(rm) صدا | [ 14:26 mins ]
زندگي اقتصادي روحانيان در ايران در هالهاي از ابهام است. بخش عمدهاي از افکار عمومي، حتي مومنان و متدينان باور دارند پس از استقرار جمهوري اسلامي، وضع معيشتي روحانيان تفاوت بسياري کرده است. شهر قم که تا پيش از انقلاب جز معدودي از روحانيان ملاک و ثروتمند به خود نديده بود، از دهه شصت به بعد شاهد روحانياني شد که خانه، اتومبيل، امکانات رفاهي و به طور کلي سبک زندگي آنان به شکل طبقه مرفه درآمد. محلاتي مانند سالاريه و بلوار امين، پر شد از خانههاي مجللي که مالک و ساکن آنها روحانيان هستند. روحانياني که به قدرت دست يافتند و موقعيت سياسي خود را زمينهاي براي ثروتاندوزي کردند، جاي خود دارند. حتي روحانياني که ظاهراً در دستگاه قدرت و حکومت پايگاهي ندارند نيز به شيوههاي گوناگون، زندگي مادي بهتري پيدا کردند. در برنامه ويژه امشب راديوفردا حجت الاسلام محمد علي ايازي، عضو مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم، و محمدرضا نيکفر، فيلسوف و پديدارشناسِ ايراني مقيم شهر کلن در آلمان، به اظهار نظر درباره جنبه هاي اقتصادي روحانيت و چند و چون درآمدهاي آنها مي پردازند. تارا عاطفي (راديوفردا): احمد جنتي، عضو شوراي نگهبان قانون اساسي جمهوري اسلامي در يک گردهمآيي به مناسبت هفته مساجد در مصلي تهران وضعيت معيشتي روحانيون را فقيرانه توصيف کرد و گفت روحانيان محروم ترين قشر جامعه در تاريخ هستند. وي افزود حتي پس از استقرار جمهوري اسلامي ما همچنان محروم ترين قشر جامعه هستيم. سخنان آقاي جنتي در تضاد با تصور عمومي ايران در اين رابطه است. چراکه قدرت سياسي و بخش مهمي از منابع اقتصادي کشور در دست روحانيون است.
مهدي خلجي (راديوفردا): زندگي اقتصادي روحانيان در ايران در هالهاي از ابهام است. بخش عمدهاي از افکار عمومي، حتي مومنان و متدينان باور دارند پس از استقرار جمهوري اسلامي، وضع معيشتي روحانيان تفاوت بسياري کرده است.
شهر قم که تا پيش از انقلاب جز معدودي از روحانيان ملاک و ثروتمند به خود نديده بود، از دهه شصت به بعد شاهد روحانياني شد که خانه، اتومبيل، امکانات رفاهي و به طور کلي سبک زندگي آنان به شکل طبقه مرفه درآمد. محلاتي مانند سالاريه و بلوار امين، پر شد از خانههاي مجللي که مالک و ساکن آنها روحانيان هستند.
روحانياني که به قدرت دست يافتند و موقعيت سياسي خود را زمينهاي براي ثروتاندوزي کردند، جاي خود دارند. حتي روحانياني که ظاهراً در دستگاه قدرت و حکومت پايگاهي ندارند نيز به شيوههاي گوناگون، زندگي مادي بهتري پيدا کردند.
روحانيان، صاحب صدها صندوق قرض الحسنه، موسسههاي خيريه، بنيادهاي فرهنگي، کارخانه و مراکز بازرگاني شدند. با آنکه رهبران جمهوري اسلامي از جمله آيت الله خميني بارها روحانيان را به سادهزيستي و حفظ زي طلبگي دعوت کردند، اما روزگار ديگر شده بود و فرصتهاي اجتماعي براي روحانيان به قدري افزايش يافته بود که با توصيه و دستورالعمل، اشرافيت تازه از ميان نميرفت.
