لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۲۲:۴۲

«بنام و شرمنده کن، بنام و سرافکنده کن»


«نام بیار و شرمنده کن». این شعار از دیدگاه شادی صدر یکی از ممکن‌ها برای پاسخگو کردن درباره اعدام‌های سال ۶۷ است. ممکن، جایی بین آرزو و واقعیت است. برگزارکنندگان مراسم یادمان «قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷» هم شاید با همین نگاه در مراسم امسال خود در جست‌وجوی ممکن‌هایی برای آرزوی دادخواهی‌شان گفتند. ممکن‌هایی که حداقل آن «مبارزه با فراموشی» است.

در این مراسم شادی صدر سخنران از پاسخگو کردن گفت. پاسخگو کردنی که تنها به آمران و عاملان محدود نمی‌شود و مطلعان را هم در بر می‌گیرد. مطلعانی از گروه‌های سیاسی گرفته تا زندانیان تواب.

امید منتظری، فرزند حمید منتظری، از اعدام‌شدگان دهه ۶۰ که خود در سال ۸۸ زندانی شده و اعدام پدرش در ۲۵ سال گذشته یکی از موارد کیفرخواست یا به تعبیر بهتر اتهام او بوده از ادبیات دادخواهی گفت. ادبیاتی که نسل او را اقناع نمی‌کند و نیاز به تجدید نظر دارد.

مراسم بازماندگان اعدام‌های دهه ۶۰ در کنار سخنرانی، خاطره هم داشت. خاطره سیاوش محمودی از بازماندگان اعدام‌های دهه ۶۰ که در میانه برنامه پس از ۲۵ سال متوجه شد با برادر عصمت طالبی دیگر سخنران برنامه هم بند بوده و او را می‌شناخته. روی سن سالن برگزاری نمایشگاه برخی از کارهای دستی اکبر شالگونی و وحید صمدی از بازماندگان اعدام‌های سال ۶۷ به نمایش درآمده بود.
در این برنامه گلرخ جهانگیری، آوازهایی با الهام از سرودهایی زندان خواند و مجری مراسم از مادران خاوران گفت و اینکه در سال گذشته سه تن از این مادران در گذشته‌اند. مادر جانباختگان معینی، سرحدی و رودگریان.

به شعار بخشش یا عدم بخشش نرسیدهایم

شادی صدر سخنرانی خود را با اشاره به شعار «نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم» شروع کرد و با یادآوری شعار «میبخشیم و فراموش نمیکنیم» گفت: ما هنوز به مرحله‌ای نرسیدهایم که به شعار بخشش یا عدم بخشش پاسخ دهیم. خیلی سؤال‌های پیشینی داریم که هنوز به آنها جوابی ندادهایم و باید جواب دهیم.

این فعال حقوق بشر و وکیل دادگستری «جنایت بی‌عقوبت» را عنوان سخنان خود قرار داده بود و سه مرحله را برای «جنبش دادخواهی» ترسیم کرد. به گفته شادی صدر افشاگری گام اول بود. گامی که با اولین خبرها از اعدامهای سال ۶۷ آغاز شد.

وی با اشاره به اینکه در سال‌های اول هدف از افشاگری شکستن سکوت مرگبار درباره این اعدامها بوده، گفت: متأسفانه نه در ایران و نه در فضای بین‌المللی این صدا در خور این فاجعه رخ نداده است. اما به هر صورت فعالان جنبش افشاگری، اقدام به مستند کردن اتفاقات کردند و سخن گفتن درباره این اعدامها برای بالا بردن عمومی است.

شادی صدر با اشاره به اقدامات مختلف برای افشاگری نظیر تهیه فهرست جانباختگان، مشخص شدن اعضای کمیسیون مرگ، ثبت خاطرات بازماندگان و مستندسازی معطوف به قربانیان تصریح کرد که در این مرحله تمرکز بیشتر بر قربانیان و جان‌باختگان بوده است.

شادی صدر گام دوم «جنبش دادخواهی» را «روشن کردن ماهیت حقوقی کشتار ۶۷» ذکر کرد و افرود: بسیاری از فعالان جنبش دادخواهی فکر میکردند که تنها به افشاگری نباید رضایت دهیم و برای پیگیری حقوقی باید کاری کنیم، بنابراین جواب به این سؤال مهم شد که چه میتوان کرد.

