در بخش آخر مقالات سه گانه «ان پی آر» درباره خرابکاری آمریکا و جنگ مخفی علیه برنامه هستهای ایران، که با عنوان «فعالیت در سایه؛ بهترین سیاست آمریکا در قبال ایران؟» منتشر شده، نویسنده معتقد است که در مقایسه با چالشهای سیاست خارجی واشینگتن در حوزه عراق، اسرائیل، فلسطینیها، افغانستان و حتی خود برنامه اتمی آمریکا، ایران و برنامه هستهایش دشوارترین مورد برای دست و پنجه نرم کردن بوده است.
برای سالها، دولتهای موفق آمریکا در تغییر آنچه که آنها رفتار غیرمسئولانه ایران توصیف کردهاند، شکست خوردهاند. اما کریم سجادپور، متخصص مسائل ایران در مؤسسه کارنگی، میگوید که در سال گذشته، گزینه دیگری مطرح شده است.
وی می گوید: «به نظر من، این نسخه که از ایران باید دوری کرد یا این کشور را نادیده بگیریم، دیگر گزینه مطرحی نیست. بمباران ایران یا درگیری نظامی با این کشور این دست از چالشها را بدتر کرده است. لذا گزینهای که باقی مانده است، نوعی گزینه ابتکاری ترکیب شده از جنگ مخفی و خرابکاری همراه با فشار اقتصادی است.»
این جنگ مخفی- شامل حملات سایبری، ترور، بمبگذاری و پناهنده شدن
دانشمندان- ثابت کرده است که مؤثرتر از دیپلماسی است. حداقل در حال حاضر این قبیل اقدامات جایگزین بحثهای مربوط به حملات نظامی علیه تأسیسات مشکوک هستهای ایران شده است.
برخی حتی از این صحبت میکنند که این جنگ مخفی به ابزار اصلی در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران تبدیل شده است.
«موفقیت بزرگ»
نویسنده «ان پی آر» معتقد است که برخلاف سایر اقدامات در قبال ایران، جنگ مخفی همراه با تحریمهای اقتصادی، موفقیتهایی در پی داشته است.
مایک شوستر در این زمینه به حملات سایبری و ویروس کامپیوتری معروف به کرم استاکسنت اشاره میکند که نزدیک به یک هزار دستگاه سانتریفوژ مورد استفاده در تأسیسات اتمی نطنز را از بین برد.
وی همچنین به تأثیر خرابکاریها در کند شدن و حتی توقف کوتاه مدت روند غنیسازی اورانیوم در ایران اشاره کرده و میگوید: دانشمندان ایرانی دیگر نمیتوانند احساس اطمینان کنند که تجهیزات پیشرفتهای که از بازارهای بینالمللی خریداری میکنند عاری از عیب بوده یا آنچنان که طراحی شده کار خواهد کرد.
محمد سهیمی، استاد دانشگاه کارولینای جنوبی، معتقد است: «این اقدامات در سایه، به طور فزایندهای مؤثرتر دیده شده و جایگزین سیاستهای جنجالی و خطرناکتر شده است.»
وی میگوید: «برخی از کارشناسان بر موفقیت این جنگ مخفی صحه گذاشتهاند که بدان معنی است دیگر نیازی به حمله نظامی به برنامه اتمی ایران یا سایر تأسیسات حساس این کشور نیست، چرا که اینگونه اقدامات، موفقیتهای بزرگی به دنبال داشته است.»
جایگزینی برای حمله نظامی
طی پنج سال گذشته بحثهای فراوانی در آمریکا در گرفته که آیا ایران به دنبال دستیابی به سلاح هستهای است- هرچند رهبران ایران چنین ادعایی را رد میکنند- و اینکه اقدام نظامی علیه این کشور برای جلوگیری از پیشرفت هستهایش، چه هزینه و فایدهای در بر خواهد داشت.
پل پیلار، از مقامهای پیشین سیا که هم اکنون در دانشگاه جرج تاون تدریس میکند، میگوید که عملیات مخفی جایگزین مناسبی برای اقدام نظامی است.
وی معتقد است: «باید گفت که این جایگزینی برای استفاده از اقدام نظامی است که درباره آن بسیار در کشور ما صحبت شده است. آن میتواند به عنوان راهی قابل اعتنا و غیر خونین برای خرید زمان و اعمال فشار در زمینه بهرهگیری از نیروی نظامی که ایران و آمریکا را به سوی جنگ خواهد کشاند، مورد استفاده قرار گیرد.»
