فيلم سينمايی «برای يک لحظه آزادی» ساخته آرش رياحی، از ۲۸ ژانويه در چند سينمای فرانسه به نمايش عمومی درآمد.
«برای يک لحظه آزادی» نخستين فيلم بلند داستانی آرش رياحی، فيلمساز ايرانی ساکن اتريش، به شمار میرود.
آرش ریاحی دانشآموخته دانشگاه وين در رشته فيلم و علوم است و همچنین شرکت فيلمسازی «گلدن گرلز» را بنیان نهاده است. او در دورههای اوليه برگزاری جشنواره سينمای در تبعيد سوئد معرفی شد و در کارنامه خود پنج فيلم کوتاه و دو فيلم مستند دارد.
نویسنده فیلمنامه و کارگردان: آرش رياحی
فيلمبردار: ميشائيل ريبل
موسيقی: کاروان
تدوين: کارين رسلر
بازيگران: نويد اخوان (در نقش علی)، پوريا مهياری (مهرداد)، اليکا بزرگی (آزی)، سينا صبا (آرمان)، پيام مجلسی (حسن)، بهين جنتی عطايی (لاله)، کيان خليلی (کامران)، کامران راد (کيان)، سعيد اويسی (عباس)، فارس فارس (منو)، ازگی آذراوغلو (ياسمين)، توفان منوچهری (مادر آزی و آرمان) و ميشائيل نياورانی (پدر آزی و آرمان)
محصول ۲۰۰۸ اتريش، ترکيه و فرانسه
مدت: ۱۱۰دقيقه
شماری از جوایزی که تاکنون به «فیلم خانواده در تبعید» تعلق گرفته عبارتند از: هوگوی نقرهای از جشنواره جهانی فيلم شيکاگو، کبوتر طلايی و جايزه فيپرشی (انجمن جهانی منتقدين سينما) از جشنواره فيلم لايپزيک و جايزه ماکس افولس از جشنواره فيلمهای مستند زاربروکن.
برخی از منتقدان آخرین ساخته آرش ریاحی، «برای يک لحظه آزادی»، را فيلمی تأثيرگذار و تکان دهنده توصیف کردهاند. اين فيلم، که تحسين نهادهای مدافع حقوق بشر از جمله سازمان عفو بينالملل و فدراسيون بينالمللی حقوق بشر را به همراه داشت، در باره فرار پر فراز و نشيب دو کودک از ايران به ترکيه است که میخواهند به پدر و مادر خود در اتريش بپيوندند.
تابستان گذشته اين فيلم در سی و دومين دوره جشنواره جهانی مونترال کانادا جايزه اول و طلايی بهترين کارگردانی اولين فيلم را برای آرش رياحی به ارمغان آورد.
«برای يک لحظه آزادی» همچنين توانست جايزه اول جشنوارههای زوريخ و وين و جوايزی از جشنوارههای «سينه سون» پاريس و «سن ژان دو لوز» فرانسه را به دست بیاورد.
روزنامه فرانسوی فیگارو به مناسبت آغاز نمايش عمومی فيلم «برای یک لحظه آزادی» در فرانسه، معرفی کوتاهی از این فیلم منتشر کرده است.
فيگارو در یادداشت خود ماجرای فیلم را این گونه روایت میکند: در روستايی در ايران، آزی هفت ساله و برادر کوچکش، آرمان پنج ساله، خداحافظی رقتباری با پدر بزرگ و مادر بزرگ خود دارند. آنها مخفيانه از ايران میگريزند تا به پدر و مادرشان، که پيش از آنها به اتريش پناه بردهاند، بپيوندند.
این دو کودک همراه با عمويشان، مهرداد، و دوستشان، علی، راهی کوهستان مرز ايران و ترکيه میشوند. خودرو آنها در کوهستان واژگون میشود اما آنها به راه خود ادامه میدهند و علی رغم کنترل پليس موفق به عبور از مرز و رسيدن به آنکارا میشوند.
فیگارو ماجرای فیلم را این گونه ادامه میدهد: این دو کودک در هتلی در آنکارا اقامت میگزينند و با چند ايرانی دیگر آشنا میشوند؛ زن و شوهری با فرزندشان، يک آموزگار پير و يک جوان کُرد که با رؤياهای خوشباورانه خود عليه نااميدی میستيزد.
هر سه گروه مدام به دفتر سازمان ملل رجوع میکنند تا مدرک و اجازه ورود به کشور ديگری را به دست آورند و در آنجا پناهنده سياسی شوند.
آنها طی اين مدت بدون پول و تحت فشار پليس ترکيه و پليس مخفی ايران زندگی میکنند.
فیگارو مینویسد در فیلم «برای يک لحظه آزادی» پوچی و تراژدی، شادی و هراس، عشق و نفرت، لبخند کودک و تلخی درماندگی زنان و مردان جملگی در هم آميختهاند.
روزنامه فیگارو همچنین در یاداشت خود افزوده است: فيلمساز میداند که از چه سخن میگويد. او خود در ۹ سالگی به همراه والدينش ايران را ترک کرده است. اوديسه مهاجرت مخفيانه و سياسی او در فيلم نیز به درستی تصویر میشود؛ حتی اگر گاه کمی بيش از اندازه واضح و طولانی به نظر برسد.
به نوشته فیگارو، این فيلم در تمامی تصاویر خود، از مناظر کوهستانی گرفته تا جنب و جوش شهری در آنکارا، زيباییهایی دراماتيک دارد و پرسوناژهایی قوی، زنده و جذاب آن را بازآفرینی میکنند. کارگردان همچنین موفق شده است بازيگران خود، به ويژه بازيگران کودک را بسيار خوب هدايت کند. اليکا بزرگی، در نقش آزی، چنان لطافت و حساسيت و جسارتی دارد که بر اين فيلم تيره میدرخشد.
به نوشته فیگارو، اعمال غريزی و اختياری کودکان در این فيلم، همچنین ميل شديد آنها به زندگی در لحظه، چه در لحظات غمبار جدايی چارهناپذير، چه در هراس يا اميد، بهتر از نمايش زندگی روزانه پناهجويان ايرانی توصيف میشود.