(rm) صدا |
بهنام ناطقي (راديوفردا): در فيلم «دزد خوب» The Good Thief کارگردان ايرلنديتبار آقاي نيل جوردون، که در اوج خلاقيت هنري خود قرار دارد، فيلم جنائي شاعرانه سال 1955 ژان پيير ملويل Jean-Pierre Melville ، کارگردان موج نوي فرانسوي، اثري به نام Bob le Flambeur، را ميگيرد و رنگهاي درخشان، فضاسازي هاليوودي و پرداختي سريع سينمائي به آن اضافه ميکند و بازيهاي حساب شده غولي چون نيک نولتي Nick Nolte را، و يک روايت آمريکائي از آن ميسازد آغتشته به موسيقي جاز، و حساسيت بصري پاپ سالهاي 1950 فرانسه که از موسيقي جاز آمريکا متاثر بود. داستان فيلم در سواحل ريويرا Riviera مي گذرد و جادوي هنر آقاي نيل جوردن، سرگشتگي اگزيستانسياليست فرانسوي، که در فيلمهاي ملويل، شابرول و گودار آن دوران بود، را با زرق وبرق آراسته آمريکائي در ميآميزد. نيک نولتي، نقش باب را بازي ميکند، قمارباز پاکباخته و معتادي که ترک عادت ميکند تا برنامه سرقت عظيمي را سازمان بدهد از يکي از کازينوهاي مونتکارلو، که ديوارهايش از تابلوهاي گران قيمت پوشيده است. اما ماجرا واقعي، در اين روايت چند پهلو، چيز ديگري ست.
در فيلم دزد خوب، با شرکت نيک نولتي، که به کارگرداني نيل جوردن اين هفته فيلم برگزيده منتقدان در سراسر آمريکا است، باب، شخصيتي که نيک نولتي بازي ميکند، ميداند که تابلوهائي که در کازينو آويخته قلابي است. برنامه سرقت اين تابلوها صرفا ظاهرسازي براي طرح اصلي، يعني دزديدن تابلوها از گاو صندوق است. اما داستان، مثل ماري به روي خودش چنبره ميزند.
براي نيل جوردن، ساختن اين فيلم، که او را از دنياي تاريک فيلمهاي مشهوري مثل بازي گريستن The Crying Game و پايان رابطه The End of the Affair دور کرده است، اين فيلم به صورت يک بازي روشنفکرانه درآمد. سئوالي که براي نيل جوردن، کارگردان و رمان نويس برجسته مطرح شداين بود که چه تفاوتي بين نسخههاي اصل و بدل يک اثر هنري وجود دارد؟ نيل جوردن ميگويد ساختن اين فيلم برايش ازفيلمهاي ديگر سختتر بود زيرا به ساختن يک اثر سبک عادت نداشت. مشغول کردن تماشاگر در جهاني تيره و مرموز براي او کار آسانتري است.
فيلم دزد خوب از بازي نيک نولتي بهره ميبرد که شخصيت باب، قماربازمعتاد اما حيلهگر را عميقتر از آنچه در ظاهر نشان ميدهد مينمايد که اتفاقا شگرد کلاهبرداري او هم هست. نولتي، به قول آقاي الويس ميچل منتقد نيويورک تايمز، از اين نقش براي نمايش آدم ويرانه و خودشکني استفاده مي کند که سالهاست در فيلمهاي مختلف ساختناش را تمرين کرده است.
براي نيل جوردن، کارگردان فيلم دزد خوب، اين فيلم فرصتي است براي ساختن يک اثر سرگرم کننده در باره سرقت و سواحل مديترانه، که برخلاف کارهاي قبلي او، از غمي سياه يا واقعيتي تلخ سخن نميگويد بلکه مثل فيلم ژان پييرملويل، صرفا يک تمرين است براي ساختن چيزي قشنگ و ديدني و پراز ريزه کاري در باره هيچ چيز. دزد خوب، اثر نيل جوردن، كارگردان ايرلندي تبار، يك روايت آمريكايي است آغشته به موسيقي جاز و حساسيت بصري سالهاي 1950 فرانسه كه آنهم از موسيقي جاز آمريكا متاثر است. داستان فيلم در سواحل ريويرا مي گذرد و سرگشتگي اگزيستانسياليست فرانسوي كه در فيلم هاي ملويل، شابرول و گدار در آن زمان ديده مي شود با تلالو و زرق و برق آمريكايي درهم آميخته است.