وی افزود: برای پاسخ به این سؤال باید در ابتدا مشخص میشد که ماهیت حقوقی کشتار ۶۷ چه بوده است چرا که هر جنایتی قوانین خاص خود را دارد، به طور مثال اگر برخی استدلالها بپذیریم که در این کشتار یک نوع نسل‌کشی صورت گرفته چون ایران عضو کنوانسیون نسل‌کشی است تعقیب این امر ساده‌تر است. البته بسیاری از حقوق‌دانان موافق این نظر نیستند.

این وکیل دادگستری تأکید کرد: مبارزه با فراموشی باید همواره وجود داشته باشد اما با روش‌هایی که با مخاطبان وسیع‌تری رابطه داشته باشد.

شادی صدر با اشاره به برخی تلاش‌های فردی برای پیگیری کشتارهای سال ۶۷ در قالب عنوان «ناپدیدشدگان قهری» گفت که این تلاش‌ها در این جهت بود که پیگیری این جنایت را با علم روز پیوند بزنند و بگویند این گذشته‌ای است که نگذشته و هنوز ادامه دارد.

وی با اشاره به اقدامات حقوقی بنیاد برومند و برگزاری دادگاه ایران تریبونال افزود: در دادگاه ایران تریبونال در نهایت عده‌ای از حقوقدانان بین‌المللی تأیید کردند که در این کشتار جنایت علیه بشریت، شکنجه سیتماتیک و برخی دیگر از عناوین رخ داده است. البته ممکن است که این رأی یک موضوع بدیهی به نظر برسد اما کسانی که تجربه دادگاه میکونوس را دارند، میدانند که روند این دادگاهها چه قدر پیچیده است و تا چه حد برخی از جزئیات مهم است.

نامیدن و سرافکنده کردن

این حقوقدان پاسخگویی را گام سوم «جنبش دادخواهی» ذکر کرد و افزود: راهکارهای حقوقی نمی‌تواند به مفهوم پاسخگو کردن ادای دین کند و پاسخگویی صرفاً به این معنا نیست که جنایتکاران محاکمه شوند.

وی با اشاره به اینکه برخی فکر می‌کنند که پاسخگو کردن تنها محاکمه کردن است و دیدن جنایتکاران پشت میله‌های زندان افزود: با این نگاه چون فعلاً این امکان وجود ندارد، بنابراین جنبش دادخواهی در یک شکست مطلق است. در حالی که اگر ما مفهوم عام پاسخگویی را فراتر از محاکمه در نظر بگیریم جنبش دادخواهی می‌تواند به دستاوردهای مهمی برسد، بدون اینکه دچار خودزنی شود.

وی با اشاره به تجربه دیگر کشورها گفت: یکی از تجربه‌ها به خصوص در حالتی که رژیم‌های استبدادی همچنان مستقر هستند تجربه‌ای است که ترجمه فارسی آن را می‌توان گفت «نامیده کردن و سرافکنده کردن» و یا «نامیده کردن و شرمنده کردن». همین شاید یک نوع پاسخگو کردن باشد. همین که نام شکنجه‌گران و بازجویان را صدا کنی و در چارچوب مویه‌های یک مادر بگویی آن کسی که با پوتین به صورت فرزندم زد، اکنون رئیس فلان اداره است. این اقدام جامعه امروز را در مقابل این سؤال قرار می‌دهد که چند نفر از افرادی که در ظاهر آدم‌های معتبری هستند و به نظر نمی‌رسد که در ۳۰ سال پیش شکنجه‌گر بوده باشند با یک گذشته تاریک در بین ما زندگی می‌کنند.

شادی صدر با اشاره به ضرورت استراتژی‌های جدید برای پاسخگو کردن آمران و عاملان گفت: یکی از مهم‌ترین مشکلات فقدان اطلاعات لازم است.

وی افزود: دراین باره مستندسازی خیلی کمی انجام شده است. معمولاً در مستندسازی پرسیده نمی‌شود که شکنجه‌گر چه کسی است. خیلی وقت‌ها جوابی نیست اما بعضی وقت‌ها هم جوابی هست به خصوص در شهرهای کوچک که مردم همدیگر را می‌شناسند.

