(rm) صدا | [ 4:02 mins ]
بچههاي طلاق سختترين محروميتها را تحمل ميکنند. در جوامعي که تامين رفاه شهروندان و به خصوص تامين امنيت گروههاي آسيبپذير، در دستور کار دولت است، دولت يک بخش از کمکهاي وسيع مالي و معنوي خود را به تامين بهداشت رواني و محيط زيست اين بچهها اختصاص ميدهد. مددکاران اجتماعي در تماس با مراجع قضائي و بهداشتي و رفاهي، پيگير حال وروز بچههاي طلاق ميشوند و مشخصات بچهها در شناسنامههاي خاص ثبت ميشودو مددکاران مدام از بچهها بازديد ميکنند تا اگر محيط براي بچههاي طلاق نامطلوب است، شرايط تربيتي و خانوادگي را زيرنظر ميگيرند، اصلاح ميکنند يا در صورت لزوم آن را تغيير ميدهد. در کشور ايران بچههاي طلاق اما تنها راه ميشوند و گاه آلت دست والدين يا مورد بدرفتاري ناپدري و نامادري قرار ميگيرند. شمار اندک مددکاران درايران براي تحت حمايت گرفتن بچههاي طلاق کافي نيست. قوه قضائيه در بند تامين نيازهاي آنها و شناسنامه مراقبتي براي آنها نيست و نتيجه اين ميشود که دختر بچه معصوم سه ساله به نام نيلوفر زير ضربات ناپدري مجروح و در بيمارستاني در شيراز فوت ميکند. آل اسحاق، رئيس شعبه 24 ديوانعالي کشور و دادستان سابق انتظامي قضات، تحت تاثير اين رويداد به درستي گفته است دفاتر ثبت طلاق بايد ملزم شوند هنگام ثبت طلاق مشخصات کامل کودکان را به اداره سرپرستي اعلام کنند. معلوم نيست که سخنان سنجيده اين مقام قضائي محل اجرائي پيدا خواهد کرد يا خير. مفهوم تکرار خشونت عليه کودکان اين است که آنها در شرايط دشوار به حال خود رها ميشوند.