لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۱۲:۰۷

نگاهی به سينمای جنگ در ايران؛ فرار از نگاه‌های متفاوت


پس از انقلاب فيلمسازان بسياری پا به عرصه فيلمسازی آنهم با موضوع جنگ گذاشتند. حمايت دولتی از توليد آثار «دفاع مقدس» باعث شد تا تعداد قابل توجهی از جوانان علاقمند فيلمسازی که عمدتا از مراکز و نهادهايی مانند حوزه هنری، مرکز آموزش فيلمسازی اسلامی بيرون آمده بودند، به ساخت فيلمهای جنگی بپردازند.

برخی ديگر هم کارشان را با مستندسازی از جبهه ها آغاز کردند و سپس به سينمای حرفه ای روی آوردند. اينگونه بود که طيف قابل توجهی از فيلمسازان تازه کار و جوان مانند ابراهيم حاتمی کيا، رسول ملاقلی پور، احمدرضا درويش، کمال تبريزی، جمال شورجه، شهريار بحرانی، مجتبی راعی، عزيزالله حميدنژاد و چند نفر ديگر فعاليت سينمايی خود را با ساخت فيلم جنگی آغاز کردند.

نيمه دهه شصت تا نيمه دهه هفتاد، اوج توليد فيلمهای جنگی در ايران است. فيلمهای جنگی در سينمای ايران(به استثنای آن دسته آثار که حادثه پردازی صرف می پرداختند) از حمايت همه جانبه دولت چه در زمان توليد و چه در زمان اکران برخوردار بودند. به همين علت در طول بيش از يک دهه، فيلمسازان متعددی با ساخت فيلم جنگی، کارشان را آغاز کردند، اما بعد از ورود به سينمای حرفه ای، تغيير مسير داده و گونه های ديگری را تجربه کردند.

اما اين تغيير مسير حتی در مورد فيلمسازان شاخص سينمای دفاع مقدس نيز صدق می کند. ديگر تقريبا هيچکدام از کارگردانان صاحب سبک سينمای جنگ، تمايلی به ساخت فيلم در اين حوزه ندارند و ترجيح می دهند فعاليت حرفه ای خود را با موضوعات ديگری ادامه دهند. اينگونه است که فيلمهای جنگی توليد شده در سالهای اخير، فارغ از بحث کميت، به لحاظ کيفی نيز در سطح بسيار پايين تری در مقايسه با سالهای دورتر قرار می گيرند. چراکه در دوران حاضر، تنها برخی از فيلمسازان تازه کار و نه چندان شاخص آنهم با حمايت همه جانبه نهادهای دولتی به ساخت فيلم جنگی می پردازند و در چنين شرايطی کيفيت آثار توليد شده نمی تواند انتظارات را برآورده کند.

جنگ و فيلمسازان غير جنگی

در طول سه دهه ای که از آغاز جنگ می گذرد، مسئولان سينمايی علاقه بسياری داشته اند تا سينماگران شاخص ايران، به خصوص بزرگان نسل پيش از انقلاب مانند بهرام بيضايی، داريوش مهرجويی، مسعود کيميايی و ناصر تقوايی وارد حيطه سينمای جنگ شوند و فيلم جنگی بسازند. البته ناگفته نماند که اين علاقه، با کمی ترديد نيز همراه بوده است چراکه هميشه اين امکان وجود داشته تا اين بزرگان، تلقی خود از جنگ را به تصوير بکشند و اين تلقی، سازگاری چندانی با مواضع دولتمردان نداشته باشد.

بهرام بيضايی اولين کارگردانی از نسل قديم سينمای ايران بود که وارد حيطه جنگ شد و تاثيرات جنگ بر روی زندگی افراد را دستمايه ساخت فيلم خود قرار داد. «باشو غريبه کوچک» داستان کودکی جنوبی و جنگ زده بود که از زادگاهش می گريزد و ناخواسته از شمال ايران سردرمی آورد. فيلم تحسين شده بيضايی را شايد بشود اولين فيلم ضد جنگ سينمای ايران نيز به حساب آورد. «باشو...» تاثيرات مخرب جنگ و نابودی خانواده ها را به تصوير می کشيد و به همين علت اين فيلم که در سال ۶۵ ساخته شده بود، دوسالی را در توقيف گذراند و پس از پايان جنگ اکران شد.

اما مسعود کيميايی با اينکه در فيلم «دندان مار»(سال ۱۳۶۸) با به تصوير کشيدن يک کاراکتر جنگ زده جنوبی، به صورت غير مستقيم اشارتی به جنگ کرده بود، در سال ۷۷ با ساخت فيلم «فرياد» به صورت مستقيم به جنگ پرداخت. «فرياد» که از ضعيف ترين فيلمهای کارنامه مسعود کيميايی است، ماجرای يک انتقام گيری شخصی در دل جنگ را روايت می کند.

از سوی ديگر ناصر تقوايی هم به عنوان يکی از کارگردانان نسل اول سينمای ايران، در اوايل دهه ۸۰ تصميم گرفت وارد حيطه جنگ شود و فيلم «چای تلخ» را جلوی دوربين ببرد.

