لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۱۷:۴۱

سرطان پستان، پشت پرده سانسور


یک سلول سرطانی
یک سلول سرطانی
پستان عضوی از بدن زنان است که از قدیم در فرهنگ عامۀ مردم ایران نام بردن از آن پسندیده نبود و در عهد جدید هم گویا نامی است مستهجن. در ایران اگر بخواهید در مورد این عضو بدن انسان در شبکۀ اینترنت اطلاعاتی به دست آورید، با انبوهی از وب‌سایت‌ها و صفحات اینترنتی فیلترشده روبرو می‌شوید. اما همین عضو فیلترشده عامل شایع‌ترین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان است.

در حالی که مانند بیشتر موارد آمار دقیقی از تعداد مبتلایان به سرطان سینه در ایران وجود ندارد، گفته می‌شود در حال حاضر در ایران، به‌ازای هر صدهزار نفر، هر سال، هفده نفر به این بیماری مبتلا می‌شوند. یک آمار کلی در جهان می‌گوید از هر هشت زن، یک نفر مبتلا به سرطان سینه است.

دکتر فریده سیفی متخصص زنان در مورد این بیماری می‌گوید: سرطان سینه در میان خانم‌ها، دومین سرطان خطرناک است. تعداد مبتلایان به این سرطان در میان زنان، به‌نسبت مردها بسیار بیشتر است؛ یعنی مردها هم ممکن است به سرطان سینه مبتلا شوند، ولی این بیماری بیشتر در بین زن‌ها معمول است. با وجود خطرناک بودن سرطان سینه، اگر در مراحل اول تشخیص داده شود، مداوایش آسان است و بیمار صد در صد از مرگ نجات می‌یابد. در مورد تشخیص بیماری سرطان سینه، هر زن برای خودش می‌تواند پزشک باشد و آن را در مراحل اول تشخیص بدهد.

خانم‌ها از چه سنی باید شروع کنند به آزمایش کردن پستان خودشان برای کنترل بیماری سرطان سینه؟

در هر سن و زمانی این کار ممکن است، ولی معمولاً بعد از چهل سالگی، امکان ابتلا به این بیماری در میان زنان بیشتر است. به همین دلیل خانم‌ها باید توجه داشته باشند که می‌توانند خودشان را هر زمان که بخواهند معاینه کنند. اگر هیچ امکاناتی نباشد و خانم‌ها سرشان شلوغ باشد و فرصت نداشته باشند، ساده‌ترین راه این است که حداقل ماهی یک بار خودشان را معاینه کنند تا متوجه شوند که پستانشان آیا تغییری کرده است یا نه. برای معاینۀ پستان راه‌های مختلفی هست، ولی بهترین و ساده‌ترینش این است که دراز بکشند و دست راست یا چپ خود را زیر سر بگذارند و با کف دست دیگر، پستانشان را آهسته لمس کنند. بعد با سه انگشت شست و اشاره و میانی، اول کمی پستانشان را فشار بدهند و آن را آهسته لمس کنند. اگر تغییر یا غده‌ای را حس نکردند، فشار را بیشتر کنند تا غیر از زیر پوست پستان، عمق آن را هم لمس کرده باشند. اگر متوجه تغییری شدند، باید با پزشک خود مشورت کنند. گاهی خانم‌ها می‌توانند روبروی آینه بایستند و به همان شکل که گفته شد با کف دست و انگشتان پستان خود را لمس کنند. رجوع به پزشک در همان مرحلۀ اول بسیار مهم است، زیرا در صورت ابتلا به سرطان پستان، به‌سادگی و با یک عمل جراحی ساده آن غده یا قسمت سرطانی برداشته می‌شود و از پیشرفت بیماری جلوگیری می‌شود و سرطان دیگر به‌اصطلاح «متاستاز» نخواهد داد و انتشار پیدا نخواهد کرد. مرحلۀ پیشرفتۀ سرطان پستان زمانی است که سرطان به دیگر قسمت‌ها انتشار یافته و به‌اصطلاح قنات‌های شیری پستان را فراگرفته باشد. در این صورت، مداوا کمی دشوارتر می‌شود. زن‌هایی که به نوزادان خود شیر می‌دهند یا اول بار است که کودکی به دنیا آورده‌اند، ممکن است تغییراتی در پستان‌های خود احساس و مشاهده کنند که لزوماً سرطان نباشد، ولی برای احتیاط باید حتماً به پزشک مراجعه کنند، چون ممکن است شروع بیماری سرطان پستان باشد.

