(rm) صدا | [ 5:46 mins ]
هفته گذشته طی چند شب متوالی در موزه هنر روبین Rubin Museum of Art در نیویورک که به عرضه هنرهای آسیای مرکزی و تبت اختصاص دارد، فیلم جدیدی از تبت شناس هنرمند آقای دکتر حمید سردارافخمی نشان داده شد در باره سنت مردم قزاق مغولستان در شکار با عقاب. در این فیلم، تماشاگر با آداب و رسوم و زندگی روزمره صحرانشینان قزاق که در ناحیه شمال غربی مغولستان سکنی زندگی می کنند آشنا می شود و مراحل سنت باستانی شکار با عقاب را از یافتن بچه عقاب ها در آشیانه عقاب بر سر کوه تا مراحل تربیت و پرورش عقاب برای گرفتن گرگ و روباه را به تماشا می نشیند ضمن اینکه در خلال آن، دکتر سردارافخمی مناظر خیره کننده ناحیه و همچنین هنرهای دستی و جنبه هائی از فرهنگ و موسیقی آنها را نیز به معرض تماشا می گذارد. بهنام ناطقی (رادیوفردا، نیویورک): در فیلم جدید خود به نام بالاپان، بالهای آلتای Balapan: Wings of the Altai آقای دکتر حمید سردارافخمی به سراغ قزاقهای ساکن دشتهای پهناور و بی آب و علف شمال غربی مغولستان رفته است و یکی از سنتهای باستانی آنها، شکار با عقاب را با حساسیتهای مردمشناختی و احترام به جنبههای انسانی زندگی آنها، به تصویر کشیده است. از طریق این فیلم، که مراحل مختلف پرورش بچه عقاب توسط یک خانواده صحرانشین قزاق را نشان میدهد، تماشاگر با زندگی مردمی در دوردست آشنا میشود که آداب و رسوم و قومیت آنها از تعرض تمدن مصون مانده است، آشنا میشود.
دکتر حمید سردارافخمی (مردمشناس و مستند ساز، نیویورک): این قوم اسمشان قزاق است که از قرن 17 از ازبکها جدا شدند و قوم خودشان را تشکیل دادند، زیر جنگجوئی به نام «جانی بک.» از آن موقع تا وسط قرن 18 این قوم قزاق اربابان آسیای مرکزی بودند. از سمرقند و بخارا تا صحراهای مغولستان زیر نفوذ این قوم بود و با زور حکومت میکردند. از وسط قرن هجدهم با مغولهای غربی به اسم زونگر و با نیروهای روسی زیر پطر کبیر وارد جنگ شدند واین قوم از هم پاشید وبه سه قسمت یا سه جوز تقسیم شد که این سه جوز کوچهای مختلفی کردند. یک مقدارشان الان در قزاقستان فعلی وجود دارند و یک قسمتشان در ایالت زینگ جیان در چین هستند و یک مقدارشان تقریبا 180 هزار نفر از آنها در استان اورگی در غرب مغولستان وجود دارد.
آقای حمید سردار افخمی که از دانشگاه هاروارد در رشته تبتشناسی دکترا گرفته است و مدتها در مغولستان استاد راهنمائی دانشجویان آمریکائی بود، سال گذشته فیلم خیرهکنندهای عرضه کرد از زندگی قبیلهای کوهنشین در مغولستان که گوزنهای شاخدار کوهی را اهلی میکنند. این فیلم اینک در تلویزیونهای سراسر جهان مرتبا نمایش داده میشود. آقای حمید سردارافخمی در باره موضوع فیلم جدیدش، قزاقها، که یک شاخه 180 هزار نفری آنها از قرن هجدهم در شمال غربی مغولستان منزل کردهاند، در مصاحبه با رادیوفردا میگوید:
حمید سردارافخمی: قزاقها، مسلمان هستند، مسلمانهای سنی، و درضمن صحرانشین هستند و اسلام خودشان را اسلام اصیل میشناسند، مثل محمد که خودش یک صحرانشین بود. زیر کمونیستها به مدت هفتاد سال قزاقهای مغولستان نمیتوانستند به آزادی دین خود را عبادت کنند. بعد از سقوط شوروی توانستند زندگی و سنتها خود را دوباره احیا کنند، منجمله شکار با عقاب که یکی از باستانیترین سنتهای قزاقی است که در قرن سیزدهم مارکوپولو هم این را دیده بود و در باره آن نوشته بود. پس من به این موضوع علاقمند شدم و خواستم یک فیلمی درست کنم راجع به شکار با عقاب در محل سنتی آن، قبل از اینکه از بین برود.