آيت الله احمد جنتي، عضو شوراي نگهبان، به تازگي در مصلاي تهران گفته است روحانيت محرومترين قشر اجتماعي در طول تاريخ است. حجت الاسلام محمد علي ايازي، عضو مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم نيز بر همين باور است:
حجت الاسلام محمد علي ايازي (عضو مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم): درآمد روحانيت، يعني متوسطشان را من ارزيابي مي کنم مسلما" از حقوق هاي دستگاه هاي اداري حقوقشان پايين تر است و اگر با ارزيابي برنامه و بودجه محاسبه کنيم حقوقشان زير خط فقر است. الان بالاترين حقوقي که شهريه طلاب مي گيرند در صورتي که رتبه سوم، درجه بالا را بگيرند چيزي در حدود 100 تومان مي شود حقوقشان. کساني که در رتبه اول هستند اگر مجرد باشند چيزي حدود 30 الي 40 هزار تومان و اگر متاهل باشند حدود 50 الي 60 هزار تومان مي شود.
م.خ.: آنچه آقاي ايازي بدان اشاره ميکند حقوق ماهانه طلبهها است که در زبان حوزه، شهريه ناميده ميشود. اما هيچ روحاني وجود ندارد که شهريه تنها منبع درآمد او باشد. جدا از فعاليتهاي اقتصادي بسياري از روحانيان، هنگامي که مدارک تحصيلي حوزه در وزارت علوم، به عنوان معادل مدارک دانشگاهي پذيرفته شد، راه براي استخدام روحانيان در ادارههاي گوناگون از جمله در وزارت آموزش و پرورش و نيز وزارت علوم، تحقيقات و فناوري و دانشگاهها گشوده شد. همچنين بسياري از نهادها مانند دفتر تبليغات حوزه علميه قم که ظاهراًَ اهدافي تبليغاتي دارد، فعاليت گسترده تجاري نيز انجام ميدهد و مالک چندين کارخانه نوشابهسازي و ابريشمبافي در کشور است. اين دفتر با آنکه سازمان اقتصادي مستقلي دارد سالانه ميلياردها تومان نيز از دولت بودجه ميگيرد.
حجت الاسلام ايازي ميگويد: وضع معيشتي حوزويان پس از انقلاب بهتر شده و فرصتهاي شغلي آنان افزايش يافته است:
حجت الاسلام ايازي: در اين شکي نيست و به نظر من اين عوامل متعددي در اين قضيه سهيم هستند و يکي شان را مي توانيم بگوييم که شکي نيست و خود انقلاب اسلامي و روي آوردن به روحانيت و ايجاد زمينه ها و فرصت ها براي اشتغال و يا فعاليت هاي بيشتر روحانيت تاثير گذار بوده در شيوه معيشت آن ها. اما عوامل ديگر هم موثر بوده است که آن ها را نمي شود ناديده گرفت. مثلا" شما ببينيد سطح بازدهي و فعاليت روحانيت نسبت به گذشته فرق کرده. مثلا" روحانيت در گذشته کمتر امکان اين را داشته که مثلا" تحصيلات دانشگاهي يا رشته هاي تخصصي علمي غير حوزه اي را پيدا بکند. امکان اين را داشته که بتواند در دانشگاه ها تدريس بکند. امکان اين را داشته که بتواند يک سري کارهاي فني و علمي را انجام بدهد. يا حتي اين امکان برايش به وجود آمده که در گذشته نبوده که روحانيت با مدارک علمي که دارد بتواند خارج برود و در خارج فعاليت بکند و اين ها همه تاثير گذار بوده در شيوه معيشتي شان.
م.خ.: فيلسوفان و جامعهشناسان ميگويند دوران مدرن با لغو امتيازها براي گروهها و طبقات خاص اجتماعي آغاز ميشود. اداره عقلاني و عرفي جامعه بدون شکلگيري قانون که قراردادي اجتماعي است و همه در پيشگاه آن برابرند امکانپذير نيست.
محمدرضا نيکفر (فيلسوف و پديدارشناسِ ايراني، کلن): کلا" مي توانيم بگوييم که وجهي از آن چه عصر جديد را عصر جديد مي کند لغو امتيازهاي اجتماعي و سياسي و اقتصادي است که در جامعه کهن مي دهند به برخي از طبقه ها و گروه هاي خاصي. با اتفاقي که مي افتد در عصر جديد و يک پروسه لغو امتيازها، از شاه و خاندان شاه، از اشراف، ملاک ها و خانه ها و روحانيون و کساني که با قداره بندي و گردنگيري قدرت مي يافتند و چيزي اساس رفاه اجتماعي قرار مي گيرد به نام قانون.
