بیانیهها و پیامهای متعددی که از زمان انتخاب پرزیدنت اوباما بین تهران و واشنگتن رد و بدل شده است نشانگر یکی از معدود فرصتها در سی سال گذشته برای بهبود مناسبات بین دو کشور است.
پیتر جونز از اساتید دانشگاه روابط بین الملل اوتاوا و از مشاوران اسبق امنیت ملی دولت کانادا در مطلبی که در روزهای اخیر در مجله سیاست خارجی چاپ واشنگتن منتشر شده، تجارب و توصیههای خود در مورد چگونگی مذاکره با حکومت ایران را منعکس کرده است.
پیتر جونز مینویسد: «هنوز مشخص نیست که مذاکرات علنی بین مقامات دو کشور کی برگزار خواهد شد و بعید است که در آینده نزدیک شاهد ملاقات رودر روی رهبران ایران و آمریکا باشیم. در عین حال برقراری تماسهای جدی به این معنا نیست که اختلافات ایران و آمریکا در تمام زمنیهها بر طرف خواهد شد. ولی با این همه مقامات آمریکا باید در مورد چگونگی مذاکره با ایران، اگر فرصت آن برسد، خود را آماده کنند.»
نویسنده به تجارب سفرهای خود طی ۱۴ سال گذشته به ایران و دیدارهای کارشناسی و دیپلماتیک با مقامات ایرانی اشاره کرده و میافزاید که به دلیل سه دهه فاصله و سردی مناسبات، کارشناسان و سیاستمداران غربی درک درستی از مکانیزم و عملکرد نهادهای سیاسی و تصمیمگیر در ایران ندارند. وی سپس توصیههای خود برای پیشبرد مذاکرات با ایران در این سه عرصه را ارئه میدهد: مذاکره با چه کسی، چگونه و بر سر چه.
اول: مذاکره با چه کسی؟
پیتر جونز دستگاه سیاستگذاری و نهادهای تصمیمگیر در ایران را به جانوری چند سر و عجیب تشبیه کرده که در آن مراکز قدرت و بازیگران متفاوتی همواره در حال رقابت هستند. به اعتقاد وی دستهبندیهایی که کارشناسان غربی از ترکیب سیاستگذاران ایرانی ارائه میدهند مثل تقسیم آن به جناحهای میانهرو، اصلاحطلب، محافظهکار و غیره، توضیح دهننده واقعیت در ایران نیست و جناحبندیها در میان حاکمان ایرانی به شدت سیال و همواره در حال تغییر است.
به توصیه پیتر جونز غرب برای پیشبرد تماس موفق با ایران باید خود را برای مذاکراتی طولانی، در سطح مختلف و با نهادهای گوناگون در دستگاه حکومتی ایران آماده کند. وی تأکید میکند که رئیس جمهوری ایران مهمترین فرد تصمیمگیر نیست و میافزاید حتی آیتالله خامنه ای نیز در نهایت قدرت مطلق را در دست ندارد و بلکه رهبر ایران عاملی است برای حفظ تعادل بین جناحبندیهای مختلف و رقیب.
نویسنده در پایان این بخش از توصیههای خود اشاره میکند که علیاکبر ولایتی وزیر اسبق خارجه ایران و مشاور رهبر در امور بینالمللی ممکن است یکی از مجاری مناسب برای برقراری تماس باشد و در نهایت شاید پیامی از سوی رهبر آمریکا به رهبر ایران را بتوان مستقیمترین راه تماس دانست.
دوم: چگونه مذاکرهای؟
به اعتقاد پیتر جونز چگونگی روند مذاکره درست به اندازه مضامین آن اهمیت دارد. مذاکره با مقامات ایرانی معمولاً فضایی بسیار رسمی به خود میگیرد که در خلال آن ممکن است اشارات یا پیامهایی در رابطه با موضوعات عملی به شکل غیرمستقیم مطرح شود. پرداختن به جنبههای فرضی و تاریخی مسائل در شیوه گفتگوی ایرانیان امری عادی و همگانی است.
در عین حال سیاستمداران و دیپلماتهای ایرانی همواره از بیتوجهی غرب به احترام و رعایت عدالت در مناسبات با آن کشور ناراضی بوده ولی در عین حال به سختی این مفاهیم کلی را به موضوعات عملی در مناسبات با غرب ارتباط میدهند.
