(rm) صدا |
آذز نفيسي، نويسنده كتاب Reading Lolita in Tehran: A Memoir in Books (دانشگاه جانزهاپکينز): اين کتاب در اين مورد که به چه شکل آثار ادبي و در اينجا کتابهايي که تدريس ميکردم يا درباه شان نوشته ام، ميتوانند در شرايطي که خفقانبار است و براي ما فضايي وجود ندارد، ميتوانند براي ما فضا باز کنند. و تاثير ادبيات بر روي جامعه اي مثل جامعه ايران.
مريم احمدي (راديو فردا): درمصاحبهاي که درباره کتابتان با نيويورکتايمز داشتيد سلطه تلويزيون بر مطالعه را مورد انتقاد قرار داديد. ممکن است ضمن توضيح راجع به اين مطلب، مقايسهاي بين دانشجويانتان در ايران و آمريکا و اصولا جو دانشگاهي دو کشور بکنيد.
آذر نفيسي: دانشجوهاي من در ايران براي خواندن و صحبت درباره اين آثار حريص بودند و اشتياق در آنها وجود داشت. دانشجوهاي اينجا البته خيلي علاقه دارند به اين آثار. ولي براي آنها خواندن اين آثار بخشي از زندگيشان است در حالي که آن شوق و اشتياقي که در ايران نسبت به کتاب ادبي و مسايل فرهنگي وجو داشت اينجا به آن نوع در ميان خيلي از دانشجويان نميبينيم. انتقاد ديگرم به تلويزيون است. که تلويزيون بسياري از جوانها را تنبل کرده است و از فکر کردن و انديشه ميتواند جدا بکند. البته تفاوت اين جامعه با جامعه اي مثل ايران اين است که افراد حق انتخاب دارند و فضا براي انتقاد دارند و ميتوانند اين اميد را داشته باشند که انتقادات و نوشتههايشان تاثير گذار خواهد بود. ولي در جامعهاي مثل ايران چون بستهتر است، اين اميد کمتر است.
م.ا.: برگرديم به ابتداي سخنتان. آنجا که گفتيد باحرص بيشتري د رايران اين کتابها راميخوانند، ريشه اين اختلاف را در کجا ميدانيد.
آذر نفيسي: يک مسئله در مورد جوانان در ايران اين است که اصولا آدم از هر چيزي که محرومتر باشد، نسبت به آن حريصتر ميشود. و آنها از مسايل فرهنگي و آثار فرهنگي دور بودند و محروم بودند و ارتباط با آنها در سطح وسيع انجام نميگيرد.
م.ا.: - فکر ميکنيد آيا در ايران دانشجويان ايراني ادبيات را به همان شکلي مطالعه ميکنند که دانشجويان اينجا ميکنند يا ادبيات يک معناي ديگري هم براي دانشجويان ايراني دارد.
آذر نفيسي: من فکر ميکنم براي دانشجوي ايراني يک معنا و باري دارد که شايد براي دانشجوي آمريکايي نداشته باشد و يا مفهومش متفاوت باشد. زماني که من در ايران آثار نويسندهاي مثل جين آستين Jane Austin راتدريس ميکردم، تاکيد بر اين بود که به چه شکل رمان در حقيقت نه فقط محتوايش بلکه فرمش و ساختارش يک ساختار دموکراتيک است و در آن صداهاي مختلف در جريانند و مسئله اصلي رماني مثل رمان غرور و تعصب جين آستين مسئله انتخاب است و اين را دانشجويان من در ايران به خاطر نوع واقعيتي که با آن طرف بودند استنباط ديگري از آن داشتند. گرچه وقتي اينجا هم موضوع را براي دانشجويان توضيح ميدهم برايشان جالب ميشود و به رمان غرور و تعصب با ديد ديگري نگاه ميکنند. در هر صورت اينجا مسئله حق انتخاب را حق طبيعي خودشان ميدانند، ولي آنجا براي به دست آوردن حق انتخاب دانشجويان دارند مبارزه ميکنند. به همين دليل فکر ميکنم نوع تفسير و تعبيري که دانشجويانم در ايران ميکردند، يک نگاه تازه به اين آثار بود. که وقتي من اين نگاه را براي دانشجويانم در اينجا شرح ميدهم برايشان جالب ميشود. که با چشم دانشجويان ايران به جين آوستين Jane Austin نگاه ميکنند. آذز نفيسي، مولف كتاب «خواندن لوليتا» Reading Lolita in Tehran: A Memoir in Books و استاد ادبيات دانشگاه جانزهاپکينز، در مصاحبه با راديوفردا مي گويد كتاب او در باره نقش آثار ادبي در بازكردن فضاي خفقان است و تاثير آثار ادبي بر جامعه اي نظير جامعه ايران. وي مي گويد دانشجوهاي من در ايران براي خواندن و صحبت درباره اين آثار حريص بودند و اشتياق در آنها وجود داشت. دانشجوهاي اينجا البته خيلي علاقه دارند به اين آثار. ولي براي آنها خواندن اين آثار بخشي از زندگيشان است.