تشخیص سرطان پستان با معاینه‌های خاصی به نام «ماموگرافی» و معاینات دیگر امکان‌پذیر است و همان‌طورکه گفتم جراحی در مراحل اول، بسیار ساده است، ولی در مراحل پیشرفته‌تر، جراحی مشکل‌تر می‌شود و بیمار مجبور است اشعه‌درمانی و شیمی‌درمانی‌های مختلفی را از سر بگذراند. زنانی که عضوی از خانواده و خویشانشان، مثلاً مادر یا خواهرشان، به سرطان سینه مبتلا شده، باید بسیار هوشیار باشند، برای این‌که این زنان امکان بیشتری برای ابتلا به بیماری سرطان پستان دارند. همچنین زنی که به سرطان سینه مبتلا شده و عمل جراحی روی سینۀ او انجام گرفته، باید توجه داشته باشد که امکان ابتلای مجدد به سرطان در او زیاد است و حتماً باید توجه داشته باشد که زیر نظر پزشک، همیشه معاینات لازم را انجام بدهد.

عمل‌های جراحی زیبایی سینه روی این نوع سرطان چه تأثیری دارد؟

نظرها مختلف است. ولی در هر صورت، گفته می‌شود که جراحی‌های مختلف روی سینه خیلی بی‌ضرر نیست. بهتر است همان حالت طبیعی حفظ شود. همچنین نباید سینه‌بندها را سخت بست، زیرا ممکن است زمینۀ مساعدی برای سرطان سینه به وجود بیاید. البته این نظرها صد در صد مورد تأیید نیست، اما به‌هرحال، چنین تغییراتی زمینه را مساعدتر می‌کند و باید تا حد امکان از جراحی‌های غیرضروری و استفاده از سینه‌بندهای تنگ و سفت و سخت اجتناب کرد.

به‌گفتۀ دکتر سیفی، سینه‌بندهای سفت که پستان‌های زنان را محکم و خوش‌فُرم جلوه می‌دهند، از عوامل مؤثر در ابتلا به سرطان پستان است. شاید همین امر دلیلی است برای به‌راه افتادن حرکت‌های اجتماعی در شبکۀ اینترنت که از هر وسیله‌ای برای توجه دادن زنان به خود و سلامت بدنشان کمک بگیرند.

سرطان پستان، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها

از مهروش داداشیان روزنامه‌نگار در مورد موجی که در شبکۀ اجتماعی فیس‌بوک در این زمینه راه افتاده می‌پرسم.

مهروش داداشیان: ماه اکتبر ماه جهانی اطلاع‌رسانی در مورد سرطان سینه شناخته شده است. در این ماه، در تمام جهان، از رنگ صورتی به‌عنوان نمادی برای اطلاع‌رسانی برای سرطان سینه استفاده می‌کنند. این حرکت از همان زمان شروع شد و چون فیس‌بوک یکی از گسترده‌ترین سایت‌های اینترنتی است، هنوز هم این حرکت در آن ادامه دارد.

خانم داداشیان! برای ما بگویید که این حرکت چطور انجام می‌شود و قرار است چه شکلی پیدا کند؟

