اعتراض هاي دانشجويي به حكم اعدام آغاجري: نارضائي عمومي از مجموعه سياست هاي رسمي جمهوري اسلامي
مهدي خلجي اعتراض دانشجويان به حکم اعدام هاشم آغاجري، زمينه اي براي بيان نارضايتي آنها از مجموعه اي از سياست هاي رسمي جمهوري اسلامي به دست داده است. دانشجويان در تجمع هاي اخير خود نه تنها قوه قضاييه که سراسر ارکان جمهوري اسلامي را به پاسخ گويي طلبيده اند. انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علم و صنعت در بيانيه خود آورده است ما براي تحقق يک دموکراسي تمام عيار از پاي نخواهيم نشست و با موانع ايجادشده از سوي مستبدان خودراي مقابله خواهيم کرد و در اولين گام به تعطيلي سراسري دانشگاه اقدام خواهيم نمود. دانشجويان دانشگاه ياسوج نيز در بيانيه خود نوشته اند: صدور حکم اعدام براي هاشم آغاجري فصل جديدي از اقدامات جمهوري برانداز محافظه کاران در جهت سرکوب دانشگاهيان، روشنفکران و آزادي خواهان است. يکي از دانشجويان ياسوجي در تريبون آزاد همين دانشگاه با مخاطب گرفتن دولت اصلاح طلب محمد خاتمي رييس جمهوري گفته است: دانشگاه ديگر پايگاه افراد نيست، بل که پايگاه افکار است و کساني که شعار آزادي، قانون و عدالت مي دهند زماني در دانشگاه پايگاه پيدا مي کنند که به وعده هاي خود عمل کنند. انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه هاي فردوسي و علوم پزشکي مشهد نيز در يک بيانيه تصريح کرده که هاشم آغاجري به خاطر بيان عقايدش محکوم به اعدام شده است و آيا نسل دانشگاهي امروز نبايد نگران سرنوشت وعده هايي باشد که داده شده بود. علي اکبر موسوي خوييني نماينده مردم تهران در مجلس نيز در تجمع دانشجويان دانشگاه اميرکبير سخنراني کرده و گفته است در صورت تداوم اين جريان دانشگاه با حاکميت وداع خواهد کرد. آقاي خوييني افزوده است سال هاست که مردم را از دشمن خارجي مي ترسانيم اما جاي اين سئوال وجود دارد که مگر دشمن خارجي در صورت تسلط خود چه کاري را مي خواست انجام دهد که ما انجام نداده ايم. تفاوت زبان، ادبيات و نوع گفتار بيانيه هاي دانشجويي اخير در مقايسه با سال ها پيش کاملاً آشکار است. تأکيد بر حقوق بشر و دموکراسي و آزادي بيان روشن تر و صريح تر شده است. دانشجويان بحث هاي پردامنه اصلاح طلبان را درباره امکان اسلامي کردن دموکراسي يا حقوق بشر يا امکان تحمل حاکميت دوگانه در تلقي آن به منزله مرحله گذار به حکومتي دموکراتيک بي هوده مي دانند. دانشجويان در بيانيه هاي اخير خود گاه پرسش هايي را طرح کرده اند که روي خطاب آن اين بار نه به محافظه کاران که به اصلاح طلبان است. آنها اصلاح طلبان را در برابر پرسش هايي ساده اما بنيادي قرار مي دهند: اين که سرانجام حق حاکميت براي مردم قايل هستند يا نه؟ اين که آيا اصول دموکراتيک را آن گونه که تجربه بشري نشان داده مي پذيرند يا نه؟ اين که حقوق بشر را با تمام پي آمدهاي سياسي آن قبول دارند يا نه؟