لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۳ تهران ۱۵:۰۸

ویشکا آسایش و بازی بدون حجاب اجباری؛ «نسل جدید به من جسارت داد»


نمایی از فیلم «هفت روز»
نمایی از فیلم «هفت روز»

فیلم «هفت روز» به کارگردانی علی صمدی‌احدی با فیلمنامه‌ای از محمد رسول‌اف روز ۱۷ شهریور در نخستین نمایش جهانی خود در جشنواره فیلم تورنتو به نمایش درآمد.

این فیلم داستان یک زن فعال حقوق بشر زندانی است که پس از شش سال حبس، به مدت هفت روز به او مرخصی درمانی داده می‌شود در حالی که همسر و فرزندانش خارج از کشور هستند. او باید تصمیم بگیرد که از این فرصت استفاده کند و به خانواده‌اش در خارج از ایران بپیوندد یا به زندان بازگردد و به مبارزه‌اش برای برابری و دموکراسی ادامه دهد.

نقش این زن را ویشکا آسایش، بازیگر شناخته‌شده ایرانی، ایفا می‌کند.

خانم آسایش بیش از سه دهه در جریان رسمی سینما و تئاتر و تلویزیون ایران فعال بود و در آثار پربیننده مختلفی از جمله سریال‌های «امام علی» و «مختارنامه» و فیلم‌های «ساحره»، «دنیا»، «برف روی کاج‌ها» و «نهنگ عنبر» بازی کرده و برای بازی در فیلم «ورود آقایان ممنوع» برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فجر در سال ۱۳۸۹ شد.

بازی در فیلم «هفت روز» نخستین حضور ویشکا آسایش بدون حجاب اجباری در یک اثر نمایشی است. ایفای نقش او در فیلم «هفت روز» در نقش زنی که می‌تواند نمادی از زنان مبارز و شاخص سال‌های اخیر ایران باشد، از نقاط عطف کارنامه بازیگری او محسوب می‌شود.

ویشکا آسایش در فیلم «هفت روز» نقش یک زن فعال حقوق بشر را بازی کرده است
ویشکا آسایش در فیلم «هفت روز» نقش یک زن فعال حقوق بشر را بازی کرده است

خانم آسایش در نوشته‌ای پیرامون بازی در این فیلم توضیح داده که پس از جان باختن مهسا (ژینا) امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، تصمیم گرفت از بازی با حجاب اجباری در آثار نمایشی ایران خودداری کند.

او در این نوشته از آغاز «فصل جدیدی در زندگی»‌ خود خبر داده است.

متن کامل این یادداشت را که برای معرفی عوامل فیلم از سوی سازندگان فیلم «هفت روز» منتشر شده است، در ادامه می‌خوانید. این یادداشت از متن انگلیسی به فارسی ترجمه شده است:

«برای بیش از ۳۰ سال، هیجان صحنه، ارتباط برقرار کردن با تماشاگران و جان بخشیدن به شخصیت‌ها، شور و عشق من بوده است.

لحظه‌های زیبای تعامل با تماشاگر برایم عزیز است، آنجا که صدای ضربان قلبم، به عنوان یک خاطرۀ خوش، طنین‌انداز می‌شود. اما چگونه می‌توان بازی کرد وقتی قلب خودت و هزاران نفر دیگر شکسته؟ وقتی تمام آن خاطرات شاد، زیر سایه خشم و ناامیدی قرار گرفته؟

سال‌هاست که ما با بی‌عدالتی و بی‌رحمی بی‌امان روبرو بوده‌ایم.

از ندا آقاسلطان گرفته تا ژینا مهسا امینی که به خاطر نشان دادن یک تار مو کشته شد، افراد بی‌شماری برای آزادی‌خواهی رنج کشیده‌اند. ما محرومیت از حقوق اولیه و نابرابری جنسیتی را تاب آورده‌ایم. مرگ ژینا مهسا امینی نقطه عطفی بود برای میلیون‌ها نفر، از جمله خودم، تا فریاد بزنند: بس است! نسل من با ترس بزرگ شد و یاد گرفت سکوت کند. شجاعت نسل جدید من را هم جسور کرده است تا بایستم و شور و عشقم را بازیابی کنم.

حجاب گذاشتن در مقابل دوربین به معنای پذیرش ساختار و نظامی است که درد و رنج بی‌اندازه‌ای را به‌وجود آورده است. من نتوانستم این سازش و مصالحه را ادامه دهم. تصمیم گرفتم تا زمانی که قوانین حجاب اجباری در ایران پابرجاست کار جلوی دوربین را متوقف کنم. در نتیجه، کشورم را ترک کردم تا فصل جدیدی از زندگی‌ام را شروع کنم.

وقتی فیلمنامه «هفت روز» را خواندم، عمیقاً تحت تاثیر قرار گرفتم. با دو چالش مهم روبرو شدم: مسئولیت به تصویر کشیدن زنان فوق‌العاده قوی و شجاع، مبارزان حقوق‌بشری مانند نسرین ستوده، شیرین عبادی و نرگس محمدی. احساس افتخار کردم که این زنان مقاوم را روی پرده زنده کنم، داستان‌هایشان را به اشتراک بگذارم و تجربیاتشان را بازتاب دهم. زنان ایرانی مظهر قدرت و استقامت هستند و از حقوق اساسی انسانی خود شورمندانه دفاع می‌کنند. این فرصتی عمیق برای مشارکتی معنادار در سینما و نور تاباندن به روایت‌های ضروری بود.

چالش دوم، حضور بدون حجاب مقابل دوربین برای اولین بار در دوران حرفه‌ای‌ام بود. این‌که بتوانم آزادانه موهایم را لمس و احساس کنم، انگشتانم را در میان آن‌ها حرکت دهم، گردن یا گوش‌هایم را در صورت نیاز نوازش کنم و بدنم را بدون هیچ محدودیت یا نگرانی حرکت دهم، نشان‌دهنده تغییر قابل توجهی در تصویری بود که من از شخصیت‌ها ارائه می‌دادم. این جنبه‌های فیزیکی، اکنون با فرایند بازیگری و بیان خودم در هم تنیده شده‌اند.

این درک مرا عصبی کرد. ظاهر شدن بدون حجاب مقابل دوربین برای جذاب به نظر رسیدن نبود. برای ارتباط مجدد با بخش‌هایی از خودم بود که سال‌ها سرکوب شده بودند. این باعث شد تا بفهمم نادیده گرفتن بدن زن، چقدر عادی شده است. برای مدت طولانی، جامعه از زنان انتظار داشت که بدن خود را پنهان کنند، و جدا شدن از آن، احساس توامان آزادی و ترس داشت. این به من نشان داد که چقدر به نادیده گرفتن چیزی بسیار طبیعی عادت کرده‌ایم.

امیدوارم حضورم، باعث جلب توجه به مبارزه جاری در ایران برای دستیابی به آزادی و حقوق بشر شود.»

XS
SM
MD
LG