ب.ن.: فیلم بالهای آلتای، سنتهای مردم قزاق مغولستان را در نگهداری و تربیت عقاب برای شکار نشان میدهد. در آغاز فیلم بچهعقابی را پدر و پسری از لانهای بالای کوه به منزل میبرند.
حمید سردارافخمی: همانطور که در فیلم من دیدید، نگهداری از عقاب کار آسانی نیست. هر روز این عقاب باید غذا بخورد.
ب.ن.: غذاش چی هست؟
حمید سردارافخمی: تا آنجائی که بشود باید آدم روزی یک خرگوش یا یک موش کوهی شکار کند و به این عقاب بدهد و این را باید در آب نمک گرم کرد که همان طعم و حالت گوشت زنده را داشته باشد. پس بنابراین، پذیرائی کردن از عقاب کار سختی است ولی در هر صورت پذیرائی از عقاب برای خانواده یک ارزش سنتی دارد و اعتبار میآورد.
ب.ن.: در فیلم، ضمن آنکه تغییر فصل را در دشتهای مغولستان تماشا میکنیم، مراحل مختلف زندگی یک خانواده صحرانشین با عقاب و تربیت عقاب برای آماده ساختن آن برای شکار را شاهد هستیم.
حمید سردارافخمی: معمولا عقابهای سلطنتی در طبیعت دنبال موشهای کوهی و خرگوش میروند و دنبال شکار بزرگ مثل روباه و گرگ نمیتوانند بروند. چون خطرناک است. ولی افتخار هر فامیل قزاق این است که عقاب آن بتواند روباه و گرک را که به گلهها حمله میکنند، اینها را شکار کنند. بنابراین شکار گرگ و روباه با عقاب سلطنتی مهارتهای مخصوصی میطلبد که از نسل به نسل به طور سنتی منتقل شده.
ب.ن.: چطور توانستید که این را نشان بدهید؟
حمید سردارافخمی: برای این فیلم من مجبور بودم که برای دوسال در آن دشتها با این فامیلها زندگی کنم با آنها کوچ بکنم و شکار بکنم. برای شش ماه اول دوربینام را بیرون نیاوردم که بتوانم یک روابط طبیعی ودوستانه به وجود بیاورم. و یواش یواش فیلمبرداری را شروع کردم. در سه فصل مختلف. فصل تابستان که بچه عقابها را از توی لانههاشان بر میداشتیم در کوهها، و در فصل پائیز مرحله به مرحله به آموزش این عقابها میپرداختیم و بالاخره در فصل زمستان که به اولین شکارشان رسید که توانستم فیلمبرداری بکنم.
ب.ن.: سرانجام، وقتی شمار حملات گرگ به یک گله گوسفند که غذا و سوخت مردم صحرانشین را تامین میکند، زیاد میشود، وقت آن میرسد که اهالی به کمک عقابهای خود آئین شکار گرگ را شروع کنند. نقطه اوج فیلم وقتی است که عقاب از آسمان بر سر گرگ نازل میشود و او را با چنگهای قوی خود روی زمین میخکوب میکند. فیلمبرداری از این صحنه نادر طبیعی کار آسانی نبود.
حمید سردار افخمی: خیلی وقت صرف کردم. من با این فامیل شش هفت بار شکار رفتم و در این زمان ما فقط سه بار توانستیم یک گرگ بگیریم و یک بار گرگ برگشت و یکی از عقابها را کشت و این صحنه که من تولید کردهام واقعا یک مونتاژ بود از دو شکار مختلف. آنکه کشت را نشان ندادم برای اینکه برای آنها یک سرشکستگی بود و از من خواستند که مرگ عقاب به وسیله گرگ را نشان ندهم.