ساعت هشت و پانزده دقیقه صبح روز ششم ماه اوت سال ۱۹۴۵. آژیر حمله هوایی دقایقی بود که قطع شده بود. یک روز تابستانی با آسمانی آبی در واپسین روزهای جنگی جهانگیر؛ صبح روزی که قرار بود تاریخ تمدن بشریت با فاجعهای جدید آشنا شود.
پل تیبتس، خلبان کارآزموده نیروی هوایی آمریکا، خروجی بزرگ بمبافکن را باز کرد.
درنگی و پرواز از آسما هیروشیما تا سه روز بعد -نهم ماه اوت- در ناکازاکی...
بمب اتم -اولی اورانیومی و دومی پلوتونیومی- دو شهر ژاپنی را به خاک نشاند، دهها هزار کشته بر جای گذاشت، جنگ جهانی دوم را پایان بخشید و نطفه ترسی را کاشت که تاریخ معاصر را دگرگون کرد.
جهان از آن پس، چه در زمان جنگ سرد چه در سالهای اوج کشمکش میان هند و پاکستان، چه در سالهای اخیر، بارها کابوس تکرار هیروشیما-ناکازاکی را دیده است.
فاجعه و سالهای فراموشی
۶۵ سال از کشتار هیروشیما-ناکازاکی گذشت تا برای نخستین بار دولت ایالات متحده به شکل رسمی در مراسم یادبود آن در سال ۲۰۱۰ شرکت کرد. اما این تنها «تاخیر» ماجرا نبود. در زمان جنگ هزاران هزار کرهای در ژاپن به بردگی کشیده شده بودند. در زمان وقوع انفجار هزاران تن از آنان در هیروشیما جان بختند. بنای سنگ یادبودی برای قربانیان کرهای تا سال ۱۹۹۹ میلادی به درازا کشید تا بالاخره دولت ژاپن این اجازه را داد تا آنها مجسمهای در پارک صلح در هیروشیما داشته باشند.
تا پایان دهه ۱۹۴۰ فیلم و عکسهای مربوط به انفجار در ژاپن اجازه انتشار نیافتند.
پس از سال ۱۹۵۲ -پایان صوری اشغال ژاپن- بود که پدیده سیاسی «ایدئولوژی هیروشیما» کم کم اجازه حضور یافت. آنچه به مرور تاثیر خود را بر هنر و جنبشهای مدنی نیز گذاشت.
و از همه مهمتر تا پایان دهه ۴۰ میلادی سانسور اجازه پرداختن به موضوع انفجارهای اتمی را نمیداد و گفتن و شنیدن از این موضوع در ژاپن عملا ممنوع بود؛ انگار فاجعه زیستمحیطی، زمینلرزه یا آتشفشان رخ داده است.
صلح: گنجینه منحرف شده
جان داور، مورخ، فاجعه هیروشما-ناکازاکی را «گنجینههای منحرف شده ملی» مینامد؛ گنجینههایی که سبب شد ژاپنیها به شدت ضد جنگ شوند و این موضوع شکل ایدئولوژیک و حتی مکتبی به خود بگیرد و هیروشیما به طور ضد و نقیضی، پایتخت جهانی صلح شد، دستکم برای ژاپنیها.
امروز ۶۵ سال از آن فاجعه میگذرد. فاجعهای که خود در پی رقابت اتمی میان آمریکا و آلمان نازی شکل گرفت، در سالهای بعد و تا همین امروز به رقابتی جهانی تبدیل شده است.
همینک پنج کشور به طور رسمی صاحب بمب اتمیاند؛ آمریکا، بریتانیا، چین، فرانسه و روسیه. میدانیم که هند، پاکستان و اسرائیل نیز بمب اتمی دارند و کره شمالی هم دارای قدرت محدودی است.
اما از سوئد و اسپانیا و لهستان در اروپا تا استرالیا، آرژانتین یا عراق، کم نیستند کشورهایی که در زمانی خاص به فکر دستیابی به بمب اتمی افتادهاند.
در شصت و پنجمین سالگرد انفجارهای اتمی در ژاپن، ایران نیز از مشهورترین کشورهای معاصر است که نامش امروزه با اتهامهای اتمی آمیخته است. نیمنگاهی به کشورهایی که پس از هیروشیما-ناکازاکی صاحب بمب اتمی شدند، نشان میدهد که تقریبا نیمی از آنها تا زمان جنگ و حتی پس از آن در اشغال غرب بودند یا اساسا وجود خارجی نداشتند. و در نهایت آلمان که نازیها در آن آغازگر جنگ شدند و برخی از مورخان جرقههای اولیه اتمی شدن جهان را به این کشور نسبت میدهند، به بمب دست نیافت و بعدها حتی به فکر تولید آن هم نیفتاد.