به گفته وی، «یکی از نتایج جنگ مخفی، ایجاد سردرگمی، پارانویا و ترس از این اقدامات در میان رهبران ایران است.»
اقدامهای مخفی همچنین فشار زیادی بر سرویسهای اطلاعاتی ایران وارد خواهد کرد، چرا که ناچارند با آن روبهرو شده و به مقابله برخیزند. به گفته محمد سهیمی، در چنین شرایطی، وزارت اطلاعات ایران تحلیل خواهد رفت.
وی میگوید: «وزارت اطلاعات ایران، به رغم تمام ادعاها، در زمینه ردیابی افرادی که به طور مثال در پشت ترورهای سال گذشته و بمبگذاریهایی که گزارش شده در برخی از پایگاههای نظامی و غیر رخ داده است بودهاند، موفقیت چندانی نداشته است.»
دور کردن آمریکا از مسیر خطر
کریم سجادپور معتقد است که گزینههای جنگ مخفی پیامدهای منفی ناشی از عملیات نظامی را به دنبال ندارد: این احتمال هست که در صورت حمله اسرائیل یا آمریکا، مردم پشت سر حکومت ایران قرار گیرند.
وی میافزاید: «آخرین کاری که حکومت آمریکا میخواهد انجام دهد این است که از هر ابزاری برای جلوگیری از ادامه حیات رژیم ایران، بالا رفتن محبوبیت آن و لکه دار شدن حسن نیتی که آمریکا در میان مردم ایران دارد استفاده کند.»
بروس ریدل، از تحلیلگران پیشین سیا که هم اکنون در مرکز سابان در مؤسسه بروکینگز کار میکند، میگوید که همه این موارد، بهترین راه برای حل و فصل چالشهای بسیاری است که ایران طی سالهای گذشته به آمریکا تحمیل کرده است.
وی میگوید: «اگر بتوانیم برنامه ایرانیها را به تأخیر بیاندازیم، اگر بتوانیم فعالیتهای تروریستی ایران را از طریق جنگ مخفی به شکست بکشانیم، همه اینها مؤثرترین و مفیدترین راه اخلال در بلندپروازیهای ایران است تا اینکه نیروهای آمریکایی را به جایی بفرستیم که خطر آفرین است.»
مایک شوستر در فراز پایانی مقاله خود احتمال داده است که طی ماههای آینده داستانهای بیشتری در باره حملات سایبری، پناهندگی، ترورهای اتفاقی و همچنین بمبگذاری به عنوان ابزار جنگ مخفی با ایران، شنیده خواهد شد.
برای سالها، دولتهای موفق آمریکا در تغییر آنچه که آنها رفتار غیرمسئولانه ایران توصیف کردهاند، شکست خوردهاند. اما کریم سجادپور، متخصص مسائل ایران در مؤسسه کارنگی، میگوید که در سال گذشته، گزینه دیگری مطرح شده است.
بخشهای اول و دوم
- خرابکاری آمریکا در برنامه هسته ای ایران
- جنگ مخفی با ایران: برهوت آینه ها
این جنگ مخفی- شامل حملات سایبری، ترور، بمبگذاری و پناهنده شدن
دانشمندان- ثابت کرده است که مؤثرتر از دیپلماسی است. حداقل در حال حاضر این قبیل اقدامات جایگزین بحثهای مربوط به حملات نظامی علیه تأسیسات مشکوک هستهای ایران شده است.
برخی حتی از این صحبت میکنند که این جنگ مخفی به ابزار اصلی در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران تبدیل شده است.
«موفقیت بزرگ»
نویسنده «ان پی آر» معتقد است که برخلاف سایر اقدامات در قبال ایران، جنگ مخفی همراه با تحریمهای اقتصادی، موفقیتهایی در پی داشته است.
مایک شوستر در این زمینه به حملات سایبری و ویروس کامپیوتری معروف به کرم استاکسنت اشاره میکند که نزدیک به یک هزار دستگاه سانتریفوژ مورد استفاده در تأسیسات اتمی نطنز را از بین برد.
وی همچنین به تأثیر خرابکاریها در کند شدن و حتی توقف کوتاه مدت روند غنیسازی اورانیوم در ایران اشاره کرده و میگوید: دانشمندان ایرانی دیگر نمیتوانند احساس اطمینان کنند که تجهیزات پیشرفتهای که از بازارهای بینالمللی خریداری میکنند عاری از عیب بوده یا آنچنان که طراحی شده کار خواهد کرد.