این حقوقدان با بیان اینکه باید مطلعان را هم پاسخگو کرد، افزود: به طور مثال برخی از زندانیان تواب که اجازه داشته‌اند بدون چشم‌بند رفت و آمد داشته باشند از یک زندانی عادی بیشتر شنیده‌اند. گاهی ممکن است چیزی شنیده باشند که برای ما این شنیده‌ها مهم باشد.

وی افزود: بسیاری از کسانی که امروز به عنوان مخالف جمهوری اسلامی شناخته شده‌اند در موضع مطلع قرار داشتند و چیزهایی می‌دانند که می‌تواند به روند پاسخگویی کمک کند. پاسخگو کردن آنها وظیفه جنبش دادخواهی است و پاسخگو شدن آنان وظیفه اخلاقی‌شان.

شادی صدر یکی از موانع موجود برای پاسخگویی را فرهنگ مصونیت ذکر کرد. فرهنگی که به گفته او بر جامعه ایران غلبه دارد و می‌گوید گذشته‌ها، گذشته است. وی با بیان اینکه مفهوم انتقام معمولاً با دادخواهی مخلوط می‌شود افزود: جنبش دادخواهی نتوانسته گفتمانی را ایجاد کند که بر فضای موجود غلبه داشته باشد.

عمل معطوف به پاسخگویی امران و عاملان

این حقوقدان با اشاره به بیان اینکه ما در مرحله شناسایی آمران و عاملان و پاسخگویی قرار داریم درباره عمل معطوف به پاسخگویی آمران و عاملان گفت: هنوز مهم‌ترین مشکل این نیست که راهکار حقوقی وجود ندارد ما هنوز در مرحله شناسایی افراد هستیم و در ارائه اسناد مستندات مشکل داریم.

شادی صدر گفت: هر کدام از فعالین جنبش دادخواهی می‌توانند روایت بازماندگان و خانواده جانباختگان را از آمران و عاملان مستند کنند.

پیامی که با مورس رسید

پس از سخنان شادی صدر میزگردی با حضور یک بازمانده اعدام‌های ۶۷ و دو عضو خانواده جانباختگان برگزار شد. میزگردی که حمید نوذری از فعالین سیاسی برلین آن را اداره می‌کرد. سیاوش محمودی از بازماندگان اعدام‌ها در تشریح خاطرات خود از نمازجمعه هاشمی رفسنجانی بعد از عملیات مرصاد گفت و اینکه بعد از این نماز جمعه ملاقات‌ها قطع و رادیو و تلویزیون‌ها از بندها برداشته شد.

وی گفت: نماز جمعه هاشمی برای ما یک شوک بود و متوجه شدیم که انگار در بیرون اتفاق‌هایی دارد می‌افتد اما با قطع ملاقات‌ها و ارتباط‌ها، ما هیچ ارتباطی با بیرون نداشتیم.

محمودی گفت که اولین اطلاع زندانیان هم‌بندی او از اعدام‌ها از طریق مورسی بوده که از طرف زندانیان بندهای دیگر مخابره شد و خبر داده که ۲۰۰ نفر اعدام شده‌اند.

ملاقات با آیت‌الله منتظری

عصمت طالبی که برادر و همسرش در سال ۶۷ اعدام شده‌اند، نیز گفت: من تیرماه آخرین ملاقات را با همسرم داشتم و به خاطر وضعیت بیرون ما نگران بودیم خصوصاً به این دلیل که در آن مدت انوشیروان لطفی، سعید آذرنگ و رحیم هاتف اعدام شده بودند.

وی با اشاره به قطع ملاقات‌ها گفت: وقتی که فهمدیم همه ملاقات‌ها و حتی ملاقات‌های زندانیان شهرستان‌ها قطع شده در اولین فرصت در لونا پارک تجمع کردیم بعد به دادگاه انقلاب رفتیم و بعد به دفتر نخست‌وزیری. ما را به دفتر نخست‌وزیری راه ندادند و در مقابل دفتر نخست‌وزیری فردی به ما گفت که «چپ‌ها اعدام نمی‌شوند و فقط مجاهدین اعدام می‌شوند».