حرکتی که در فیس‌بوک به راه افتاد به این ترتیب بود: ایمیلی از خانمی به خانمی می‌رسد با این مضمون که: «سینه‌بندت چه رنگی است؟» بعد این ایمیل به تمام خانم‌های دوست و آشنای دیگر آن‌ها فوروارد می‌شود. به این ترتیب، رنگ صورتی انتخاب می‌شود و این آگاهی‌رسانی در زمینۀ سرطان سینه گسترش جهانی پیدا می‌کند. این توجه به رنگ سینه‌بند در واقع نمادی است از توجه به خود و بدن و سینۀ خود. این‌که باید در هر دورۀ عادت ماهانه، زن‌ها سینه‌هاشان را خودشان معاینه کنند و به هرگونه تغییر ساده و کوچک، برجستگی، فرورفتگی یا ترشح غیرطبیعی در پستان‌هایشان توجه خیلی جدی نشان بدهند و در صورت مشاهدۀ تغییری در آنها، هرچه زودتر به پزشک مراجعه کنند. قصد اصلی از این حرکت آن است که تلنگری زده شود به خانم‌هایی که در محیط اینترنت حضور دارند و به یادشان بیندازند که درمورد سرطان سینه در اینترنت جستجو کنند و نکات ساده و ابتدایی را دربارۀ این بیماری پیدا و مطالعه کنند.

آیا بحث سرطان سینه در میان زنان ایرانی به آن حدی از اهمیت هست که چنین جریان‌ها و حرکت‌هایی برای آگاه‌سازی درمورد آن بتواند آغاز شود و شکل بگیرد؟

در کشورهای دیگر، مخصوصاً کشورهای غربی، هشتاد درصد بیماران مبتلا به سرطان سینه در همان مرحلۀ اول شناسایی می‌شوند و مورد درمان قرار می‌گیرند؛ یعنی وقتی درمان ساده، سریع و کاملاً قطعی امکان‌پذیر است. اما در ایران هفتاد در صد این بیماران در مرحلۀ دوم یا سوم شناسایی می‌شوند که نیاز به درمان‌های کلینیکی طولانی، جراحی و شیمی‌درمانی با داروهای خیلی گران‌قیمت دارند و این امر باعث می‌شود که درمان قطعی بیماران با مشکل مواجه شود. بیشتر خانم‌ها در ایران وقتی متوجه این بیماری می‌شوند که تومور به‌قدری بزرگ شده که به‌راحتی قابل لمس است؛ درحالی که قاعده این است که با توجه کامل و معاینۀ ماهانه بتوانند در مراحل اولیه به پزشک مراجعه کنند، چون طبق آمار، فقط سی و سه درصد از سرطان‌های سینه بدخیم هستند.

سرطان پستان بیماری جدیدی نیست. اولین شواهد سرطان پستان در کشور مصر، در حدود هزار و ششصد سال قبل از میلاد مسیح به دست آمده است. پاپیروس‌های به‌دست‌آمده از آن زمان، شرح بیماری مربوط به پستان هشت نفر را که دارای غده یا زخمی در پستان بوده‌اند توصیف می‌کند. پژوهشگران از اطلاعات به‌دست‌آمده از این پاپیروس‌ها چنین نتیجه‌گیری کرده‌اند که حداقل یک نفر از این هشت نفر به سرطان سینه مبتلا بوده است.

سرطان سینه بیماری‌ای است که نژاد، طبقه، زمان و مکان نمی‌شناسد و تا کنون، میلیون‌ها زن را کشته است.

مهروش داداشیان در مورد تأثیر رسانه‌ها در آموزش پیشگیری از سرطان می‌گوید: امروزه، هرکس می‌داند که بهترین راه برای مبازره با بیماری‌ها و پیشگیری از آن‌ها، آموزش پیشگیری از بیماری‌ها و آگاهی دادن است. اما مسأله این است که این آگاهی را چه کسی باید به مردم بدهد؟ غیر از سیستم پخش بروشور در مطب‌های پزشکی یا کلینیک‌ها، یکی از بهترین راه‌های آگاهی دادن به مردم سیستم آموزشی است از طریق رسانه‌هایی که در سطح جامعه بیشتر مخاطب دارند. اما مسألۀ مهمی که در ایران جلوِ این اطلاع‌رسانی را می‌گیرد، این است که در سیستم آموزشی، اجازۀ صحبت در این‌گونه موارد و بیماری‌هایی که به نقاط حساس بدن مربوط هستند داده نمی‌شود و رسانه‌ها هم دولتی هستد. بنابراین، امکان مطرح کردن این موضوعات را ندارند و از آن مهمتر این‌که جامعه هم سرشار از تابوهای مذهبی است. بعضی بیماری‌ها نیاز به رُک‌گویی دارند، مثل سرطان سینه، سرطان دهانۀ رحم، ایدز و هر بیماری دیگری که به نواحی تناسلی و حساس بدن انسان مربوط باشد یا بیماری‌هایی که یکی از راه‌های انتشارش روابط جنسی است. اصلاً امکان صحبت در این موارد، در رسانه‌های ایران، وجود ندارد. چنین امری در جامعۀ ایران خیلی هم طبیعی است. مثلاً مدیر عامل سازمان بهشت زهرا که گورستانی است عمومی، اعلام می‌کند: «دیدن جنازۀ خانم‌ها در جلو غسالخانه ممکن است مشکل شرعی ایجاد کند!»

