لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۰۳:۵۱

ايران در هفته گذشته: سرنوشت رياست جمهوري پس از پايان دوره محمد خاتمي


(rm) صدا |
امير مصدق كاتوزيان (راديو فردا): در اين هفته آقاي خاتمي، رئيس جمهوري ايران در نامه سرگشاده 47 صفحه اي خود تحت عنوان نامه اي به فردا كوشيد با جوانان و افكار عمومي، مشكلاتي را كه بر سر راه او و برنامه هايش قرار گرفته مطرح كند. در اين نامه كه به استعاره هاي متعدد ادبي آغاز مي شود، او خود را به زادگاهش يزد در كوير تشبيه مي كند كه به گفته او گرچه ممكن است در نگاه اول خشن و پژمرده به نظر برسد، اما در نگاههاي بعدي صبور، بي ادعا، اميدوار و پر تلاش جلوه گر مي شود. آقاي خاتمي در همان آغاز خود را به بيدي مجنون تشبيه مي كند در ميان كوير. بيدي لرزان از اين كه نتواند به عهد خود از جمله با زنان و مردان موطنش وفا كند. بخش ديگر از نامه كه به بررسي كوتاهي از تاريخ يكصدسال اخير ايران تا امروز مي پردازد، علت العلل عدم توسعه ايران و عدم تحقق آزادي و استقلال و پيشرفت را که به گفته او آرمان انقلاب بهمن 1357 و نظام جمهوري اسلامي ايران بوده است، استبداد زدگي مي داند. استبدادزدگي به نوشته آقاي خاتمي در اين نامه هم بر رفتار حاكمان تاثير منفي داشته و هم بر رفتار مخالفان حكومت و از همين رو مي پرسد مگر تاريخ سياسي ما تاريخ ترجيح امنيت استبداد- بنياد بر آشفتگي آزادي مدار نيست؟ آقاي خاتمي موانع تحقق آزادي و استقلال پيشرفت را همان موانعي مي داند كه از مشروطه تا امروز تداوم يافته است. آقاي خاتمي در اين نامه ضمن ستودن شخصيت آيت الله خميني بنيانگزار جمهوري اسلامي يادآور مي شود كه او منتقدان صادقي داشته و مي افزايد: برخي منتقدان اصلاحات براي رسيدن به هدف خود آيت الله خميني را مطلق مي كنند تا به نوشته او در غياب آيت الله خميني اشتباهات يا موضعگيريهاي ناگزير و خلاف قاعده اي را كه به حكم ضرورت پيش آمده به صورت قاعده اي غير قابل تغيير در آورند. آقاي خاتمي در اين نامه براي توصيف محمد مصدق، رهبر نهضت ملي ايران از واژه هاي آزاديخواه، انديشه ورز و تلاشگر استفاده مي جويد و از عدم پايداري همكاري ميان او و آيت الله كاشاني به دليل اعمال برخي از دو به هم زنان ابراز تاسف مي كند. فارغ از اين كه تا چه حد آقاي خاتمي در اين نامه موفق شده به منتقدان خود پاسخ دهد و تا چه اندازه توانسته به نوشته خود او باب مراوده را با آنان بگشايد، فاطمه گوارايي، روزنامه نگار ملي مذهبي در ايران از مقدماتي كه درست پيش از نوشتن آن فراهم آمده بود مي گويد. فاطمه گوارايي: بحث نامه خاتمي به مردم يا نامه سرگشاده اي كه نوشته شده بود از مدتهاي قبل مطرح بود و از سوي رسانه ها و افراد منتسب به دولت در همان زمان تكذيب شد. شايد هم علتش بيمي بود كه از پيامدهاي احتمالي انتشار و علني شدن آن نامه در جامعه احساس مي شد. اما ديدار آقاي رئيس جمهور با جوانان درواقع بهانه اي بود براي اينكه نامه اي كه از مدتها بحث آن مطرح بود يا حداقل بخشهايي از آن نامه در معرض افكار عمومي قرار بگيرد. نامه اي كه