م.خ.: در ايران، جنبش مشروطيت سرآغاز پيدايش قانون و لغو همين امتيازهاست؛ از جمله امتيازهايي که روحانيان در عرصه فرهنگ، حقوق، سياست و اقتصاد طي صدها سال پياپي از آن بهرهمند بودند. اگرچه با تأسيس دادگستري و آموزش و پرورش، بخش مهمي از اين امتيازها از ميان رفت، اما اقتدار اجتماعي روحانيان همچنان در عرصه سياست و اقتصاد جايگاه ويژهاي به آنان ميداد. روحانيان همواره به سلب امتيازها از خود اعتراض کردهاند. حتي زماني که مرتضا مطهري، روحاني برجسته دهه چهل و پنجاه رسماً از سازمان اداري و شيوه کسب درآمد روحانيان انتقاد کرد و آنان را به دليل پول گرفتن از عوام، عوامزده خطاب کرد، روحانيان سنتي برآشفتند و نقدهاي او را برنتافتند. محمدرضا نيکفر ميگويد سکولاريزاسيون يآ عرفي شدن جامعه و حکومت در يک کلام يعني لغو امتيازها به ويژه از روحانيت و لغو امتيازها نه تنها به معنويت آسيبي نميرساند که دست روحانيان را از ثروت بادآورده دنيوي کوتاه ميکند تا با خيال فارغ به عبادت و عالم ماوراي غيب بپردازند:
محمدرضا نيکفر: سکولاريزاسيون خيلي خوب است از اين نظر، براي اولين بار در طول تاريخ به کساني که مي خواهند پرهيزکار باشند اجازه مي دهد که نان زحمت خودشان را بخورند. و سکولاريزاسيون به معناي لغو امتياز ها مي تواند در ذات خودش در خدمت پرهيزکاري باشد. چون کساني که امتيازي ندارند که نبايد از لغو امتياز ها بترسند. کساني که حسابشان پاک است، بايد آماده باشند پرونده هاي دخل و خرجشان را بگشايند تا پرهيزکاريشان مشخص شود.
م.خ.: اما روحانيان نه تنها از امتيازهايي مانند معافيت از خدمت سربازي برخوردارند که حتا مانند ديگر اقشار جامعه ماليات بر درآمد نميپردازند. حجت الاسلام ايازي ميگويد: حقوق ماهانه طلبهها به اندازهاي نيست که قابليت پرداخت ماليات داشته باشد و ديگر فعاليتهاي فرهنگي و اقتصادي آنان نيز برابر با قانون ماليات کشوري است.
حجت الاسلام ايازي: اکثر همه موسساتي که آموزشي باشند يا موسسات غيرانتفاعي باشند آن ها ماليات نمي پردازند. اگر فرض کنيد در حوزه هاي علميه موسساتي هستند که حالا نگوييم به عنوان مرجعيت که مردم وجوهات خودشان را مي دهند براي اين قبيل کارها انجام مي دهند. ما دو تا مساله است. يکي در ارتباط با مراجع مي خواهيم بگوييم، آن هايي که تامين کننده موسسات آموزشي هستند آن ها ماليات نمي دهند همانطور که دانشگاه ها ماليات نمي دهند اما مي رسد به کارمندانشان و آن پرسنلي که از اين شهريه استفاده مي کنند. اين وجوهاتي است که مردم دارند مي دهند يعني يک کار اقتصادي و تجاري براي اين کارها نمي شود. چرا اگر مراجع موسسات آموزشي کار تجاري و اقتصادي بکنند بر اساس قانون ماليت ها، ماليات هايشان را مي پردازند و اين حساب کتاب ها هست. اما اگر در رابطه با کارهاي صرف آموزشي شان باشد اصولا" يک تفاوت جدي نسبت به سطح حقوق ها هست و الان هم در مورد حقوق ها يک چنين چيزي قانوني هست که تا 1 درصد حقوق ها ديگر ماليات ندارند. الان در دانشگاه ها شايد حقوقي را که اساتيد دانشگاه ها مي گيرند حداکثر پنج برابر يک طلبه عالي در حوزه ها حقوقشان است. البته کساني هستند که تا 10 برابر و 12-13 برابر هم هست.
