لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۰۰:۱۵

جمهوري اسلامي و دو دهه تاريخ نگاري رسمي: تاريخ به روايت حكومت


مهدي خلجي مهدي خلجي (راديوآزادي): تاريخ، يکي از مهم ترين عرصه هايي است که نظام هاي مکتبي و ايدئولوژيک حساسيت بسياري به آن دارند. تاريخ براي يک حکومت ايدئولوژيک، صرفاً گذشته اي سپري شده نيست، بلکه گذشته اي است که بايد مدام به آن بازگشت. گذشته براي اين نظام هاي سياسي، منبع مشروعيت سياسي است. در نظام هاي ايدئولوژيک، گذشته به طور مستمر به يادآورده مي شود؛ گذشته به آن صورت که حاکمان بدان اعتقاد دارند. روزهاي تاريخي، به آيين هاي اجتماعي و سياسي بدل مي شوند. حضور مردم در اين آيين ها به معناي سرسپردگي آنها به حکومت تفسير مي شود و سرزدن آنها از شرکت در اين مراسم، ابراز اعتراض به حکومت و دست کم بي اعتنايي به آن معنا مي گيرد. در حکومت هاي مکتبي، تاريخ به خودي خود ارزش ندارد. تاريخ زماني اهميت دارد که در خدمت محکم کردن پايه هاي حکومت باشد. بنابر اين گذشته اي که از آن سخن مي گويند، بازسازي ايدئولوژيک گذشته است؛ تصويري رسمي از گذشته که به تدريج تقدس مي يابد. در چنين فضايي هر برداشت تاريخي متفاوت با تاريخ رسمي، تحريف تاريخي خوانده مي شود و با ابزارهاي مختلف سرکوب مي گردد. دولت تماميت خواه چه ديني و چه غيرديني، آزادي فردي و حقوق شهروندان را از راه تحميل تاريخ حاکمانه نيز سلب مي کند. در نظام هاي سياسي مبتني بر دموکراسي و ليبراليسم مي گويند دولت تاجر خوبي نيست. بر اين اساس شايد بتوان گفت که دولت تاريخ نگار خوبي هم نيست، چون تاريخ را نه با قلم که با شمشير مي نويسد. در تاريخ رسمي، همه گذشته مهم نيست. بسته به اين که کدام پاره از گذشته به منافع کنوني حکومت خدمت مي کند، تاريخ تکه تکه مي شود و آن تکه هاي خادم برگزيده مي شوند. در تاريخ رسمي، همه عوامل به وجودآورنده يک حادثه تاريخي مهم نيستند؛ تنها عواملي برجسته مي شوند که با حکومت موجود پيوند دارند. در تاريخ رسمي، رويدادهاي گذشته، پيچيده و توبه تو نيستند. گويا تاريخ آگاهانه به سمتي حرکت کرده که حاکمان کنوني، اکنون حاکم باشند. در اين برداشت از تاريخ، شخصيت هاي تاريخي يا مثبت هستند يا منفي. تاريخ رسمي، اصولاً تاريخي اخلاقي است؛ گذشته حکايت مي شود تا مردمان عبرت بگيرند. به همين دليل آموزه هاي اين تاريخ، درست مانند پند و اندرزها مرتب تکرار مي شوند. تلقين و تکرار، شيوه اي براي رسوخ دادن باورهاي مرامي خاص به مردم است. نقد تاريخ رسمي، نقد حکومت به شمار مي آيد. در فقدان آزادي فردي و امنيت حقوق شهروندي، تنها سخن گفتن از اکنون خطرآفرين نيست. سازکردن داستان ديگري از گذشته نيز مي تواند به همين اندازه خطرناک باشد. در عين حال، گشودن راه دموکراسي و آزادي بدون دست يافتن به خودآگاهي ممکن نيست. خودآگاهي نيز بدون تأملي علمي در گذشته صورت نمي گيرد؛ چون گذشته، پاره جدانشدني هويت يک ملت است. به اين ترتيب شايد بتوان گفت که آرمان آزادي و دموکراسي، بدون فاصله گرفتن از تاريخ رسمي و تلاش براي آفرينش روايت هاي چندگانه تاريخي از گذشته امکان ندارد. اگر مردمي نتوانند به شيوه هاي گوناگون و با برداشت هاي متفاوت، گذشته را بفهمند، در ساختن سرنوشت کنوني خود نيز دچار دشواري خواهند بود.

پانزده خرداد سال 1342، يکي از روزهاي مهم تاريخ معاصر ايران است. اما وقايع آن روز و همچنين ديگر وقايع تاريخ معاصر به علت مداخله دولت ها در نگارش تاريخ، از حد تاريخ رسمي فراتر نرفته است. طي بيست و چند سالي که از انقلاب ايران مي گذرد، شايد بيشترين حجم تاريخ نگاري معاصر، تاريخ نگاري رسمي است. از کتاب هاي درسي مدرسه ها و دبيرستان ها گرفته تا دانشگاه و ديگر مراکز آموزشي و اداري و رسانه هاي ديداري و شنيداري و گفتاري، تاريخ بدان گونه که حکومت دوست دارد، روايت و آموخته مي شود؛ روايتي که لزوماً درست ترين نيست، اما به ياري تبليغات و امکانات گسترده حکومت، بيش از هر روايت تاريخي ديگر به چشم مي آيد و انواع ديگر تاريخ نگاري را تحت شعاع خود قرار مي دهد. براي مطالعه گزارش راديوآزادي در باره تاريخ نگاري رسمي دگمه متن فارسي را كليك بزنيد.
XS
SM
MD
LG