(rm) صدا | [ 4:25 mins ]
یک نمایشگاه که به همت یک موزه آمریکائی بر پا شده است، برای نخستین بار به استفاده از فیلم های سینمائی به عنوان ابزار و دستمایه در کار هنری می پردازد. این نمایشگاه به نمایش آثار ویدئوئی هنرمندانی اختصاص داد که با بریدن و چسباندن فیلم های سینمائی، کارهای تازه به وجود می آورند با معانی جدید. از جمله آثار برجسته این نمایشگاه، اثری است که یک صحنه فیلمبرداری نشده از «دوست آمریکائی» ویم وندرز را بیست سال بعد با شرکت همان هنرپیشه فیلمبرداری می کند یا اثری که از ترکیب صحنه های فیلم ها به روی یک پرده به موسیقی بصری می رسد. در اثر دیگری 21 فیلم در باره لاس وگاس در 120 دی وی دی از زوایای مختلف تقسیم بندی شده اند. بهنام ناطقی (رادیوفردا، نیویورک): استفاده از فیلمهای سینمائی به عنوان دستمایه در هنر، در آثار هنرمندن پاپ آرت Pop Art شروع شد که تصاویر ستارگان یا صحنههای فیلمها را نقاشی میکردند. هنرمندان ده 1980 به صورتهای مختلف به بازسازی صحنههائی از فیلمهای سینمائی یا با الهام از فیلمهای سینمائی پرداختند و رشد استفاده از ویدئو که فیلم های سینمئی را در دسترس عموم قرار داد، هزاران هنرمند را به سوی استفاده از صحنههای فیلمها به عنوان دستمایه خام برای اثر هنری کشانید.
هرچند هنرمندانی که آثاری در ستایش از فیلمهای سینمائی به وجود میآورند یا هنرمندانی که از فیلمهای سینمائی به عنوان دستمایه استفاده میکنند، فراوانند، این نخستین بار است که نمایشگاهی به تم استفاده از فیلم سینمائی به عنوان دستمایه برای ویدئوی معاصر میپردازد.
برگزارکننده این نمایشگاه ویدئو در موزه میلواکی، که مشابه آن را هم درموزه هنرمعاصر شمال میامی در فلوریدا برپا کرد، یک گالریدار سابق و مشاور هنری در نیویورک است به نام آقای Stefano Basilico که مرور خود از 14 کار جدید مربوط به بعد از سال 2000 هشت هنرمند را به صورت چیدمان در اطاقهای تودرتوی موزه میلواکی عرضه میکند. اطاقها هر چه از اولی دور شویم و به آخری نزدیک، تاریکتر میشوند.
فیلم و سینما، جای عمدهای در زندگی فرهنگی جامعه دارند، از واقعیتهای اجتماعی شکل میگیرند، در باره آنها بحث میکنند و آنها را شکل میدهند. این همه، دستمایه قوی برای هنرمندان فراهم میکند که در بدهبستان با سینما، اثر هنری به وجود بیاورند و تماشاگر را با بازکردن پای هالیوود به گالری هنری و موزه، قلقلک بدهند.
اما نمایشگاه حاضر در موزه ویلواکی، توجه خود را فقط بر یک نوع کار متمرکز کرده، کار هنرمندانی که با خود فیلم سینمائی کار میکنند: آنها که فیلمها را میبرند و به طرز عجیب و خلاقهای به هم میچسبانند، یا آنها که فیلمها را به شیوههای غیرعادی و غیر منتظرهای روی سطوحی غیراز پرده نمایش میدهند. برای هر دو دسته، فیلم سینمائی تبدیل به ابزار و دستمایه میشود.
اول و آخر نمایشگاه دو کار از هنرمند موسیقدان آقای Christian Marclay قرار دارند. در یک اثراو به نام تلفن، صحنههائی از فیلمهای سنیمائی مختلف که در آن هنرپیشه اصلی یا تلفن را بر میدارد، یا شماره میگیرد، یا با آن حرف میزند یا به آن جواب میدهد، طوری ماهرانه به هم مونتاژ شدهاند که داستان تازهای را تشکیل میدهند. در کار اخیری به نام کوارتت ویدئو، آقای مارکلی تصاویر مختلف از صحنههای موسیقی، یا صحنههای پرسروصدا مثل انفجار و تصادف در فیلمها را روی چهار پرده طوری مونتاژ کرده که از آنها یک ارکستر کوارتت و یک موسیقی هیجانانگیز به وجود آورده که به قول منتقد نیویورک تایمز آقای هالند کاتر، مفهوم تازهای میدهد به عبارت موسیقی بصری.