بنابراین دیپلماتهای غربی باید ضمن بردباری و رعایت ادب تأکید کنند که این مفاهیم کلی باید به موضوعات عملی بدل شوند چون در غیر این صورت مذاکرات به چرخهای تکراری از تبادل نظر در مورد مفاهیم کلی بدل خواهد شد.
از نکات دیگری که نویسنده در مورد چگونگی مذاکره با مقامات ایرانی توصیه میکند این است که شیوه صریح، عملگرایانه و سریع گفتوگوی متداول در میان دیپلماتهای آمریکایی در برخورد با ایرانیان کارساز نیست، و نباید فراموش کرد که ایرانیان و از جمله دیپلماتها و سیاستمدران آنها، شاید به درستی، غرور ملی فراوانی دارند و در عین حال همواره خود را فرزندان تمدن بزرگی میدانند که در تاریخ معاصر از سوی قدرتهای خارجی بخصوص غرب و آمریکا در معرض خطر و تهدید بوده است.
پیتر جونز توصیه میکند که در مذاکره با ایرانیان باید از دو کانال مذاکره رسمی و مذاکرات غیررسمی همزمان استفاده کرد چون مذاکرات غیررسمی میتواند حداقل موضوعات و چارچوبهای مورد بحث و یا فضای گفتوگو ها را تا حدی برای دو طرف روشن کند.
پیتر جونز در پایان توصیههای خود در مورد چگونگی مذاکره با ایران مینویسد: «رهبران ایران و آمریکا هر دو باید بدانند که همزمان با ضرورت تمرکز روی مسائل مهم مورد اختلاف فضای مناسبات میتواند بسیار فراتر از این باشد و عرصههای فرهنگی، علمی و انسانی را دربربگیرد. در عین حال رهبران غرب باید بدانند که این عرصهها از گسترش تماس در مواردی ممکن است باعث سوء ظن رهبران ایران شود.»
سوم: چه موضوعاتی؟
نویسنده ابتدا اشاره میکند که با وجود رقابتهای موجود بین جناحهای مختلف از حکومت ایران، غرب و آمریکا باید بدانند که همه آنها از حق ایران برای تولید سوخت و تکنولوژی هستهای حمایت میکنند. این موضوع علاوه بر اعتقادات ایدئولوژیک محصول ضرورتهای امنیتی ایران است. بنابراین بعید است که حتی با تغییر در ترکیب رهبری ایران این برنامههای هستهای ایران به کنار گذاشته شود.
به اعتقاد پیتر جونز کسانی که در هر دو طرف موضوع برنامه هستهای را به عنوان مهمترین مسئله و شرطی برای مذاکره در مورد سایر مسائل ارائه میکنند واقعاً جدی نیستند. گفتوگو در مورد سایر موضوعات همزمان با ادامه اختلاف در مورد برنامه هستهای ممکن است چنین به نظر آید که به نفع ایران تمام خواهد شد ولی این واقعیتی غیرقابل اجتناب است.
نویسنده تأکید میکند که هیچ مناسباتی یک بعدی نیست و آمریکا و ایران گذشته از موضوع هستهای میتوانند در مورد موضوعاتی مثل عراق، افغانستان و قاچاق مواد مخدر مذاکره و همکاری کنند. در عین حال مسئله حمایت ایران از گروههایی مثل حماس و حزبالله نیز میتواند کماکان در دستور بحث باشد.
پیتر جونز میافزاید: «این واقعیات نشان میدهد که مذاکره ایران و آمریکا روندی طولانی خواهد بود و مخالفان آن در هر دو طرف خواهند کوشید آن را متوقف سازند. در عین حال غرب باید بداند که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری تابستان درایران تأثیر چندانی بر مناسبات با غرب نخواهد داشت و آمریکا باید از هر اقدامی که معنای دخالت در امور داخلی ایران را بدهد، پرهیز کند.»
در پایان این مطلب در مجله سیاست خارجی چاپ واشنگتن، پیتر جونز تأکید میکند که مقامات آمریکایی باید بدانند که بهبود مناسبات و آغاز مذاکره با آمریکا برای سیاستگذاران و رهبران ایران بسیار فراتر از تغییر عملگرایانه است.
برای تندروها درایران این به معنای فرو ریختن یکی از ستونهای اصلی انقلاب اسلامی خواهد بود. از سوی دیگر مردم ایران خواهان مناسباتی جدید با غرب هستند و از انزوا خستهاند. اما از جهات گوناگون مذاکره بین تهران و واشنگتن برای سیاستمداران ایرانی بسیار حساستر از آن است که برای غرب خواهد بود.