محمد سهیمی، استاد دانشگاه کارولینای جنوبی، معتقد است: «این اقدامات در سایه، به طور فزایندهای مؤثرتر دیده شده و جایگزین سیاستهای جنجالی و خطرناکتر شده است.»
وی میگوید: «برخی از کارشناسان بر موفقیت این جنگ مخفی صحه گذاشتهاند که بدان معنی است دیگر نیازی به حمله نظامی به برنامه اتمی ایران یا سایر تأسیسات حساس این کشور نیست، چرا که اینگونه اقدامات، موفقیتهای بزرگی به دنبال داشته است.»
جایگزینی برای حمله نظامی
طی پنج سال گذشته بحثهای فراوانی در آمریکا در گرفته که آیا ایران به دنبال دستیابی به سلاح هستهای است- هرچند رهبران ایران چنین ادعایی را رد میکنند- و اینکه اقدام نظامی علیه این کشور برای جلوگیری از پیشرفت هستهایش، چه هزینه و فایدهای در بر خواهد داشت.
پل پیلار، از مقامهای پیشین سیا که هم اکنون در دانشگاه جرج تاون تدریس میکند، میگوید که عملیات مخفی جایگزین مناسبی برای اقدام نظامی است.
وی معتقد است: «باید گفت که این جایگزینی برای استفاده از اقدام نظامی است که درباره آن بسیار در کشور ما صحبت شده است. آن میتواند به عنوان راهی قابل اعتنا و غیر خونین برای خرید زمان و اعمال فشار در زمینه بهرهگیری از نیروی نظامی که ایران و آمریکا را به سوی جنگ خواهد کشاند، مورد استفاده قرار گیرد.»
به گفته وی، «یکی از نتایج جنگ مخفی، ایجاد سردرگمی، پارانویا و ترس از این اقدامات در میان رهبران ایران است.»
اقدامهای مخفی همچنین فشار زیادی بر سرویسهای اطلاعاتی ایران وارد خواهد کرد، چرا که ناچارند با آن روبهرو شده و به مقابله برخیزند. به گفته محمد سهیمی، در چنین شرایطی، وزارت اطلاعات ایران تحلیل خواهد رفت.
وی میگوید: «وزارت اطلاعات ایران، به رغم تمام ادعاها، در زمینه ردیابی افرادی که به طور مثال در پشت ترورهای سال گذشته و بمبگذاریهایی که گزارش شده در برخی از پایگاههای نظامی و غیر رخ داده است بودهاند، موفقیت چندانی نداشته است.»
دور کردن آمریکا از مسیر خطر
کریم سجادپور معتقد است که گزینههای جنگ مخفی پیامدهای منفی ناشی از عملیات نظامی را به دنبال ندارد: این احتمال هست که در صورت حمله اسرائیل یا آمریکا، مردم پشت سر حکومت ایران قرار گیرند.
وی میافزاید: «آخرین کاری که حکومت آمریکا میخواهد انجام دهد این است که از هر ابزاری برای جلوگیری از ادامه حیات رژیم ایران، بالا رفتن محبوبیت آن و لکه دار شدن حسن نیتی که آمریکا در میان مردم ایران دارد استفاده کند.»
بروس ریدل، از تحلیلگران پیشین سیا که هم اکنون در مرکز سابان در مؤسسه بروکینگز کار میکند، میگوید که همه این موارد، بهترین راه برای حل و فصل چالشهای بسیاری است که ایران طی سالهای گذشته به آمریکا تحمیل کرده است.
وی میگوید: «اگر بتوانیم برنامه ایرانیها را به تأخیر بیاندازیم، اگر بتوانیم فعالیتهای تروریستی ایران را از طریق جنگ مخفی به شکست بکشانیم، همه اینها مؤثرترین و مفیدترین راه اخلال در بلندپروازیهای ایران است تا اینکه نیروهای آمریکایی را به جایی بفرستیم که خطر آفرین است.»
مایک شوستر در فراز پایانی مقاله خود احتمال داده است که طی ماههای آینده داستانهای بیشتری در باره حملات سایبری، پناهندگی، ترورهای اتفاقی و همچنین بمبگذاری به عنوان ابزار جنگ مخفی با ایران، شنیده خواهد شد.