آقاي رئيس جمهور نوشتند، پاسخ بود به سئوالات بسياري كه الان در شرايط كنوني و در فضاي سياسي ايران نسبت به ناكامي حركت اصلاحي دوم خرداد دارد صورت مي گيرد و خواه ناخواه از سوي تحليلگران و استراتژيستها از طرفي، مردم، جوانان، اقشار مختلف اجتماعي از سوي ديگر مورد سئوال و پرسش است. خواه ناخواه اين حركت اصلاحي كه برخواسته از خواست انباشت گونه مليونها ايراني بود كه در طي بيست سال بعد از انقلاب به صورت منكوب شده باقي مانده بود در بعد از سال 76 يك مجرايي براي بروز و امكاني براي علني شدن پيدا كرد. اما در طي اين دو دوره رياست جمهوري آقاي خاتمي كه ظاهرا اصلاح طلبان از قوه مقننه و مجريه برخوردار بودند، عملا با موانع بسياري از سوي مركزيت حاكميت مواج شد و در نيمه راه با بن بست و مشكلات بسياري مواجه است. خواه ناخواه به نظر من تلاش آقاي خاتمي براي اين بود كه دلايل اين موانع را به لحاظ تاريخي پيدا بكند و سعي كند كه آن را براي جوانان توضيح بدهد و در درجه دوم تا حدود زيادي عملكرد خودش را در دو دوره رياست جمهوري توضيح و يا توجيه كند. ا . م . ك : و در اينجا به چند واكنش به اين نامه مي پردازيم. با واكنش مهدي حبيبي از رهبران فعاليتهاي دانشجويي در دانشگاه اميركبير تهران آغاز مي كنيم. مهدي حبيبي: بايد اول مشخص كنيم كه انتظارات ما از جناب آقاي خاتمي انتظار به عنوان يك رئيس جمهور است يا به عنوان يك روشنفكري كه مي آيد يك سري مسائلي را مطرح مي كند. ما از خاتمي انتظار عمل كردن در راستاي تحقق مطالبات مردم را داريم و فرق قائليم بين خاتمي روشنفكر با خاتمي رئيس جمهور. خاتمي در حال حاضر رئيس جمهور كشور است و بنابراين فكر مي كنم خيلي كسان ديگري هستند كه بهتر از آقاي خاتمي مي توانند نامه بنويسند و درد دل كنند. من فكر مي كنم آقاي خاتمي نقش اصلي خودشان را كه همان رئيس جمهوري است ايفا كنند، خيلي بهتر است. دوم اين كه آقاي خاتمي در اين نامه هم چيزي اضافه بر حرفهايي كه تا كنون مي زده، نگفته. متاسفانه نكته اي هم كه وجود دارد اين است كه ايشان بر همان روشهاي غلط گذشته در همين نامه باز اصرار و پافشاري كرده، بعد از گذشت سالها كه علنا پروسه اصلاح از درون كه مبتني بر روشنفكري ديني بود، شاهد بوديم كه هم در عرصه تئوري و هم در عرصه عمل به بن بست رسيده، آقاي خاتمي هنوز در پارادوكس مردم سالاري ديني گير كرده. سوم اين كه آقاي خاتمي اگر بنا بر نوشتن نامه داشته باشند، بايد فقط يك نامه بنويسند و در آن نامه از ملت به خاطر ناتوانيشان در پاسخگويي به مطالبات ملت عذرخواهي كنند. به خاطر اين كه پتانسيل عظيم اجتماعي كه خواهان تحولات بنيادين در كشور بود، درچاه بي سرانجام اصلاحات حكومتي آقاي خاتمي ريخت و به خاطر اين آقاي خاتمي بايد غذرخواهي كند از ملت و نيازي به نوشتن نامه به ملت نيست. اگر هم واقعا آقاي خاتمي احساس مي كند كه حرفهايي براي گفتن دارد، اين حرفها را نه در قالب يك نامه، بلكه اين حرفها را بيايد در كتاب خاطراتش بنويسد. ا . م . ك : دانشجويي ديگر، امير پاكزاد از اعضاي شوراي عمومي طيف علامه دفتر تحكيم