پیتر جونز از اساتید دانشگاه روابط بین الملل اوتاوا و از مشاوران اسبق امنیت ملی دولت کانادا در مطلبی که در روزهای اخیر در مجله سیاست خارجی چاپ واشنگتن منتشر شده، تجارب و توصیههای خود در مورد چگونگی مذاکره با حکومت ایران را منعکس کرده است.
پیتر جونز مینویسد: «هنوز مشخص نیست که مذاکرات علنی بین مقامات دو کشور کی برگزار خواهد شد و بعید است که در آینده نزدیک شاهد ملاقات رودر روی رهبران ایران و آمریکا باشیم. در عین حال برقراری تماسهای جدی به این معنا نیست که اختلافات ایران و آمریکا در تمام زمنیهها بر طرف خواهد شد. ولی با این همه مقامات آمریکا باید در مورد چگونگی مذاکره با ایران، اگر فرصت آن برسد، خود را آماده کنند.»
نویسنده به تجارب سفرهای خود طی ۱۴ سال گذشته به ایران و دیدارهای کارشناسی و دیپلماتیک با مقامات ایرانی اشاره کرده و میافزاید که به دلیل سه دهه فاصله و سردی مناسبات، کارشناسان و سیاستمداران غربی درک درستی از مکانیزم و عملکرد نهادهای سیاسی و تصمیمگیر در ایران ندارند. وی سپس توصیههای خود برای پیشبرد مذاکرات با ایران در این سه عرصه را ارئه میدهد: مذاکره با چه کسی، چگونه و بر سر چه.
اول: مذاکره با چه کسی؟
پیتر جونز دستگاه سیاستگذاری و نهادهای تصمیمگیر در ایران را به جانوری چند سر و عجیب تشبیه کرده که در آن مراکز قدرت و بازیگران متفاوتی همواره در حال رقابت هستند. به اعتقاد وی دستهبندیهایی که کارشناسان غربی از ترکیب سیاستگذاران ایرانی ارائه میدهند مثل تقسیم آن به جناحهای میانهرو، اصلاحطلب، محافظهکار و غیره، توضیح دهننده واقعیت در ایران نیست و جناحبندیها در میان حاکمان ایرانی به شدت سیال و همواره در حال تغییر است.
به توصیه پیتر جونز غرب برای پیشبرد تماس موفق با ایران باید خود را برای مذاکراتی طولانی، در سطح مختلف و با نهادهای گوناگون در دستگاه حکومتی ایران آماده کند. وی تأکید میکند که رئیس جمهوری ایران مهمترین فرد تصمیمگیر نیست و میافزاید حتی آیتالله خامنه ای نیز در نهایت قدرت مطلق را در دست ندارد و بلکه رهبر ایران عاملی است برای حفظ تعادل بین جناحبندیهای مختلف و رقیب.
نویسنده در پایان این بخش از توصیههای خود اشاره میکند که علیاکبر ولایتی وزیر اسبق خارجه ایران و مشاور رهبر در امور بینالمللی ممکن است یکی از مجاری مناسب برای برقراری تماس باشد و در نهایت شاید پیامی از سوی رهبر آمریکا به رهبر ایران را بتوان مستقیمترین راه تماس دانست.
دوم: چگونه مذاکرهای؟
به اعتقاد پیتر جونز چگونگی روند مذاکره درست به اندازه مضامین آن اهمیت دارد. مذاکره با مقامات ایرانی معمولاً فضایی بسیار رسمی به خود میگیرد که در خلال آن ممکن است اشارات یا پیامهایی در رابطه با موضوعات عملی به شکل غیرمستقیم مطرح شود. پرداختن به جنبههای فرضی و تاریخی مسائل در شیوه گفتگوی ایرانیان امری عادی و همگانی است.
در عین حال سیاستمداران و دیپلماتهای ایرانی همواره از بیتوجهی غرب به احترام و رعایت عدالت در مناسبات با آن کشور ناراضی بوده ولی در عین حال به سختی این مفاهیم کلی را به موضوعات عملی در مناسبات با غرب ارتباط میدهند.
بنابراین دیپلماتهای غربی باید ضمن بردباری و رعایت ادب تأکید کنند که این مفاهیم کلی باید به موضوعات عملی بدل شوند چون در غیر این صورت مذاکرات به چرخهای تکراری از تبادل نظر در مورد مفاهیم کلی بدل خواهد شد.
