یادداشتهای خصوصی برام استوکر، خالق دراکولا، به مدت بیش از یکصد سال در قفسه کتابهای نوئل دابز، نوه خالق این داستانها بدون آن که توجه کسی را جلب کند نشسته بود. این دفترچه حاوی یادداشتهایی است که نویسنده برای اثر افسانهای خود و داستانهای دیگر نوشته و احتمالا جزء اسبابهایی بوده است که از انبار زیرشیروانی به خانه منتقل شده است.
بیش از یک صد سال است که این خانه به خانواده استوکر تعلق دارد.
به نوشته سی ان ان، کشف این دفترچه به روزی برمیگردد که یک پژوهشگر از نوه این نویسنده پرسید که آیا از دفتر یادداشتهای روزانه پدربزرگ نامآشنای خود خبر دارد یا نه.
داکر استوکر، نوه برادر برام استوکر، که خود مولف کتابی درباره استوکر است و در دانشگاه کارولینای جنوبی تدریس میکند میگوید وقتی چند صفحه از این یادداشتها را دیدم حیرت کردم.
کسی از دنیای شخصی این نویسنده خبر نداشت. حالا با چاپ این کتاب زیر عنوان «یادداشتهای گمشده» در ماه مارس، بهار آینده، خوانندگان میتوانند با این نویسنده آشنایی بیشتری پیدا کنند.
این یادداشتها که برخی به چند صفحه میرسد و برخی تنها یکی دو جمله است سالهای ۱۸۷۱ تا ۱۸۸۱ را در برمیگیرد.
استوکر قهرمان داستانش را از روی سرگذشت شاهزاده والاچیا پرداخته است که در دوران سلطه عثمانیها بر بالکان حکومت میکرد.
شاهزاده والاچیا معروف به «ولاد خونآشام» که در داستان استوکر تبدیل به کنت دراکولا میشود نامش را مدیون آن است که میگویند دشمنان خود را به چهارمیخ میکشید و خون آنها را با سوراخ کردن تنشان از بدن خالی میکرد.
پدر ولاد عضو دستهای بود با نام اژدها یا «دراکول» و دراکولا به معنای اژدهازاده است.
استوکر در بخشی از این یادداشتها مینویسد که «پسری را میشناختم که آن قدر مگس در یک بطری کرد که مگسها جایی برای مردن نداشتند.» و در جای دیگری مینویسد: «داستان مردی که تصویر هر که را میبیند منعکس میکند»...
استوکر علاقهای غریزی به داستانهای ترسناک و اشباح دارد: «مردی سایهاش را کمکم روی دیوار میسازد و سایه ناگهان جان میگیرد.»
یادداشتها همچنین حاوی شوخیهایی در مورد نویسنده است که ظاهرا آنها را برای تعریف در میهمانی یا بادهنوشی درباره خود ساخته بود.
به علاوه در این یادداشتها میتوان به جنبه رومانتیک شخصیت او پی برد. او در ۱۸۸۱ مجموعه کمتر شناخته شدهای با نام «زیر آسمان غروب» برای کودکان منتشر کرد. در یادداشتهای روزانهاش با اشاره به این داستانهاست که مینویسد: «کاخ شهبانوی پریان... کودک به خواب میرود و کاخ بزرگ میشود و بزرگتر... آسمان به یک پرده آبی تبدیل میشود و غیره...» کودکی را که این خوابها را میبیند در داستانهای کوتاه زیر آسمان غروب میتوان دید.
همه این داستانها داستانهایی هستند در مرز میان واقعیت و تخیل، میان دانش و فولکلور.
داکر استوکر، نوه برادری استوکر، میگوید: «برام کودکی سختی داشت. بیشتر تنها بود و در طی هفت سال دوران کودکی و دست و پنجه نرم کردن با بیماری ناشناختهای همواره به مرگ میاندیشید.»
استوکر عاشق تئاتر و سفر بود. سفر و یادداشت روزانه نویسی تم عمده دراکولا است. جوناتان هارکر، راوی دراکولا، همزمان با سفرش در اروپا به نوشتن یادداشتهایش میپردازد. رمان دراکولا درباره تلاش دراکولا برای رفتن از ترانسیلوانیا و ساکن شدن در انگلستان است.
داکر استوکر میگوید: «استوکر آدم کنجکاوی بود. همیشه میخواست بداند افسانه و واقعیت کجا به هم میرسند.»
برام استوکر زمانی مرد که نام و آوازهای جهانی نیافته بود، اما به گفته داکر استوکر اندیشههای او زندگی ابدی یافتهاند.
