(rm) صدا | [ 4:40 mins ]
دولت بوش اعلام کرد که برعکس دولتهای سابق آمریکا، در خاورمیانه و سایر نقاط جهان، ثبات را فدای دمکراسی نخواهد کرد و هر جا میسر باشد، از دمکراسی و انتخابات آزاد حمایت میکند. اما چنانکه دو مفسر در مقالات جداگانه روز یکشنبه در نیویورک تایمز یادآور شدهاند، دمکراسی در خاورمیانه و آسیای میانه، با مقاومت دولتمردان خودکامه روبرو میشود که سعی میکنند از طریق معامله با آمریکا حکومت خود را سرپا نگه دارند و در کشورهای آمریکائی لاتین، که نابرابری فرهنگی وقومیف فرصتها را از اکثریت جامعه سلب کرده است، دمکراسی ضد کاپیتالیسم عمل میکند. بهنام ناطقی (رادیوفردا، نیویورک): از نظر این دو مفسر، دو مانع بر سر سیاست دولت جرج بوش برای اشاعه دمکراسی در جهان قد علم کردهاند: خودکامکان متحد آمریکا در خاورمیانه و آسیای مرکزی، و همراه نشدن اصلاحات اقتصادی با رشد فرهنگی واجتماعی در آمریکای لاتین.
علیرغم فشار دولت بوش برای اشاعه دمکراسی، سه دیکتاتور در آسیای مرکزی و خاورمیانه، یعنی نورسلطان نظربایف، رئیس حکومت قزاقستان، الهام علیاف، رئیس حکومت آذربایجان، و حسنی مبارک، رئیس حکومت مصر، قبل از انتخابات به اصلاحات محدودی دست زدند، اما در مراحل بعدی نیروهای امنیتی در هر سه کشور، به ارعاب و تهدید مخالفان و اصلاحطلبان پرداختند و رای قلابی به صندوقها ریختند و در شمارش آرا دخالت کردند. در هر سه کشور آذربایجان، قزاقستان و مصر، ناظران مستقل بینالمللی، از تائید صحت انتخابات امتناع کردند.
آقای تامس کاروترز Thomas Carothersمحقق ارشد بنیاد صلح کارنگی، که اخیرا کتابی منتشر کرد در باره مشکلات اشاعه حکومت قانون در خارج از آمریکا ، تحت عنوان Promoting the Rule of Law Abroad: The Search for Knowledge در مقاله امروز خود در نیویورک تایمز مینویسد این دولتها با دادن امتیازاتی در مورد نفت و گاز و همکاریهای امنیتی تلاش میکنند آمریکا را از اعتراض علیه خودکامگی سران خود منصرف کنند. وی از اینکه در برابر تجاوزات به حق مردم توسط سه حکمران خودکامه مصر و آذربایجان و قزاقستان، دولت بوش تاکنون سکوت کرده است، انتقاد میکند و مینویسد گامهای بعدی دولت بوش در واکنش علیه نقض حق انتخاب مردم در آذربایجان، قزاقستان و مصر، به برنامه بوش برای اشاعه دمکراسی در کشورهای خودکامه، اعتبار و مقبولیت میبخشد یا نشان میدهد که این برنامه در نخستین چالشهای واقعی، از مسیر خود منحرف شده است.
از سوی دیگر، دیوید بروکس David Brooks، مفسر نیویورک تایمز مینویسد انتخابات هفته گذشته در بولیوی، که طی آن ایوو مورالس Evo Morales سرخپوست چپگرا، که از حمایت هوگو چاوز و فیدل کاسترو برخوردار بود، پیروز شد، و نشان داد که اصلاحات اقتصادی وقتی با اصلاحات اجتماعی و فرهنگی همراه نباشد، میتواند به تنش فرقهای و قومی دامن بزند – به خصوص در جامعهای که سه درصد سفیدپوست اکثر منابع اقتصاد را کنترل میکنند. در نتیجه، دمکراسی میتواند به دشمنی سرسخت برای سرمایهداری و جهانیشدن تبدیل شود و به جای اتحاد، تقرقه بیافریند.
دیوید بروکس مینویسد طی 20 سال گذشته، نهادهای جهانی، مثل بانک جهانی و سازمان ملل، اصلاحات کلاناقتصادی را در بولیوی تشویق کردهاند، از جمله پرهیز از کسری بودجه، کنترل تورم و اشاعه اقتصاد آزاد، سرمایه خارجی و خصوصیسازی؛ اما به خاطر همراه نشدن اینها با اصلاحات اجتماعی، و به خاطر وجود شکاف عمیق قومی در بولیوی، مانند سایر کشورهای آمریکای لاتین، تشویق سرمایهداری و جهانی شدن، نتیجه معکوس داده است و شاهد احیای سوسیالیسم و ضدیت با جهانیشدن هستیم، زیرا در این کشورها، سیاستمداران عوامفریب، مثل هوگوچاز و ایوو مورالس، سرمایهدارانی که در اثر کار و کوشش و ابتکار در بازار آزاد موفقیت بدست آوردهاند را مقصر قلمداد میکنند.
بروکس ستوننویس نیویورک تایمز، هشدار میدهد که در آسیا نیز علیرغم رونق اقتصادی، نشانههائی از عقبگرد قومی – ملیگرایانه دیده میشود. در عصر تجارت جهانی و اینترنت، قبیله از میان نرفته است و گسترش شکافهای قومی، و ممانعت فرهنگ قبیلهای از رشد اقتصادی و اجتماعی، باعث گسترش نابرابری در بهرهگیری از اصلاحات اقتصادی میشود، و به دشمنی قومی دامن میزند، و قبایل، حتی شده برای حفظ احترام به نفس، به مقاومت برمیخیزند.