(rm) صدا | [ 4:51 mins ]
در حاليکه دولت جرج بوش با تاکيد بر هدف توسعه آزادي و دمکراسي در خاورميانه بزرگ، دولتهاي خاورميانه را به برقراري دمکراسي و دادن آزاديهاي مدني به شهروندان خود تشويق ميکند، متفکران محافظهکار آمريکائي با ارائه تئوريهاي جديد، حمايت از ديکتاتوريهائي که بتوانند با بنيادگرائي اسلامي مبارزه کنند را براي حفظ امنيت آمريکا و جهان در دراز مدت توصيه ميکنند. از جمله آنها، رابرت مري Robert Merry نويسنده کتاب جديد «شنهاي امپراطوري» است که خواهان تجديدنظر در برداشت نومحافظه کاران آمريکا از مفهوم پيشرفت، و ماموریت استثنائی آمریکا در اشاعه دمکراسی در جهان است که به گفته او مبنای فکر نومحافظه کاران است. بهنام ناطقي (راديوفردا، نيويورک): آقاي رابرت مري، ناشر و سردبير فصلنامه وزين و بانفوذ کنگره، Congressional Quarterly و خبرنگار سابق وال استریت جورنال، در کتاب جديد خود «شنهاي امپراطوري» يا Sand of Empire: Missionary Zeal, American Foreign Policy, and the Hazards of Global Ambition نومحافظهکاران در دستگاه رهبري آمريکا را پيروان تصوري آرماني در باره مفهوم پيشرفت ميداند که به اعتقاد او ريشه در افکار متفکران اروپائي مثل ژان ژاک روسو و هگل دارد که جامعه بشري را در نهايت قابل تکامل ميدانستند، در حاليکه به زعم آقاي رابرت مري، تاريخ مسير خطي مشخصي براساس مفهوم پيشرفت غربي را طي نميکند و نسخه پيشرفت از نوع غربي آن را نميتوان براي همه جوامع پيچيد. وي معتقد است که سير تاريخ مدور است و تمدنهاي متعدد با جهانبينيهاي گوناگون مدام در حال سربرآوردن و افول کردن هستند.
وي با استناد به تئوري جنگ تمدنها از استاد دانشگاه کلمبيا، سموئل هانتيگتون، مينويسد به جاي توسعه دمکراسي و آزادي در جهان اسلام، آمريکا بايد در سياست خارجي خود با فروتني بيشتري به تلاش براي حفظ جان و منافع شهروندان خود بپردازد. در خاورميانه، مفهوم اين سياست از نظر او حمايت از حکومتهاي خودکامه است که ميکوشند با بنيادگرائي اسلامي مبارزه کنند.
آقاي رابرت مري ميگويد جامعه غرب نميتواند با اتکا به انديشه پيشرفت روسوئي و هگلي، ارزشهاي خود را به جهان اسلام تحميل کند، زيرا به زعم او، انديشههائي مثل فرودستي زنان در فرهنگ اسلام حک شده است، يا القتاط دين و حکومت که به نظر او ذاتي جوامع اسلامي است، به هيچ وسيلهاي قابل تغيير نيست. وي از جمله، توصيه ميکند که اتحاديه اروپا تقاضاي عضويت ترکيه را رد کند زيرا حضور مسلمانان ترکيه در اتحاديه، از ديدگاه او، در هويت فرهنگي اروپا خلل وارد ميسازد. او معتقد است که اتحاديه اروپا بايد به ترکيه بگويد که به جاي تلاش براي عضويت در اين اتحاديه، سعي کند رهبري تمدن اسلام را برعهده بگيرد.
