کي هست؟» گفت: «يک انگليسي هندي الاصل است.» يا لثارات مي نويسد: ابراهيم عطايي از 13 سالگي در جبهه بوده است و به عنوان امدادگر در سن 13 سالگي از بيماران تيفوسي در جبهه مراقبت مي کرده است و تا پايان جنگ و تا زمان امضاي قطعنامه در جبهه حضور داشته است. و در بخش ديگري از يادداشت هاي ابراهيم عطايي آورده است: «قطعنامه که پذيرفته شد و آتش بس که اعلام شد، من يک باره به خودم آمدم، ديدم سفره را برچيده اند و نصيب من از روزي شهادت، فقط حسرت است. بعد ازخودم پرسيدم که ابراهيم! آيا حقيقتاَ درجستجوي شهادت بوده اي؟ ديدم که نه. باز از خودم پرسيدم: ابراهيم! اکنون چه؟ آيا آماده ديدار حق هستي؟ و باز پاسخ دروني ام حاصلي جز حسرت و اندوه نداشت. ديدم که با تمام وجود به اين قفس خاکي چسبيده ام و بال و پر پروازم نيست. تعارف با خودم را کنار گذاشتم. ديدم که در اين مدت، از شهادت فقط دم مي زده ام؛ اما بارها آن را رد کرده ام. ديدم شهادت هديه اي است از طرف خدا که ابتدا بايد بپذيري، بعد به آن برسي و بدا به حال من! من در جام زهري که امام نوشيد، آب حيات يافته بودم و بدا به حال من! من از قطعنامه متولد شدم». در گزارش يا لثارات فردي به نام ج. الف که به نظر مي رسد از ماموران امنيتي جمهوري اسلامي باشد و از حاميان طرح فرستادن ابراهيم عطايي به منظور ترور سلمان رشدي، درباره چگونگي آشنايي خود با موضوع مي گويد: من به قضيه شک داشتم. به اصل موضوع شک داشتم. به بچه ها گفتم که اين پسره را بياوريد من ببينمش. قرار گذاشتيم. معمولاَ افرادي که در قرارهاي اين جوري حاضر مي شوند، مضطرب اند، اطمينان به نفس کافي ندارند و دستپاچه برخورد مي کنند؛ اما اين شهيد ما که آمد، اصلاَ اين طوري نبود.. سلام که کرد و نشست دلم من قرص شد. همان‌جا توي دلم گفتم: «خدايا بنازم به قدرتت؛ چه جوان هايي ما داريم و دلمان بعضي وقت‌ها از توطئه هاي خارجي مي لرزد!» آقا يا خانم ج .الف مي گويد: وقتي بهش گفتم: «ما هيچ کمکي نمي توانيم بکينم» هيچ تغييري در او رخ نداد؛ نه در رفتارش و نه حتي در چهره اش. گفت: «من از شما کمک نخواستم، فقط خواستم در جريان باشيد، حتي اجازه هم نمي خواهم، مگر اين‌که بازداشتم کنيد، والا به ياري خدا تا آخرش مي روم.» ج. الف در ادامه مي گويد: همه تست ها مثبت بود. نقطه فرود هم چک شده بود. مشکلي نبود؛ اما مي دانستيم که درصد موفقيت بسيار پايين است. 10 تا 30 درصد بيشتر اميد نبود. به خودش هم گفتيم. جواب داد: «مطمئن باشيد که من پيروزم.» ج.الف مي افزايد: ينها را ديگر من با واسطه مي گويم. گفتند که بنا بوده در جريان بازديد رشدي از يک کتابخانه او را با گلوله بزند، اما قبل از ورود به او مشکوک مي شوند. در حين بازرسي بدني درگير مي شود و گلوله مي خورد. جالب اينکه کوچکترين خبري منعکس نشد. انگار نه انگار که چنين واقعه اي وجود خارجي داشته است. بعدها که خبرش غير رسمي درز کرد، يک اشاره تلويحي کردند و بعدش هم هيچ. سايت شريف نيوز که گزارش يالثارات را در پايگاه خبري خود به تفضيل آورده است مي نويسد: «رسانه هاي گروهي استعماري خارجي به دروغ به مسئولين نظام جمهوري اسلامي نسبت مي دهند که اگر نويسنده کتاب آيات شيطاني توبه کند حکم اعدام درباره او لغو مي گردد. امام خميني فرمودند: اين موضوع صددرصد تکذيب مي گردد. سلمان رشدي اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامي هم خود را به کار گيرد تا او را به درک واصل گرداند. حضرت امام اضافه کردند: اگر غير مسلماني از مکان او مطلع گردد و قدرت اين را داشته باشد تا سريع‌تر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آن‌چه را که در قبال اين عمل مي خواهد به عنوان جايزه يا مزد عمل به او بپردازند». اگرچه براي اجراي احکام الهي و فتاوي نبايد جايزه پرداخت شود، اما بنياد 15 خرداد در آن زمان مبلغ يک ميليون دلار بعنوان جايزه براي مجري قتل سلمان رشدي تعيين کرد. مبلغي که بعد ها به ميزان آن افزوده شد. و از آنجا که مبلغ جايزه به دلار آمريکايي تعيين شده، افت اقتصادي سالهاي اخير نيز از ارزش جايزه نکاسته، بلکه به آن افزوده است.
XS
SM
MD
LG