م.خ.: مراجع تقليد شيعه در قم، سالانه ميلياردها تومان درآمد از راه سهم امام و خمس دارند. اين درآمد ثبت رسمي دولتي نميشود. دولت از ميزان واقعي درآمد آنها و چگونگي هزينه کردن آن هيچ آگاهي ندارد. از سوي ديگر، از دهه 60 به بعد، رهبران جمهوري اسلامي در قالب کمک به بنيادهايي که زير نظر روحانيان اداره ميشود و اکنون شمار آنها در قم از صد گذشته است، ميلياردها تومان پول هزينه ميکنند. اين در حالي است که روحانيت شيعه در سالهاي اخير به خود ميبالد که همواره نهادي مستقل از قدرت سياسي بوده است. با اين همه حجت الاسلام ايازي ميگويد اين چندان استقلال حوزه را تهديد نميکند، تهديد اصلي، مداخله سياسي و کنترل امنيتي حوزه از سوي نهادهاي حکومتي است:
حجت الاسلام ايازي: آن چيزي که موجب نگراني و وابستگي است ايجاد دستگاه هاي اداره کننده و مديريت حوزه يا دستگاه هايي هستند که به گونه اي در مديريت حوزه دخالت مي کنند. و آن ها هستند که تاثير گذار هستند در شيوه هاي اداره طلاب و حوزه ها و يا اخلال کننده اين دستگاه ها هستند. به نظر من اين نگراني هست که در مديريت آن ها بيايند و در کارهاي طلاب، در گزينش طلاب و يا در مسائل ديگر طلاب دخالت بکنند و يا سازمان هاي نظامي هستند و اين ها آمده اند تشکيلات خودشان را در مديريت حوزه به وجود آورده اند و آن ها در موقعيت هاي حساس با قدرت قهريه و با قدرت هايي که دارند آن ها وارد مي شوند و آثار و پيامدهاي خودش را دارد.
م.خ.: در عين حال، محمدرضا نيکفر ميگويد در ايران ما با نظامي رويارو هستيم که بر امتيازها استوار است و مدار اصلي امتيازها نيز روحانيان هستند و اگر خواهان پديد آمدن زمينه دموکراسي هستيم گام نخست لغو اين امتيازها و حرکت به سوي عرفيکردن جامعه است:
محمدرضا نيکفر: ... ما چيزي داريم به اسم ولايت مطلقه، ولايت مطلقه بايد مسئوليت مطلقه هم باشد يا نه؟ کسي که حکومت مطلق دارد به صورت مطلب مسئول اين وضعيت هم هست. وقتي ما مي گوييم پروسه لغو امتيازها بايد پيش برده بشود به اين معني نيست که مثلا" به يک قشر خاصي که وجود دارد، حسادت اجتماعي وجود دارد. بلکه ثابت شده وقتي يک قشر خاصي از امتيازهاي ويژه اي برخوردار است. حول او کريستالينه مي شود امتيازهاي ويژه و شکاف اجتماعي ايجاد مي شود، نابرابري ايجاد مي شود بنابراين در ايران امروز اساس هرگونه نابرابري، زيادي خواهي اين قشر اساس هر گونه بي عدالتي، چه در حوزه اقتصادي، چه در حوزه اجتماعي، و چه در حوزه مناسبات سياسي و چه در حوزه مناسبت هاي نسل ها، اين ها بر مي گردد به امتياز ويژه اي که يک قشري براي خودش قائل شده.
م.خ.: حوزه علميه براي بيشتر مردم ايران همچنان يک راز است؛ گشايش اين راز در گرو داشتن گزارشهايي دقيق از سويههاي گوناگون زندگي روحانيان است. اما روحانيان خود چندان تمايلي به پرتو انداختن بر گوشههاي تاريکِ تاريخ و زندگيشان ندارند.