عصمت طالبی با اشاره به مراجعه خانواده‌های جانباختگان به دفتر و منزل آیت‌الله منتظری گفت: دو نفر از خانواده‌ها به نمایندگی از بقیه خانواده‌ها با آیت‌الله منتظری دیدار کردند و شرح مفصل ماجرا را توضیح دادند.

اعدام پدر، اتهام پسر

امید منتظری در ابتدای سخنان خود در پاسخ به سؤال مجری برنامه از روند دادگاه خود در سال ۸۸ گفت و اینکه اعدام پدرش در ۲۵ سال قبل از جمله موارد قرائت شده کیفرخواست و به تعبیری از موارد اتهامی او بوده است.

وی با اشاره به اینکه در دوره خاتمی برخوردها تفاوت می‌کرد، گفت: [در دوره خاتمی] حتی در گفت‌وگوهای خصوصی با خانواده‌ها عذرخواهی هم می‌شد اما در دولت احمدی‌نژاد خاوران را بستند و این نشان می‌دهد که این مسئله هنوز به عنوان یک خط قرمز یک بخشی از گفتارهای سیاسی را از بخش دیگر جدا می‌کند.

امید منتظری با اشاره به بازی چیده شده بازجویانش برای مواجه کردن او با بازجوی پدرش گفت: در یکی از جلسات بازجویی، بازجوی پدرم که در حال حاضر بازنشسته است را آوردند و به او گفتند که این پسر حمید منتظری است. در جلسه دیگری با حضور من و مادرم که او هم در آن ایام دستگیر شده بود دوباره بازجوی پدرم را آوردند.

ادبیات دادخواهی

حمید نوذری مجری برنامه از حاضران درباره علت کتمان ماجرای اعدام‌های سال ۶۷ از سوی جمهوری اسلامی سؤال کرد. سیاوش محمودی از بازماندگان اعدام‌های ۶۷ در پاسخ به این سؤال گفت: دلیل مخفی کردن این اعدام‌ها این است که هیچ دلیل حقوقی و شرعی حتی برای طرفداران خود جمهوری اسلامی ندارند چرا که افرادی که اعدام کردند همه در ساختار همین جمهوری اسلامی دارای حکم بودند و به لحاظ شرعی و قانونی اعدام کسی که خود جمهوری اسلامی به او حکم زندان داده توجیهی ندارد.

عصمت طالبی نیز در پاسخ به این سؤال با بیان اینکه این اعدام‌ها بدون حکم قضایی بوده و تنها به دستور آقای خمینی انجام شده، افزود: مطرح شدن این اعدام‌ها زیر سؤال رفتن دوران خمینی است.

امید منتظری نیز در این باره گفت: به این دلیل درباره اعدام‌ها جوابی نمی‌دهند چون نیازی نمی‌بینند. مسئله نیاز از یک جنبش دادخواهی می‌آید که تبدیل به خواست مردم شده باشد. حکومتی به مردم پاسخ می‌دهد که مردم بخواهند اما در حال حاضر به دلایل مختلف این آمادگی وجود ندارد.جنبش دادخواهی تنها در رفتار سازمان سیاسی و نهادهای حقوق بشری نباید خلاصه شود.

وی با بیان اینکه ادبیات دادخواهی که توسط برخی گروه‌ها به کار می‌رود «ادبیات غریبی» است، افزود: با ادبیاتی که در دهه ۶۰ با رفقا صحبت می‌کردیم نمی‌توان ادبیات دادخواهی را به میان مردم برد. برخی از ادبیات دهه ۶۰ و عباراتی مانند رژیم، شهید و پاسدار که در ادبیات دادخواهی به کار می‌رود برای هم‌نسلان من یا تکراری است و یا اینکه از این ادبیات پس می‌زنند.

منتظری سخنان خود را اینگونه به پایان برد که اعدام‌های سال ۶۷ در هنر و ادبیات ایران نمود درخوری نداشته است و این پرسش را مطرح کرد که در مقایسه با آمریکای لاتین یا تجربه‌های مشابه چه کاری شده است که در عرصه نمادین خود را در میان مردم نشان دهد.
XS
SM
MD
LG