از نکات دیگری که نویسنده در مورد چگونگی مذاکره با مقامات ایرانی توصیه میکند این است که شیوه صریح، عملگرایانه و سریع گفتوگوی متداول در میان دیپلماتهای آمریکایی در برخورد با ایرانیان کارساز نیست، و نباید فراموش کرد که ایرانیان و از جمله دیپلماتها و سیاستمدران آنها، شاید به درستی، غرور ملی فراوانی دارند و در عین حال همواره خود را فرزندان تمدن بزرگی میدانند که در تاریخ معاصر از سوی قدرتهای خارجی بخصوص غرب و آمریکا در معرض خطر و تهدید بوده است.
پیتر جونز توصیه میکند که در مذاکره با ایرانیان باید از دو کانال مذاکره رسمی و مذاکرات غیررسمی همزمان استفاده کرد چون مذاکرات غیررسمی میتواند حداقل موضوعات و چارچوبهای مورد بحث و یا فضای گفتوگو ها را تا حدی برای دو طرف روشن کند.
پیتر جونز در پایان توصیههای خود در مورد چگونگی مذاکره با ایران مینویسد: «رهبران ایران و آمریکا هر دو باید بدانند که همزمان با ضرورت تمرکز روی مسائل مهم مورد اختلاف فضای مناسبات میتواند بسیار فراتر از این باشد و عرصههای فرهنگی، علمی و انسانی را دربربگیرد. در عین حال رهبران غرب باید بدانند که این عرصهها از گسترش تماس در مواردی ممکن است باعث سوء ظن رهبران ایران شود.»
سوم: چه موضوعاتی؟
نویسنده ابتدا اشاره میکند که با وجود رقابتهای موجود بین جناحهای مختلف از حکومت ایران، غرب و آمریکا باید بدانند که همه آنها از حق ایران برای تولید سوخت و تکنولوژی هستهای حمایت میکنند. این موضوع علاوه بر اعتقادات ایدئولوژیک محصول ضرورتهای امنیتی ایران است. بنابراین بعید است که حتی با تغییر در ترکیب رهبری ایران این برنامههای هستهای ایران به کنار گذاشته شود.
به اعتقاد پیتر جونز کسانی که در هر دو طرف موضوع برنامه هستهای را به عنوان مهمترین مسئله و شرطی برای مذاکره در مورد سایر مسائل ارائه میکنند واقعاً جدی نیستند. گفتوگو در مورد سایر موضوعات همزمان با ادامه اختلاف در مورد برنامه هستهای ممکن است چنین به نظر آید که به نفع ایران تمام خواهد شد ولی این واقعیتی غیرقابل اجتناب است.
نویسنده تأکید میکند که هیچ مناسباتی یک بعدی نیست و آمریکا و ایران گذشته از موضوع هستهای میتوانند در مورد موضوعاتی مثل عراق، افغانستان و قاچاق مواد مخدر مذاکره و همکاری کنند. در عین حال مسئله حمایت ایران از گروههایی مثل حماس و حزبالله نیز میتواند کماکان در دستور بحث باشد.
پیتر جونز میافزاید: «این واقعیات نشان میدهد که مذاکره ایران و آمریکا روندی طولانی خواهد بود و مخالفان آن در هر دو طرف خواهند کوشید آن را متوقف سازند. در عین حال غرب باید بداند که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری تابستان درایران تأثیر چندانی بر مناسبات با غرب نخواهد داشت و آمریکا باید از هر اقدامی که معنای دخالت در امور داخلی ایران را بدهد، پرهیز کند.»
در پایان این مطلب در مجله سیاست خارجی چاپ واشنگتن، پیتر جونز تأکید میکند که مقامات آمریکایی باید بدانند که بهبود مناسبات و آغاز مذاکره با آمریکا برای سیاستگذاران و رهبران ایران بسیار فراتر از تغییر عملگرایانه است.
برای تندروها درایران این به معنای فرو ریختن یکی از ستونهای اصلی انقلاب اسلامی خواهد بود. از سوی دیگر مردم ایران خواهان مناسباتی جدید با غرب هستند و از انزوا خستهاند. اما از جهات گوناگون مذاکره بین تهران و واشنگتن برای سیاستمداران ایرانی بسیار حساستر از آن است که برای غرب خواهد بود.