برام استوکر یک راز دیگر نیز برای ما باقی گذاشته است. در یکی از کتابهایش به یادداشتهای روزانه دیگری اشاره میکند و سفری که قرار است به لندن داشته باشد. اما این آن یادداشتهای روزانه کشف شده در خانه استوکرها در «آیل آو وایت» نیست. داکر استوکر سخت کنجکاو است بداند بر سر آن یادداشتها چه آمده است.
بیش از یک صد سال است که این خانه به خانواده استوکر تعلق دارد.
به نوشته سی ان ان، کشف این دفترچه به روزی برمیگردد که یک پژوهشگر از نوه این نویسنده پرسید که آیا از دفتر یادداشتهای روزانه پدربزرگ نامآشنای خود خبر دارد یا نه.
داکر استوکر، نوه برادر برام استوکر، که خود مولف کتابی درباره استوکر است و در دانشگاه کارولینای جنوبی تدریس میکند میگوید وقتی چند صفحه از این یادداشتها را دیدم حیرت کردم.
کسی از دنیای شخصی این نویسنده خبر نداشت. حالا با چاپ این کتاب زیر عنوان «یادداشتهای گمشده» در ماه مارس، بهار آینده، خوانندگان میتوانند با این نویسنده آشنایی بیشتری پیدا کنند.
این یادداشتها که برخی به چند صفحه میرسد و برخی تنها یکی دو جمله است سالهای ۱۸۷۱ تا ۱۸۸۱ را در برمیگیرد.
استوکر قهرمان داستانش را از روی سرگذشت شاهزاده والاچیا پرداخته است که در دوران سلطه عثمانیها بر بالکان حکومت میکرد.
شاهزاده والاچیا معروف به «ولاد خونآشام» که در داستان استوکر تبدیل به کنت دراکولا میشود نامش را مدیون آن است که میگویند دشمنان خود را به چهارمیخ میکشید و خون آنها را با سوراخ کردن تنشان از بدن خالی میکرد.
پدر ولاد عضو دستهای بود با نام اژدها یا «دراکول» و دراکولا به معنای اژدهازاده است.
استوکر در بخشی از این یادداشتها مینویسد که «پسری را میشناختم که آن قدر مگس در یک بطری کرد که مگسها جایی برای مردن نداشتند.» و در جای دیگری مینویسد: «داستان مردی که تصویر هر که را میبیند منعکس میکند»...
استوکر علاقهای غریزی به داستانهای ترسناک و اشباح دارد: «مردی سایهاش را کمکم روی دیوار میسازد و سایه ناگهان جان میگیرد.»
یادداشتها همچنین حاوی شوخیهایی در مورد نویسنده است که ظاهرا آنها را برای تعریف در میهمانی یا بادهنوشی درباره خود ساخته بود.
به علاوه در این یادداشتها میتوان به جنبه رومانتیک شخصیت او پی برد. او در ۱۸۸۱ مجموعه کمتر شناخته شدهای با نام «زیر آسمان غروب» برای کودکان منتشر کرد. در یادداشتهای روزانهاش با اشاره به این داستانهاست که مینویسد: «کاخ شهبانوی پریان... کودک به خواب میرود و کاخ بزرگ میشود و بزرگتر... آسمان به یک پرده آبی تبدیل میشود و غیره...» کودکی را که این خوابها را میبیند در داستانهای کوتاه زیر آسمان غروب میتوان دید.
همه این داستانها داستانهایی هستند در مرز میان واقعیت و تخیل، میان دانش و فولکلور.
داکر استوکر، نوه برادری استوکر، میگوید: «برام کودکی سختی داشت. بیشتر تنها بود و در طی هفت سال دوران کودکی و دست و پنجه نرم کردن با بیماری ناشناختهای همواره به مرگ میاندیشید.»
استوکر عاشق تئاتر و سفر بود. سفر و یادداشت روزانه نویسی تم عمده دراکولا است. جوناتان هارکر، راوی دراکولا، همزمان با سفرش در اروپا به نوشتن یادداشتهایش میپردازد. رمان دراکولا درباره تلاش دراکولا برای رفتن از ترانسیلوانیا و ساکن شدن در انگلستان است.
داکر استوکر میگوید: «استوکر آدم کنجکاوی بود. همیشه میخواست بداند افسانه و واقعیت کجا به هم میرسند.»
برام استوکر زمانی مرد که نام و آوازهای جهانی نیافته بود، اما به گفته داکر استوکر اندیشههای او زندگی ابدی یافتهاند.
برام استوکر یک راز دیگر نیز برای ما باقی گذاشته است. در یکی از کتابهایش به یادداشتهای روزانه دیگری اشاره میکند و سفری که قرار است به لندن داشته باشد. اما این آن یادداشتهای روزانه کشف شده در خانه استوکرها در «آیل آو وایت» نیست. داکر استوکر سخت کنجکاو است بداند بر سر آن یادداشتها چه آمده است.