وحدت، بزرگترين تشكل دانشجويي ايران. امير پاكزاد: ما مدتها بود كه به نوعي انتظار مي كشيديم كه آقاي خاتمي صحبتها و حرف و حديثهايي را كه ايشان به طور ضمني در صحبتهاي كوتاه خودشان اعلام مي كردند به صورت مفصل در ميان بگذارند. الان حدود دو سه سالي مي شود كه ما محروم هستيم از گفتگوي مستقيم در عرصه محيط دانشگاه با آقاي خاتمي. نكته قابل توجه كه در اين نامه براي فرداي آقاي خاتمي بود، اين بود كه خود ايشان هم به نوعي اذعان داشتند كه از ظرفيتهاي جديدي كه ايجاد شد در دوم خرداد سال 76 نه تنها به شايستگي استفاده نشد، بلكه فرصت سوزيها، تهديدها و به نوعي چالشهاي فراواني كه پيش روي جنبش اصلاحي بود كه خود آقاي خاتمي هم چند سال پيش از آن به عنوان بحرانهاي نه روزه ياد كرده بودند، موجب شد به نوعي يك انسداد سياسي در فضاي كشور ايجاد شود و نهايت امر يك حالت بي تفاوتي و سكوني در بين جواناني شد كه به نوعي خودشان حماسه سازان اصلي حماسه دوم خرداد بودند. آقاي خاتمي نامه ها و سخنها و نقدهاي جوانان ايراني را در طول داوران مسئوليت خودشان به عنوان يكي از بزرگترين سرمايه هاي اين دوران خودشان قلمداد كرده بودند كه مي شود گفت كه شايد از اين سرمايه اي كه ايشان نام مي برند و انصافا هم سرمايه بزرگي بود استفاده مطلوب نشد، حالا خب به دلايل فراوان. يك نظر بود كه اي كاش آقاي خاتمي دستاوردهايي كه خودشان در اين دوران شش ساله مسئوليتشان بود حالا در زمينه پيشرفت آن سه شعاري كه مطرح كرده بودند به طور مشخص: آزادي، استقلال و پيشرفت به طور دقيق در عرصه فرهنگ و سياست ايشان اعلام مي كردند كه در اين زمينه ها به چه جاهايي ما رسيديم كه حالا شايد كارنامه ايشان را بهر مي شد به نقد كشيد. ا . م . ك : و اينك واكنش احمد صدر حاج سيد جوادي، عضو ارشد نهضت آزادي ايران: احمد صدر حاج سيد جوادي: اولا نسبت به خود آقاي خاتمي خيليها هستند كه خيلي اميدوار بودند و حالا به كلي برگشتند و اين مطلق گرايي به نظر من صحيح نيست و بايستي واقعا قضاوت عادله كرد كه ايشان هم خدمت كرده و هم اشتباهاتي بوده. در مورد اين نامه هم همانطوري كه ايشان نوشتند براي فردا است و جوانان را براي مبارزه و براي اقدامات اساسي كردن فراخوانده و تقريبا به طور كامل وضع كنوني را از همان ابتداي نامه ذكر كرده. مي گويد: من مثل بيد مجنوني هستم كه در گستره كوير بر سر ايمان خود مي لرزد، اين نشان مي دهد كه كوير يعني وضع موجود، يعني بدون آزادي و بدون عدالت و به نظر من تمام اين مسائلي را كه مضار استبداد را بر شمرده، مربوط به حالا است. درست است كه مي گويد بوده است و كردند و شدند و اين حرفها، ولي به نظر من همه را مربوط به وضع فعلي كرده. نظرش اين است كه وضع فعلي همينطور فساد و تباهي و اينها در جامعه رواج پيدا كرده و به علت وجود استبداد. در اين نامه به اين ترتيب بيان كرده و آنجايي هم كه راجع به مصدق اظهار نظر كرده و همينطور نسبت به آقاي كاشاني، در هر حال بي نظري را تقريبا حفظ كرده، بي انصافي نكرده. درست است كه ممكن است برخي ناراحت بشوند، مخصوصا مخالفين كه قطعا نسبت