(rm) صدا | [ 4:35 mins ]
والدین دانش آموزان، کارشنماسان تربیتی و اولیا مدارس در آمریکا با مشکلی روبرو شده اند که راه حل فوری برای آن پیدا نمی شود: نوجوانان به طرز فزاینده ای از اینترنت و تلفن همراه و سایر تکنولوژی های جدید ارتباطی برای پرخاشگری و واردساختن ضربات روانی و عاطفی به یکدیگر استفاده می کنند. بهنام ناطقي (راديوفردا، نيويورک): براي نوجوانان آمريکائي، اينترنت به صورت وسيلهاي در آمده است براي ابراز پرخاشگري، و کارشناسان تربيتي و مشاوران رواني مشغول يافتن راههائي هستند براي مقابله با پديدهاي که پرخاشگري و تهاجم نوجوانان عليه يکديگر را از درون ديوارهاي مدرسه و ساعات درس و کلاس خارج کرده است و به تمام ساعات شبانه روز گسترش داده است.
بلاهائي که ظرف 24 ساعت بر سر يک دختر 14 ساله به نام امندا Amanda از بيرمينگهام، ايالت ميشيگان، آمد، چنانکه روزنامه نيويورک تايمز در يک مقاله تحقيقي نشان ميدهد، نمونهاي است حاکي از آنکه پرخاشگري نوجوانان با استفاده از اطاقهاي گپ اينترنتي، يا chat rooms و تلفنهاي همراه مجهز به SMS به پردهدريها و حتاکيهاي آزاردهندهاي منجر ميشود که به صورت حضوري امکان ندارد.
امندا، شاگرد کلاس هشتم دبيرستان، بعدازظهر يک روز در مدرسه متوجه ميشود که چند همشاگردي در مدرسه کيف مداد محتوي لوازم آرايش او را ربوده اند و به ناظم از آنها شکايت ميکند، ولي ماجرا به همانجا تمام نميشود. وقتي به منزل ميرسد، همشاگرديهائي که توبيخ شدهاند، خشم خود را با فحاشي و هتاکي در چت روم به او نشان ميدهند. مادر امندا دختر خود را از کامپيوتر دور ميکند و با خود به مسابقه بسکتبال ميبرد اما آنجا هم همشاگرديها او را رها نميکنند وتلفن همراه او با دريافت 50 پيام کتبي SMS و weblog ها ظرف چندساعت مورد حمله مجازي قرار ميگيرد.
امندا ميگويد همشاگرديهائي که در کلاس با او اصلا حرف نميزنند، در دنياي مجازي از هيچگونه پردهدري رکيک عليه او فروگذار نکردند.
نيويورک تايمز مينويسد ماجراي «امندا» نشاندهنده يکي ديگر از شيوههائي است که تکنولوژي جديد زندگي اجتماعي نوجوانان را دگرگون کرده است و از چيزهائي مثل ايميل، وبلاگ و اطاقهاي چت وانتشار عکسهاي شرمآور در آلبومهاي عکس اينترنتي، براي آزار و اذيت يکديگر بهره ميگيرند، به صورتهائي که براي بزرگترها که با اين تکنولوژيها به اندازه نوجوانان آشنا نيستند، قابل درک نيست.
اين تکنولوژي، که عملا به نوجوانان اجازه ميدهد که غيابي دل ديگري را به درد آورند، بي اينکه مجبور باشند شاهد تاثير ناگوار اعمال خود باشند، سطحهاي بالاتري از فرومايگي و خشونت را در اشخاص برميانگيزد.
خانم «پري آفتاب»، مديرعامل يک سايت اينترنتي به نام WiredSafety.org که شکايات زيادي از شاگردمدرسهها و اوليا آنها در باره آزار و اذيت اينترنتي دريافت کرده، در مصاحبهاي با نيويورک تايمز ميگويد: «ما همه در تلاش هستيم براي اينکه نوجوانان را در اينترنت از تهاجم بزرگترها حراست کنيم اما فراموش ميکنيم که بچهها همچنين نيازدارند به اينکه به صورتي از آزار و اذيت همسوسالهاي خود هم حراست شوند.
يکي از مسائلي که نيويورک تايمز در اين گزارش به آن اشاره کرده است اين است که اينگونه استفاده از اينترنت را کسي نميتواند کنترل کند. مدارس معمولا کاري به اتفاقاتي که خارج از چهارديواري آنها ميافتد ندارند و والدين هم معمولا بچههاي خود را با کامپيوتر و اينترنت تنها ميگذارند زيرا آنها را بيشتر از خودشان در استفاده از اين وسيله کاردان ميدانند.
خانم سوزان يوراتوواک Susan Yuratovac يک مددکار اجتماعي که در مدرسه ابتدائي Hilltop واقع در Beachwood ايالت اوهايو کار ميکند، ميگويد بارها شاهد عذاب روحي بچه مدرسههائي بوده است که صبح در مدرسه از توهينها و کنايهها و زخمزبانهائي که شب گذشته در اينترنت خوردهاند، ناراحت هستند.
بعضي دخترها به خصوص در معرض کنايهها و زخمزبانهاي رکيک جنسي از پسرها قرار ميگيرند. اين مددکار اجتماعي ميگويد حرفهائي که پسرها در اطاقهاي چتها به دخترها مينويسند را محال است همان پسرها بتوانند حضوري به آن دخترها بگويند.
ولي دخترها در پرخاشگري اينترنتي از پسرها چيزي کم ندارند. خانم Rosalind Wiseman که کتاب او به نام Queen Bees and Wannabees مبناي داستان يک فيلم سينمائي قرار گرفته است به نام Mean Girls يا دختران بدجنس، در مصاحبهاي ميگويد دخترها، بيشتر از پسرها به پرخاشگري عاطفي و اذيت رواني گرايش دارند و اينترنت را وسيلهاي مناسب براي واردآوردن رنج رواني به يکديگر مييابند.
يک کارشناس ديگر ميگويد مشکل اينجاست که نوجواني که تنها در برابر کامپيوتر نشسته است و مثلا در يک وبلاگ مطلب مينويسد اغلب فراموش ميکند که اين وبلاگ دفترچه خاطرات نيست که توي کشوي ميز باقي بماند بلکه هر نوشته يا عکس براي ميليونها قابل دسترس است. اين کارشناس به مشکل يک دختر مدرسه اهل برانکس نيويورک اشاره ميکند که وقتي عکسهائي سکسي از خود را از طريق اينترنت براي پسر محبوبش فرستاد، در کمال ناراحتي متوجه شد که آن عکسها از آلبومهاي عمومي عکسهاي مدرسه سر درآوردهاند و نه تنها همشاگرديهاي او، بلکه تمام شهر و همه جهان ميتوانستند به آنها نگاه کنند.