پل تیبتس، خلبان کارآزموده نیروی هوایی آمریکا، خروجی بزرگ بمبافکن را باز کرد.
- لحظه پرتاب بمب
درنگی و پرواز از آسما هیروشیما تا سه روز بعد -نهم ماه اوت- در ناکازاکی...
بمب اتم -اولی اورانیومی و دومی پلوتونیومی- دو شهر ژاپنی را به خاک نشاند، دهها هزار کشته بر جای گذاشت، جنگ جهانی دوم را پایان بخشید و نطفه ترسی را کاشت که تاریخ معاصر را دگرگون کرد.
جهان از آن پس، چه در زمان جنگ سرد چه در سالهای اوج کشمکش میان هند و پاکستان، چه در سالهای اخیر، بارها کابوس تکرار هیروشیما-ناکازاکی را دیده است.
فاجعه و سالهای فراموشی
۶۵ سال از کشتار هیروشیما-ناکازاکی گذشت تا برای نخستین بار دولت ایالات متحده به شکل رسمی در مراسم یادبود آن در سال ۲۰۱۰ شرکت کرد. اما این تنها «تاخیر» ماجرا نبود. در زمان جنگ هزاران هزار کرهای در ژاپن به بردگی کشیده شده بودند. در زمان وقوع انفجار هزاران تن از آنان در هیروشیما جان بختند. بنای سنگ یادبودی برای قربانیان کرهای تا سال ۱۹۹۹ میلادی به درازا کشید تا بالاخره دولت ژاپن این اجازه را داد تا آنها مجسمهای در پارک صلح در هیروشیما داشته باشند.
تا پایان دهه ۱۹۴۰ فیلم و عکسهای مربوط به انفجار در ژاپن اجازه انتشار نیافتند.
پس از سال ۱۹۵۲ -پایان صوری اشغال ژاپن- بود که پدیده سیاسی «ایدئولوژی هیروشیما» کم کم اجازه حضور یافت. آنچه به مرور تاثیر خود را بر هنر و جنبشهای مدنی نیز گذاشت.
و از همه مهمتر تا پایان دهه ۴۰ میلادی سانسور اجازه پرداختن به موضوع انفجارهای اتمی را نمیداد و گفتن و شنیدن از این موضوع در ژاپن عملا ممنوع بود؛ انگار فاجعه زیستمحیطی، زمینلرزه یا آتشفشان رخ داده است.
صلح: گنجینه منحرف شده
جان داور، مورخ، فاجعه هیروشما-ناکازاکی را «گنجینههای منحرف شده ملی» مینامد؛ گنجینههایی که سبب شد ژاپنیها به شدت ضد جنگ شوند و این موضوع شکل ایدئولوژیک و حتی مکتبی به خود بگیرد و هیروشیما به طور ضد و نقیضی، پایتخت جهانی صلح شد، دستکم برای ژاپنیها.
امروز ۶۵ سال از آن فاجعه میگذرد. فاجعهای که خود در پی رقابت اتمی میان آمریکا و آلمان نازی شکل گرفت، در سالهای بعد و تا همین امروز به رقابتی جهانی تبدیل شده است.
همینک پنج کشور به طور رسمی صاحب بمب اتمیاند؛ آمریکا، بریتانیا، چین، فرانسه و روسیه. میدانیم که هند، پاکستان و اسرائیل نیز بمب اتمی دارند و کره شمالی هم دارای قدرت محدودی است.
اما از سوئد و اسپانیا و لهستان در اروپا تا استرالیا، آرژانتین یا عراق، کم نیستند کشورهایی که در زمانی خاص به فکر دستیابی به بمب اتمی افتادهاند.
در شصت و پنجمین سالگرد انفجارهای اتمی در ژاپن، ایران نیز از مشهورترین کشورهای معاصر است که نامش امروزه با اتهامهای اتمی آمیخته است. نیمنگاهی به کشورهایی که پس از هیروشیما-ناکازاکی صاحب بمب اتمی شدند، نشان میدهد که تقریبا نیمی از آنها تا زمان جنگ و حتی پس از آن در اشغال غرب بودند یا اساسا وجود خارجی نداشتند. و در نهایت آلمان که نازیها در آن آغازگر جنگ شدند و برخی از مورخان جرقههای اولیه اتمی شدن جهان را به این کشور نسبت میدهند، به بمب دست نیافت و بعدها حتی به فکر تولید آن هم نیفتاد.