به اين تعريفي كه ايشان از مصدق كردند، قطعا ناراحت خواهند شد، ولي بي انصافي است. ايشان نظر تقريبا بي طرفانه اي بيان كرده است. اشتباهات و موضع گيريهايي كه در زمان امام بنا به موقعيت و وضعي كه آن روز بوده، ناچار امام دستور دادند كه فلان كار انجام شود، امروز ملاك و ماخذ عمل اين آقايان قرار گرفته و مي گويند قاعده غير قابل تغييري است، اين را بسيار خوب بيان كرده، كاملا توضيح داده است كه نبايد اينطور باشد. البته موقعيت طوري است كه نمي تواند كاملا آشكار و واضح بيان كند. آنچه گفته در پرده، تمام وضع موجود و مربوط به وضع فعلي است و روي هم رفته نامه پرمعنايي است. ا . م . ك : و اما واكنش پرويز ورجاوند از چهره هاي شاخص جبهه ملي ايران در تهران. پرويز ورجاوند: نامه جناب خاتمي مانند بسياري از سخناني كه به مناسبتهاي مختلف عنوان كردند، در چهارچوب روند مرحله دوم انتخابات ايشان است. در دوران اول يك بسترسازي براي اميد در جهت ايجاد دگرگوني و پاسخ گفتن به خواسته هاي مردم و قبول كردن نظريات كل جامعه و تاييد كردن آنچه را كه جامعه نمي پذيرفت از حكومت دوران بعد از انقلاب، ايشان سعي كردن در سخنانشان و برخي اوقات نوشته هايشان مسائلي را بگويند و به همين دليل يك فضايي بوجود آمد كه ايشان توانستند در دور دوم هم با يك اكثريت قابل ملاحظه اي توفيق بدست بياورند، ولي از همان زمان بعد از توفيق با يك اختلاف زماني در واقع حركت ايشان در گفتارها به گونه اي در آمد كه معلوم بود از پس پشت پرده زير فشارهايي هستند و يا به اعتبار آن چيزي كه برخي از مردم در جامعه به آن اعتقاد پيدا كردند كه اعتقاد دردناكي است، آن اين كه ايشان گفته هايشان در دوران اول گفته هايي نبوده است كه از دل برخواسته باشد، گفته هايي بوده است كه براي ايجاد يك فضايي در جهت اميدوار كردن جامعه در مسير تحول، ولي بعد قبضه كردن همين مسير تحول از سوي صاحبان قدرت در پشت پرده بوده است. توجيه همان مطالب بوده است، منتها اينجا به دليل اينكه به صورت نوشته است، از يك انسجام بيشتري برخوردار است و ايشان همان پيام خودشان را دارند، همان مساله سخن از مردم سالاري ديني مي كنند، همان سخن از حمايت مطلق از ساختار قانون اساسي دارند و همان سخن را در زمينه حمايت از ساختار بيماري كه امروز جامعه ايران را دچار مشكلاتي كرده است، مي كنند. بنابراين مطلب متفاوتي كه موضع گيرانه باشد، غير از آن برخوردي كه در دو سه مورد با چهره تابناكي چون دكتر مصدق كردند، در بقيه موارد در واقع حرف تازه اي را عنوان نكردند. ا . م . ك : اگر نامه آقاي خاتمي بيانگر نقطه نظرهاي رئيس جمهوري كنوني ايران در اين هفته بود، خبر ديگري كه در اين هفته موجب تامل تحليلگران شد، اظهار نظر تازه رئيس جمهوري پيشين ايران بود درباره انتخابات آينده رياست جمهوري. اكبر هاشمي رفسنجاني، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام جمهوري اسلامي ايران در آخرين اظهار نظر خود درباره انتخابات آينده رياست جمهوري ايران اين هفته به خبرگزاري رسمي ايران گفت: مذاكرات برخي مسئولان با وي هنوز نتوانسته