طبعتاً ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم فیلمی ساخته شود که به مسألۀ سرطان سینۀ زنان بپردازد. فیلم که هیچ، حتی تحقیقات در این زمینه‌ها هم گاهی در ایران با مشکل مواجه می‌شوند. قطعاً برای آگاهی‌رسانی عمومی نیاز به کار کردن در رسانه‌هاست؛ رسانه‌هایی که پُرمخاطب هستند، مثل شبکه‌های تلویزیون. و قطعاً این تنها راهی است که جواب می‌دهد و همگان را به سمت توجه به این مسأله راهنمایی می‌کند، مثل همین مورد خانم کامیلا در سریال «ویکتوریا». اگر این سریال پُرمخاطب نبود، موضوع سرطان سینه در آن نمی‌تواست باعث توجه شود. در این مورد اهمیت رسانه را در جامعه می‌بینیم.

شیلا؛ زنی که شش سال است علیه سرطان مبارزه می‌کند

پزشکان معتقدند که در درمان سرطان پستان، به همان اندازه که درمان دارویی اهمیت دارد، درمان روحی نیز تأثیرگذار است.

خانم شیلا زنی که شش سال است با این بیماری دست و پنجه نرم می‌کند، از زمانی می‌گوید که برای اولین بار با غده‌ای در سینۀ خود مواجه شد؛ «سال ۲۰۰۳ بود که متوجه یک برجستگی در عمق سینه‌ام شدم. من همیشه عادت داشتم برخلاف رسم پزشکی هلند که هر چند سال یک بار آزمایش می‌دهند، سالی یک بار چک می‌کردم. متأسفانه آن دکتر حرف مرا باور نمی‌کرد تا این‌که در سال ۲۰۰۴، اندازۀ تومور چهار سانتی‌متر شده بود. آن زمان، دکتر بازهم به من می‌گفت: «تو شاید مشکل افسردگی داری و برای خودت مشکل می‌سازی. چیزی نیست.» وقتی خیلی اصرار کردم، بالاخره بعد از شش ماه، مرا برای ماموگرافی فرستاد. آن وقت بود که متوجه یک توده شدند و آزمایشات دقیق دیگری هم کردند. بعد از آن، پزشک رادیولوژیست آمد حرفی زد که هیچ‌وقت یادم نمی‌رود. به من گفت: «چیزی هست، ولی جای نگرانی نیست!»

خانم شیلا! زمانی که به شما اعلام شد دچار سرطان پستان هستید، آن هم از نوع بدخیم آن، چه احساسی داشتید و چه واکنشی نشان دادید؟

احساس خیلی عجیبی داشتم. اول، یک حالت غریب ناراحتِ توأم با عصبانیت به من دست داد. همان وقت به پزشک جراحی که به من این خبر بد را داد گفتم که: «چرا شما اهمال کردید؟» به من گفت: «بهترین کار این است که خیلی تمرکز داشته باشی روی درمانت، چون راه سختی در پیش خواهی داشت.»