او همچنين عقيده دارد که در داخل جوامع غربي، مثل جامعه آمريکا، نيز نبايد با تحملپذيري و کثرتگرائي و مهاجرپذيري، به رشد جمعيت مسلمان دامن زده شود. در مورد نبرد بوسني، که غرب به حمايت از مسلمانان عليه صربها دست به اقدام نظامي زد، آقاي مري جانب صربها را ميگيرد و معتقد است آنها تلاش ميکردند با سرکوبي بنيادگرائي اسلامي در واقع به غرب خدمت کنند، و بدون اینکه مستنداتی ارائه دهد، معتقد است که دخالت آمریکا برای جلوگیری از کشتار مسلمانان در بوسنی و کوزوو، برای آمریکا مصیبتبار بود زیرا آنجا را به پايگاهي براي نفرگيري تجهيز مسلمانان افراطي عليه آمريکا در همه جا به خصوص عراق تبديل کرد.
خانم لارا سيکور Laura Secor از سردبيران ستون سرمقالههاي نيويورک تايمز، در نقدي بر کتاب «شنهاي امپراطوري» مينويسد آقاي رابرت مري اين مواضع را «واقعگرايانه» ميداند، در حاليکه از اين حرفها بوي نژادپرستي سنتي به مشام ميرسد.
ولي مينويسد تجزيه و تحليل رابرت مري، با همه آنکه يکطرفه و گاه فاقد مستندات است، بدون اينکه خود او بخواهد، ورشکستگي فکری او و ورشکستگی فکري نومحافظهکاراني که او از آنها انتقاد ميکند و در واقع ورشکستگي سياست خارجي مبتني بر تقابل را نشان ميدهد، زيرا یک طرز فکر، به نوعي نسبيتگرائي بيگانهگريز مثل جنگ تمدنها منتهي ميشود، و طرز فکر ديگر، مبتني بر تفکری است که نقش آمریکا را در جهان استثنائی می داند. از نظر نويسنده نيويورک تايمز، اين بينشها، يعني اعتقاد به جنگ و جدائي ازلي و ابدي تمدنها و تهاجم به بهانه انساندوستي و توسعه آزادي و دمکراسي هر دو بر آرمانگرائي مبتني هستند، به جاي اينکه واقعيت جهان را در نظر بگيرند که که مکاني پيچيده پر از شباهتها و تفاوتهاست، شکلگرفته از سیاستها و ملاحظات اخلاقی و همچنین از فرهنگ و تاریخ.
نویسنده سانفرانسیسکو کرانیکل می نویسد کتاب آقای رابرت مری برای آقای هنری کیسینجر طراح سیاست پراگماتیستی دهه 1970 آمریکا خوشایند خواهد بود. این نویسنده یادآور می شود که آقای مری معتقد هست در جهانی که بنیادگرائی اسلامی و تروریسم آمریکا را تهدید می کند، دوستان آمریکا را باید آنها باشند که بنیادگرائی اسلامی را بکوبند: یعنی هر دیکتاتور و هر حکومت نظامی و هر خاندان سلطنتی که چنین کند دوست آمریکا باید باشد. مری جهان را به دو قسمت تقسیم می کند:یک دسته آنها که به پیشرفت معتقد هستند و دیگر آنها که به سیر دوره ای تاریخ عقیده دارند. در این تقسیم بندی، متفکران دولت بوش در اردوگاه پیشرفت گرایان قرار می گیرند که معتقدند جهان در یک تحول خطی به سوی دمکراسی نوع غربی پیش می رود که سرانجام همه جهان را فراخواهد گرفت. از نظر مری، این بینش منجر به خونریزی و صرف هزینه گزاف برای کمک به مردمانی می شود که کمک آمریکا را نمی خواهند. وی بر خلاف فعالان ضد جنگ، متعقد است که سیاست خارجی آمریکا باید سرسختانه تر و بیرحمانه تر باشد و درک آن را داشته باشد که اسلام علیه آمریکا به پا خواسته است. ا ما به عقیده منتقد سنفرانسیسکو کرانیکل، بینشی که مری در این کتاب از جهان و تمدن اسلام ارائه می دهد که بخشهائی را هم از ساموئل هانتینگتون به وام ستانده است، یارای ایستادگی در برابر محک زنی جدی را ندارد.