نظرش را مبني بر عدم نامزد كردن خود تغيير دهد. آقاي هاشمي رفسنجاني با اين همه افزوده است: گاهي اتفاقاتي رخ مي دهد كه مصالحي را به انسان تكليف مي كند، اما او اكنون چنين فضايي را احساس نمي كند. رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام همچنين افزوده است نيروهاي صالحتري كه از او انرژي كار بيشتري دارند براي برگزيده شدن به رياست جمهوري وجود دارند. فاطمه گوارايي مي گويد: دليل اين اظهارات آقاي هاشمي رفسنجاني مي تواند از جمله ارزيابي ميزان آماده بودن زمينه در افكار عمومي براي نامزد شدن آقاي هاشمي رفسنجاني براي انتخابات آينده رياست جمهوري باشد. فاطمه گوارايي: به نظر من شايد در رابطه با رفسنجاني چند احتمال وجود دارد. يكي تلاش آن حلقه پيراموني او هست براي مجددا به صحنه آوردن او و خواه ناخواه مي خواهند افكار عمومي را با طرح اين مساله تست كنند و ببينند كه در مواجهه با يك همچين چيزي چه رفلكسهايي و چه رفرنسهايي از طرف جامعه به ايشان داده خواهد شد كه خود ايشان هم نه قطعا رد كردند و نه پذيرفتند اين مساله را و به شرايط و زمان گذاشتند. مورد دوم ممكن است اين باشد اگر اختلافات جناح راست بالا بگيرد و در رابطه با چهره اي به توافق دست پيدا نكنند، ممكن است يكي از كانديداهاي احتمالي كه در آينده بشود روي آن به توافق رسيد براي حضور دوباره در عرصه سياسي رفسنجاني باشد، همانطوري كه قبلا هم از او به عنوان متكايي بين جناحين كه حالا تبديل به متكايي بين جناح راست بشود، تحت اين عنوان بخواهند دوباره وارد عرصه سياسيش كنند، ولي خب به نظر من بيشتر به يك تست افكار عمومي شباهت داشت تا اينكه الان بشود برايش چشم انداز روشني را تعيين كرد. يكپارچگي جناح راست بخش زياديش به علت برخورد و مواجهه اي بود كه با كل جريان اصلاح طلب و مردمي كه حامي جريان اصلاح طلبي بودند بود و ظهور مي كرد، اما پيش بيني مي شد به محض اينكه خودشان در مدار قدرت قرار گيرند، بروز شكاف و اختلاف در ميانشان حتمي خواهد بود كه از هم اكنون در رابطه با مجلس، چگونگي تركيب و آرايش نيروهاي سياسي مجلس، رياست مجلس، قاعدتا در مقوله رياست جمهوري ممكن است اين اختلافها و شكافها بيشتر شود. ا . م . ك : اما آقاي هاشمي رفسنجاني به چه چهره هايي اشاره دارد كه به گفته او براي احراز كرسي رياست جمهوري اسلامي ايران مناسبند. صادق زيبا كلام، استاد علوم سياسي دانشگاه تهران از سه تن كه در محافل جناح راست به عنوان نامزد انتخابات رياست جمهوري آينده نام برده مي شوند، ياد مي كند. صادق زيبا كلام: كساني كه شايد در ذهن آقاي رفسنجاني باشد و شايد هم اينها نباشد. ولي به هر حال كساني كه از جانب محافظه كاران ظرف ماههاي اخير به عنوان نامزدهاي احتمالي و اصلي محافظه كاران مطرح شدند را خدمت شما عرض مي كنم. آقاي دكتر علي لاريجاني، مدير عامل صدا و سيما هستند، صحبت ايشان خيلي جدي مطرح بوده و قرار است كه اگر ايشان شدند رئيس جمهور، آقاي دكتر بشوند مسئول صدا و سيما. قبلا آقاي دكتر حسن روحاني مطرح بود و اخيرا آقاي دكتر احمدي نژاد، شهردار به اصطلاح بسيجي