با توجه به پروداکشن عظيم اين فيلم و همچنين وسواسی که همه از تقوايی سراغ داشتند، خيلی ها از همان ابتدا به اتمام اين فيلم خوشبين نبودند. اين فيلم که توسط بخش خصوصی(سعيد حاجی ميری و سبحان فيلم) و بدون حمايت دولتی کليد خورده بود، به گفته عوامل و دست اندرکاران آن در صورت اتمام، تبديل به يکی از متفاوت ترين فيلمهای جنگی سينمای ايران می شد.

اما اين پروژه سرانجام به دليل همان وسواس تقوايی و کند پيش رفتن مرحله توليد، فرا رفتن بودجه از برآوردهای اوليه و البته حمايت نکردن انجمن سينمای دفاع مقدس، بعد از ۳ ماه فيلمبرداری متوقف شد. گويا انجمن سينمای دفاع مقدس نظراتی روی فيلمنامه جنجال برانگيز «چای تلخ» داشتند و تقوايی حاضر به اعمال آنها نبوده است. فيلم تقوايی در مورد حمله ارتش عراق به خاک خوزستان و تخليه يک روستای مرزی بود. يک خانوادة بومی به دليل کهولت سن و عشق به نخلستانی که دارند از ترک اين روستا امتناع می کنند و با نوه خود که دختری جوان و معلم است در زادگاه خود باقی می مانند . اما با ورود اولين نظامی عراقی که يک افسر جوان است، تعرضی به دختر صورت می گيرد که اين مساله به عشقی تلخ و يکجانبه منتهی می شود .

اما چند کارگردان مطرح ديگر نيز که فيلمساز جنگی محسوب نمی شوند، برای يکبار هم که شده به سراغ مضامين جنگی رفته و آثاری با اين موضوع ساخته اند. آخرين فيلم کيومرث پوراحمد که چند سال پيش اکران شد، يکی از همين نمونه هاست. «اتوبوس شب» که بيشتر اثری ضدجنگ و در تقبيح آن محسوب می شود، درباره دو رزمنده ايرانی، يک راننده اتوبوس و تعداد زيادی اسير عراقی بود که در جاده های جنوب سرگردان می شوند. اين فيلم که به صورت سياه و سفيد فيلمبرداری شده بود، توانست توجه خيلی ها را به سوی خود جلب کند.

خسرو سينايی هم در سال ۸۵ سری به سينمای دفاع مقدس زد و فيلم «مثل يک قصه» را جلوی دوربين برد. اين فيلم که ساختمان قصه اش بی شباهت به «چای تلخ» نبود، نتوانست مورد توجه قرار گيرد و انتظاراتی را که از سينايی می رفت، برآورده کند.

از ديگر کارگردانانی که در مورد جنگ فيلم ساخته اند، می توان به کيانوش عياری و فيلم «آبادانی ها» اشاره کرد. «آبادانی ها» که برداشتی آزاد از «دزدان دوچرخه» ويتوريو دسيکا محسوب می شد، پس زمينه ای جنگی داشت و درباره سرقت اتوموبيل يک پدر و پسر جنگ زده مقيم تهران بود.

آينده سينمای جنگ

از يک سو به خاطر کاهش چشمگير توليد فيلمهای جنگی(که البته با توجه به گذشت بيش از ۲۰ سال از اتمام جنگ طبيعی به نظر می رسد) و از سوی ديگر به دليل افتادن سکان اين سينما به دست کارگردانان نه چندان متبحر، آينده چندان روشنی برای اين سينما تصور نمی شود.

حتی صرف هزينه های ميلياردی دولت برای توليد آثار به اصطلاح عظيم جنگی مانند شب واقعه(شهرام اسدی) نيز به دليل ضعف های مشهود داستان پردازی و فيلمنامه، با شکست روبرو می شوند. مسئولين سينمايی همواره علاقه فراوانی به رونق اين ژانر که دربر گيرنده بخشی از هويت اصلی نظام است، داشته اند.

شايد تنها راه برای آنها، آشتی دادن برخی چهره های اصلی اين سينما مانند حاتمی کيا و تبريزی با سينمای جنگ و همچنين سوق دادن کارگردانان متبحر غير جنگی به سمت اين نوع فيلمسازی است. اما با وجود استقبال دولتمردان سينمايی از ورود برخی چهره های معروف و جريان ساز سينما به حيطه دفاع مقدس، آنها از اين مساله تا حدودی واهمه هم داشته اند. چند سال پيش جعفر پناهی به دنبال توليد فيلمی با نام «بازگشت» با موضوعی مرتبط با جنگ بود. اما او با وجود داشتن تهيه کننده ای مانند محمدرضا شرف الدين(که زمانی رياست انجمن سينمای دفاع مقدس را برعهده داشت)، نتوانست مجوز ساخت اين اثر را دريافت کند.

مسئولان سينمايی با وجود اشتياق زيادی که برای توليد فيلمهای جنگی دارند و حتی کميت را بر کيفيت ارجح می دانند، اما حاضر به پذيرش نگاه هايی متفاوت از بينش حاکم بر نظام در سينمای جنگ نيستند.

XS
SM
MD
LG