واقعاً راه سختی بود؟

من اگر به شما بگویم که در این شش سال، بارها و بارها، در وقت شیمی‌درمانی‌های مختلف، جهنم را تجربه کردم، شاید بی‌ربط نگفته باشم! بعد از جراحی، یک دوره شیمی‌درمانی داشتم. حالا این‌که موهای سر و مُژه و ابروهایم ریخت، مسئله‌ای نبود، با آن یک‌جوری کنار آمدم. اما پیچیدگی بیماری و سختی آن خیلی مرا رنج می‌داد. روزشماری می‌کردم که این شش ماه شیمی‌درمانی کی تمام می‌شود! بعد باز عود کرد و باز شیمی‌درمانی... متأسفانه سرطان من متاستاز داد توی شُش و بعد روی پوست و به نوع کمیابی از سرطان تبدیل شد. مشکل دیگر این بود که من زیر سن پنجاه سالگی دچار سرطان شده بودم و فعالیت‌های هورمونی دوران یائسگی مسأله را بغرنج‌تر و دشوارتر کرده بود.

با همۀ این سختی‌ها، چه عاملی باعث شد که شما بتوانید روی پای خودتان بایستید و به مداواهای سخت همچنان ادامه بدهید؟

مورد کلی در میان همۀ مبتلایان به سرطان این است که جنبه‌های معنوی زندگی برای‌شان مطرح می‌شود. من با خودم فکر کردم که: «من یک برگ برنده دارم که هیچ‌کس ندارد. برگ برندۀ من در زندگی، این است که می‌دانم این بیماری مرا از پا می‌اندازد. پزشکان در سال ۲۰۰۲، به من گفتند که تو حداکثر دو سال فرصت داری. ولی الان سال ۲۰۱۰ است و من زنده‌ام! بیشتر از این را هم ادامه خواهم داد!» پی بردم که کیفیت زندگی است که ارزش دارد، نه کمیت آن. بعد متوجه شدم که وقتی آدم سالم است چقدر از زندگی می‌تواند لذت ببرد! ولی متأسفانه آن هنگام متوجه این سعادت نیست. یک بار در بیمارستان قرار بود پرستار مرا حمام کند. من پیش از آمدن او، شروع کردم تمام کیسه‌های متعدد خون و ادرار و سرُم و غیره را که به تنم وصل بود، گذاشتم توی یک کیسۀ پلاستیک بزرگ و رفتم توی حمام و هرطور بود سرم را با یک دست شستم. همان‌طورکه مشغول شستن سرم بودم، گفتم: «خدایا شکرت که من خودم دارم سرم را می‌شویم، نه پرستار.» همان‌وقت، در همان حال که دستگاه مرفین هم برای رفع درد به دستم وصل بود، پیش خودم می‌خندیدم. به خودم می‌گفتم: «تو یک عمر دو تا دست داشتی، شکر نکردی که دو تا دست داری. حالا که یک دست داری، شکر می‌کنی؟» زمانی هم بود که حس چشایی‌ام را از دست دادم. بعد از شیمی‌درمانی، وقتی این حسّم برگشت، متوجه شدم که همین حس چشایی چقدر در زندگی و لذایذ آن نقش دارد! در نتیجه، زندگی برایم شیرین‌تر شد و قلبم مملو از دوست داشتن بود. به این ترتیب بود که با سرطان و ناراحتی‌ها و سختی‌هایش کنار آمدم. هیچ چیز دیگری نمی‌توانست اینقدر مرا به خودم نزدیک کند و مرا با خودم آشتی بدهد.

همان‌طورکه دکتر فریده سیفی اشاره کرد، تشخیص به‌موقع سرطان پستان مهمتر از درمان آن است.

پس برای تشخیص زودهنگام سرطان پستان، از همین لحظه اقدام کنید.
  • 16x9 Image

    رویا کریمی مجد

    رویا کریمی مجد روزنامه‌نگاری را در سال ۱۳۷۱ در ایران آغاز کرد و اردیبهشت ۱۳۸۷ به رادیو فردا پبوست. او تهیه‌کنندگی برنامه هفتگی صدایی دیگر را که به بررسی مسایل زنان اختصاص دارد، برعهده دارد.  در سال ۲۰۱۵ میکروفن طلایی جشنواره رادیویی نیویورک به  برنامه رادیویی «سنت تیغ» که رویا کریمی مجد آن را تهیه کرده بود تعلق یافت. 

XS
SM
MD
LG