مطرح شدند، منتها مشكلي كه وجود دارد اين است كه اين چهره ها هركدام از ناحيه بخشي از جناح محافظه كار دارند تاييد مي شوند. فرض بفرماييد مثلا آقاي دكتر احمدي نژاد بيشتر از سوي حزب الله و جريانات راديكال يا بسيجي جناح راست دارد تقويت مي شود. دكتر علي لاريجاني هم از بيت رهبري و آقاي دكتر حسن روحاني هم روحانيت مبارز و غيره. منتها چهره هايي كه مطرح شدند، حداقل اين سه چهره هر كدام با اشكالات مهمي روبرو هستند. شايد از بين اين سه چهره بتوان گفت كه آقاي دكتر حسن روحاني باز بخصوص سر قضاياي مذاكرات و اينها يك توانمنديهايي از خودشان نشان داده بودند، ولي بحث اساسي اين است كه آيا اين افراد به اين كه بشوند رئيس جمهوري اسلامي، چه در عرصه بين المللي و چه در عرصه داخلي، آن تشخص اجتماعي و سياسي كه بايد به استثناي تا حدودي آقاي دكتر حسن روحاني باالاخص آقاي احمدي نژاد ندارند و مشكل اين است كه ظرف يك سال آينده هم كه مانده تا انتخابات رياست جمهوري هرچه قدر هم تلويزيون روي اينها تبليغ كند، ائمه جمعه و اينها تبليغ كنند، بعيد به نظر مي رسد كه بشود واقعا آن سيما و آن چهره اي را كه اينها به عنوان رئيس جمهور شناخت و آن جايگاه را احراز كنند به لحاظ رواني، بعيد به نظر مي رسد كه واقعا بشود كار چنداني كرد در اين فاصله كم. ا . م . ك : چه چيزهايي ممكن است باعث بشود كه آقاي هاشمي رفسنجاني مصمم بشوند كه در انتخابات رياست جمهوري شركت كنند؟ صادق زيباكلام: بزرگترين عاملي كه باعث مي شد كه آقاي هاشمي كانديد شوند، اين است كه آلترناتيو ديگري در ميان محافظه كاران چندان وجود ندارد، يعني چهره ها و شخصيتها و نامزدهاي احتمالي محافظه كاران را هر كدامشان را كه شما مي آييد و تجزيه و تحليل مي كنيد، مي بينيد كه آقاي هاشمي رفسنجاني چندين سر و گردن از همه آنها چه در عرصه داخلي و خارجي و چه از نظر توان اجرايي، قدرت مديريتي بالاتر مي ايستد. به علاوه اين چهره بايد چهره اي باشد كه تا حدودي به نسبه مورد حمايت و احترام و تاييد روحانيت هم باشد. چون به هر حال چه بخواهيم، چه نخواهيم، واقعيت اين است كه روحانيت در ايران قدرت گسترده اي دارد و من هيچ طوري نمي توانم ببينم كه فرض بفرماييد ائمه جمعه، جامعه مدرسين حوزه علميه، جامعه روحانيون مبارز و اينها ارزش خيلي زيادي براي آقاي دكتر علي لاريجاني و يا فرض بفرماييد آقاي احمدي نژاد قائل بشوند، در حالي كه در مورد آقاي رفسنجاني اينطور نيست و ما نمي توانيم هرم روحانيت را هم بياييم ناديده بگيريم، بگوييم مهم نيست. مي خواهد آنها تاييد نكنند و يا نكنند. ا . م . ك : چه دغدغه اي ممكن است باعث شده باشد كه بيايند الان اعلام كنند كه تا اينجاي امر هنوز تصميمي بر شركت در انتخابات آينده رياست جمهوري ندارند؟ صادق زيبا كلام: اكراهي كه آقاي هاشمي رفسنجاني دارند نشان مي دهند، اين كه تمايل چنداني ندارند، من فكر مي كنم اين واقعا نه تعارف است، نه ژست سياسي است، هيچ كدام نيست. بحث راي آوردن و نياوردن هم نيست، براي اينكه من فكر مي كنم كه محافظه كاران يك چيزي در سطح كشور حدود 15 ميليون حداكثر بتوانند راي بياورند. اين پانزده ميليون هم باز كسي مانند آقاي رفسنجاني بياورد. اگر آقاي دكتر احمدي نژاد يا آقاي لاريجاني بشوند، ممكن است اين رقم حتي به ده ميليون هم نرسد. منتها به نظر من اينها تصميم گيرنده نيست. آنچه كه پس ذهن آقاي هاشمي رفسنجاني است و باعث شده كه ايشان واقعا اكراه داشته باشند از اينكه رياست جمهوري را قبول كنند، اين است كه ايشان مي داند كه داستان آن دو دوره قبلي ممكن است تكرار شود. يعني جريانات راديكالي كه درون جناح خودشان وجود دارند، اينها ممكن است كه باز مانند دفعه گذشته عملا بيايند و سد راه برنامه هاي توسعه اقتصادي ايشان و توسعه سياسي ايشان بشوند. ما به ياد داريم كه در دو دره گذشته كه آقاي رفسنجاني رياست جمهوري بودند، بيشترين مخالفتها را جريانات تندرو و راديكال درون جناح راست با آقاي رفسنجاني كرد. جناح چپ كه اصلا از قدرت كنار گذاشته شده بود و بزرگترين مانع بر سر پيشرفت برنامه هايي كه ايشان داشتند بخصوص در زمينه توسعه اقتصادي و اصلاحات اقتصادي، تندروهاي جريانات جناح راست بودند. اينها الان هم هستند، در مجلس هم اينها قويتر شدند در هيبت آبادگران و كساني كه وارد مجلس هفتم شدند و در عرصه كشور اينها قدرتشان و نفوذشان اگر از نيمه اول دهه هفتاد كه آقاي هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور بودند، بيشتر نشده باشد كه به نظر من شده، كمتر نيست. بنابراين آقاي هاشمي رفسنجاني احتمالا دارند پيش خودشان ضرب و تقسيم مي كنند كه اگر من دوباره آمدم شدم رئيس جمهور، با همه مشكلات و مصائبي كه دارد، باز اگر جريانات راديكال و تندروي جناح راست بخواهند در مقابل من بايستند، مي شود همان آش و همان كاسه. باز مي شود جريان همان دو دوره اي كه رئيس جمهور بودند و عملا برنامه ها ناقص مي ماند و برنامه ها عقيم مي ماند و نمي توانند برنامه هايشان را به جلو ببرند. بنابراين من تصور مي كنم يا آقاي هاشمي رفسنجاني نامزد نخواهند شد، يا اگر نامزد بشوند به نظر من يك تضمينهاي خيلي جدي را از جناح خودشان بگيرند كه دست و بالشان آزاد باشد و بتوانند واقعا برنامه هاي توسعه اقتصاديشان را اين بار ديگر خيلي جدي ببرند جلو، چرا كه نظام با مشكلات عظيم مواجه خواهد شد، اگر واقعا در زمينه هاي اقتصادي گامهاي اساسي و عاجل ظرف يكي دو سال آينده برداشته نشود. انتشار نامه رئيس جمهوري اسلامي خطاب به آينده و انتشار مصاحبه علي اكبر هاشمي رفسنجاني، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، و رئيس جمهوري پيشين حدس و گمان هايي را درباره احتمال بازگشت آقاي هاشمي رفسنجاني را به رقابت هاي رياست جمهوري بر انگيخت. فاطمه گلبابايي، روزنامه نگار، مهدي حبيبي، از رهبران فعاليت هاي دانشجويي دانشگاه اميركبير تهران، امير پاكزاد، از اعضاي شوراي عمومي طيف علامه دفتر تحكيم وحدت، احمد صدر حاج سيدجوادي، عضو ارشد نهضت آزادي ايران، پرويز ورجاوند، از رهبران جبهه ملي ايران و صادق زيباكلام، استاد علوم سياسي دانشگاه تهران در واكنش به اين دو رويداد سياسي به بحث مي پردازند.
XS
SM
MD
LG