از جمله دیدنیهای دیگر نمایشگاه، یک کار از آقای اومر فست Omer Fast است که در آن تکگوئی جدید و غیرعادیای به وجود آمده از به هم چسباندن کلماتی با صدا و تصویر صدها گوینده خبر CNN و کانالهای دیگر.
کار دو هنرمند کوین و جنیفر مککوی Kevin & Jennifer McCoy یک چیدمان داخل چمدان است از یک پرده ویدئو و 120 دیسک DVD که در آنها تصاویر 21 فیلم سینمائی از شهر لاس وگاس به 120 صورت مختلف طبقه بندی شدهاند. مثلا یک دیویدی فقط در باره روکش مبلهای لاس وگاس در این 21 فیلم است، دیویدی بعدی در باره ساختمانهای تاریخی تقلیدی لاس وگاس و دیگری در باره لباس زیر هنرپیشههای زن و الاآخر، هر دیویدی بررسیای است تاریخی و دقیق و عینی.
هنرمند آفریقائیتبار خانم کندیس برایتز، فیلمها را میگیرد و خلاصه میکند. از او سه کار در این نمایشگاه است از جمله برشی از فیلم Basic Instinct که در آن همه چیز غیر از صحنههای Sharon Stone بیرون ریخته شده و حاصل فیلمی است در باره زنی که روح خود را باز مییابد، و جالب است که این مجموعه قدرت و نقش ستارهها را درفیلمها نشان میدهد، که با وجود اینکه گاه بیشر از جمعا هشت دقیقه در تمام طول فیلم بر پرده نیستند، حضور آنها بر همه فیلم سایه میافکند.
هنرمند دیگر پال فایفر Paul Pfeiffer علاوه بر بریدن و به هم چسباندن صحنههای فیلمها، در تصاویر آنها هم دخل و تصرف میکند. مثلا یک اثر او شامل سه پرده است از سه مسابقه محمدعلی که در آنها بوکسورها با استفاده از تکنیکهای دیجیتالی حذف شده اند و تنها شبحی از آنها باقی است.
اثر هنری هنرمند دیگر آقای داگلاس گوردون Douglas Gordon فیلم روح هیچکاک است که آقای گوردون آن را روی یک پرده بزرگ در وسط گالری به صورت کند شده نمایش میدهد به طوری که نمایش فیلم 24 ساعت طول میکشد و هر چند فیلم حالت دلهره و اضطراب خود را از دست میدهد، ولی تبدیل به یک مانومنت یا بنای تاریخی میشود.
در این نمایشگاه، قویترین کار از نظر عاطفی از پییر هوگ Pierre Huyghe است که از جمله تنها هنرمندی است که چیزی به فیلمی که از آن استفاده میکند، اضافه میکند. فیلم مورد استفاده او «دوست آمریکائی» از ویم وندرز Wim Wenders است. آقای هوگ با فیلمبرداری از هنرپیشه آلمانی برونو گنس، ده دقیقه پیاده روی بین دو صحنه از آن فیلم را که کارگردان فیلمبرداری نکرده، 20 سال بعد روی پردهای بین دو پرده دیگر میگذارد که صحنه ماقبل و ما بعد از آن است. در این صحنه شخصت برونو گنس بیست سال بعد راهی راجلوی دوربین طی میکند از آپارتمانش در آنسوی رود سن به منزل دوستش، که قرار است در آن از بیماری خود مطلع شود.
بیست سال فاصله، چشمانداز مرگ را نزدیک تر کرده است.
نمایشگاه CUT برای نخستین بار توجه هنرشناسان را به این رشته از هنر ویدیوی معاصر جلب میکند و دیدن آن برداشت تازهای از فیلم به عنوان دستمایهای عظیم و همچنان دست نخورده برای آثار هنری تازه به تماشاگر میدهد.