لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۱۱:۰۴

چرا غرب شورشیان لیبی را به رسمیت نمی‌شناسد؟


در شرایطی که شورشیان لیبی به شدت به حمایت غرب و به خصوص به مشروعیت شناختن آنها توسط جامعه بین‌المللی نیاز دارند، تاکنون فقط فرانسه «شورای انتقالی ملی لیبی» را به رسمیت شناخته است.

چالرز رکناگل، گزارشگر رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی، در یادداشتی به دلایل تعلل غرب در به رسمیت شناختن شورشیان لیبی پرداخته است.

رهبران کشورهای غربی همه اقدامات حکومت لیبی و معمر قذافی را به شدت محکوم کرده‌اند. به عنوان مثال دیوید کامرون، نخست‌وزیر بریتانیا، در اجلاس سران گروه هشت که طی روزهای اخیر در پاریس برگزار شد گفت که باید از تمام روش‌های ممکن برای اعمال فشار بر حکومت قذافی استفاده کرد.

ولی در عمل غیر از دولت فرانسه هیچ کشور دیگری تاکنون شورشیان لیبی را به رسمیت نشناخته است. به این ترتیب عملاً شورشیان از امکان دستیابی به دارایی‌های دولت لیبی درخارج از کشور محروم خواهند ماند.

درهفته‌های گذشته برخی از کشورهای غربی از جمله دولت آمریکا گفتند که هویت شورشیان لیبی کاملاً مشخص نیست و حمایت مادی از آنها اقدامی شتابزده است. ولی در روزهای اخیر در حاشیه اجلاس گروه هشت هیلاری کلینتون با یک هیئت نمایندگی شورشیان ملاقات کرده و دولت آمریکا یک مرجع دیپلماتیک را برای تماس با شورشیان تعیین کرده است. کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز اعلام کرد که هیئتی را برای ملاقات با شورشیان به شهر « بنغازی » اعزام خواهد کرد.

به نظر می‌رسد که غرب هنوز در به رسمیت شناختن شورشیان تردید دارد و دلیل آن عدم اطمینان و سؤالاتی است که هنوز پاسخ آن به درستی روشن نیست.

«شاهشانک جوشی» کارشناس جهان عرب در مرکز پژوهشی «رویال یونایتد سرویس» در شهر لندن می‌گوید: «برخی از چهره‌های اصلی و ارشد در میان شورشیان لیبی شناخته شده‌اند. به عنوان مثال ما می‌دانیم که وزیر کشور سابق لیبی از حمایت حدود هزار نفر از افراد واحدهای ویژه برخوردار است. شخصیت شناخته شده دیگر وزیر دادگستری است. ولی ما از احتمال اختلاف نظر یا رقابت بین افراد و جریان‌های مختلف، نحوه ارتباط و میزان ائتلاف آنها با تقسیم‌بندی‌های قبیله‌ای و بالاخره اهداف دراز مدت آنها در ادامه جنگ و یا نوعی آشتی با دولت لیبی اطلاع ندادیم.»

سرشناس‌ترین چهره در میان مخالفان «مصطفی عبدالجلیل» وزیر دادگستری است که پنج روز پس از شروع قیام مردم لیبی، در روز ۲۱ فوریه و در اعتراض به استفاده از سرکوب نظامی علیه معترضان از دولت کناره‌گیری کرد. او همراه با یک گروه سی نفره از شخصیت‌های سیاسی و نظامی یک دولت انتقالی را در شهر «بنغازی» تشکیل داده که وظیفه آن اداره همه امور در مناطق آزاد شده است.

ولی به نظر می‌رسد که برای دولت‌های غربی تشکیل «شورای انتقالی ملی لیبی» و حضور شخصیت‌هایی مثل مصطفی عبدالجلیل در رأس آن کافی نیست.

«شاهشانک جوشی» کارشناس منطقه می‌گوید: «مسلماً جدا شدن افرادی مثل وزیر کشور یا وزیر دادگستری از حکومت معمر قدافی و رهبری یک جنگ مسلحانه علیه حکومت شواهد خوبی است دال بر اینکه این افراد در پی تحولات دموکراتیک در کشور هستند. ولی مشکل در این است که هیچیک از این افراد برای غرب چهره‌های شناخته شده‌ای نیستند. به عنوان مثال هیچکدام مثل نمونه «محمد البرادعی» در مصر نیستند که از نگاه غرب چهره‌ای مورد اطمینان به حساب می‌آید.»

در روزهای اخیر حملات گسترده و خشونت بار نیروهای معمر قدافی به مواضع شورشیان ادامه داشته و برخی از مناطق آزاده شده به تصرف نیروهای دولتی درآمده است. برخی از کارشناسان معتقدند که با تضعیف مواضع شورشیان بعید است که غرب در شرایط فعلی سیاست خود را تغییر داده و از شورشیان حمایت بیشتری بکند.

«ژان پی‌یر دارنی» از استادان امور امنیتی و دفاعی در مرکز پژوهش‌های بین‌المللی رم می‌گوید: «تا هفته قبل شورشیان در حال پیشروی بودند ولی اکنون آنها در مسیر شکست قرار گرفته و معمولاً حمایت از یک نیروی شکست خورده استراتژی درستی نیست. بنابراین موقعیت فعلی شورشیان و سرنوشت لیبی اکنون بسیار حساس است.»

بسیاری از کشورهای غربی معتقدند که اعمال فشار بر حکومت قذافی احتمالاً از کمک به شورشیان نتیجه بهتری خواهد داشت. یکی از راه‌های اعمال فشار مستقیم و کاهش قدرت حکومت لیبی برقرار کردن منطقه ممنوعه پرواز بر فراز خاک آن کشور است.

ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا، چند روز پیش گفت که در میان کشورهای گروه هشت گرایش قوی به این اقدام وجود دارد و همه در مورد افزایش فشار به معمر قذافی توافق دارند.

به اعتقاد برخی از کارشناسان یکی از اهداف اصلی اعمال فشار بیشتر بر دولت لیبی ایجاد تردید در میان افراد نزدیک به معمر قدافی است. هر چند بعید است که پسران ونزدیکان وی تحت تأثیر این فشارها به شورشیان بپیوندند ولی به خاطرمنافع مالی و دارایی‌های خود در بانک‌های غربی ممکن است در چگونگی توسعه و تداوم این بحران نقش معتدل‌تری ایفا کنند.

آیا مجموعه این اقدامات برای نجات شورشیان و دفاع از آنها در مقابل حملات پیاپی نیروهای دولتی کافی خواهد بود؟ شاید پاسخ به این سؤال به چگونگی و نتایج نبرد بر سر شهر «بنغازی» بستگی داشته باشد. تنها نکته‌ای که روشن است نقش حمایت خارجی از شورشیان در زمان و فرصت مناسب است و متأسفانه فرصت چندانی برای این حمایت باقی نمانده است.
XS
SM
MD
LG