لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۱۰:۲۴

جولیا رابرتز، ستاره هالیوود، برای نخستین بار روی صحنه تئاتر در نیویورک


(rm) صدا | [ 4:19 mins ]
داغ‌ترین بلیط تئاتر این روزها در نیویورک که تا 500 دلار در بازارسیاه معامله می‌شود، بلیط نمایشی است به نام «سه روز باران» در یکی از تئاترهای محله مشهور برادوی Broadway که در آن برای نخستین بار، ستاره برجسته هالیوود، خانم جولیا رابرتز روی صحنه ظاهر می‌شود. این نمایش که مدتی است اجراهای آن آغاز شده، شب گذشته رسما افتتاح شد و امروز جمعه در روزنامه‌ها مورد نقد وبررسی قرار گرفت. این نمایش که مدتی است اجراهای آن آغاز شده، شب گذشته رسما افتتاح شد و امروز جمعه در روزنامه‌ها مورد نقد وبررسی قرار گرفت. منتقدها اجرای این نمایشنامه از نویسنده برجسته تئاتر روشنفکری آقای ریچارد گرینبرگ را نحیف توصیف کردند که اجرای اخیر علیرغم حضور خانم رابرتز نتوانست جنبه های مثبت آن را تقویت کند. بهنام ناطقی (رادیوفردا، نیویورک): وقتی ستاره‌ای جهانی به عظمت و محبوبیت بلامنازع جولیا رابرتز روی صحنه ظاهر می‌شود، آنهم برای اولین بار، همین کافی است که بلیط‌ها نایاب شود، زیرا بسیارند علاقمند او که حاضرند هزینه سفر و هتل و بلیط و غیره را بپردازند به خاطر اینکه بتوانند بگویند ساعتی زیر سقف مشترکی با جولیا رابرتز بودند و از هوائی دم زدند که او دم می‌زد. صفی از مشتاقان هرشب بیرون در صحنه جمع می‌شوند تا ستاره محبوب را هنگام خارج شدن از تئاتر از نزدیک ببینند و برایش کف بزنند، تا از پیاده رو بگذرد و سوار اتوموبیل بشود. مجله هفتگی نیویورک هفته گذشته روی جلد خود را به این مناسبت به خانم رابرتز اختصاص داده بود و در مقاله‌ای هفت هشت صفحه‌ای شامل مصاحبه با ستاره و دست‌اندرکاران نمایش و کسان دیگر، به بررسی نقش او روی صحنه، روی پرده سینما و در زندگی، به عنوان یک ستاره پرداخته بود، با این تاکید که آنچه خانم رابرتز را به عنوان ستاره سینما متشخص ساخته است کلوزآپ، یا نمای نزدیک اوست که در آن نه تنها داستان و شخصیت و بازیگر مقابل را منعکس می‌کند، بلکه چیزی از خودش به عنوان یک ستاره روی نقش می‌گذارد، که خوب، البته، روی صحنه تئاتر چیزی که وجود ندارد کلوزآپ، یا نمای نزدیک است. در این ستاره‌بازی، چیزی که زیاد اهمیت ندارد نمایشی است که جولیا رابرترز در آن ظاهر شده است و کارگردانی و همبازی‌های او در این نمایش، که صبح پنجشنبه در نشریات نیویورک نقدهای بد گرفتند. آقای بن بنتلی Ben Bentley، منتقد تئاتر نیویورک تایمز، نقد امروز خود را ابتدا با چند جمله در باره نمایشنامه «سه روز باران» نوشته ریچارد گرینبرگ Richard Greenberg شروع می‌کند که برای اولین بار در سال 1997 روی صحنه رفت و موضوع آن تردید در ایمان و معماهای پیچیده زندگی است، ولی وسط جمله قطع می‌کند و به مکالمه‌ای خیالی با خواننده می‌پردازد، که بی‌صبرانه می‌خواهد نظر او را در باره جولیا رابرترز بشنود، که به نظر آقای بنتلی، یک کم خشک و خودآگاه بازی کرد، بدون آشنائی زیاد با دو شخصیتی که در این نمایش نقش آنها را ایفا می‌کند ولی زیبائی او به قدری خیره‌کننده و آزاردهنده است که انسان نمی‌تواند چشم از او برگیرد. آقای بنتلی می‌نویسد این نمایش نحیف و کم‌‌مایه است که اگر به خاطر جولیا رابرتز نبود کسی به آن توجه نمی‌کرد. نمایشی است تحلیلی با سه شخصیت که مدام از خوانده‌های خود شاعرانه سخن می‌گویند. به نظر این منتقد، برای اینکه بتواند موفق باشد، زبان نمایش، که زبان شاعرانه‌ای است باید مثل موسیقی اجازه سیال شدن پیدا کند، گاهی مثل یک قطعه موسیقی جاز عصبی، و گاهی مثل رپسودی‌های پوچینی، که در نخستین اجرای آن در نیویورک 9 سال پیش بدون خانم رابرتز چنین بود اما د راین اجرا، صدای هیچکدام از هنرپیشه‌ها بلند نمی‌شود. روزنامه نیویورک پست که جنجالی است، عکس خانم رابرتز را البته روی جلد انداخته با عنوان «درد در باران» و آقای کلایو بارنز، منتقد نیویورک پست رحم نکرده است و نقد خود را با این جمله شروع می‌کند که از این نمایش بدم آمد و غم‌انگیز است که بگویم از کار او یعنی جولیا رابرتز هم بدم آمد. اما دست کم از باران خوشم آمد، حتی اگر سه روز آن به نظر ابدی برسد. او می‌پرسد در حالیکه همه جادوی جهان تئاتر به روی این ستاره پرفروش هالیوود باز بود، آخرچرا باید به عنوان اولین کار خود روی صحنه این نمایش نیم پخته باران‌زده را برگزیند؟
XS
SM
MD
LG