لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۰۶:۳۱

بیانیۀ لوزان؛ برد و باخت و پیامد‌های مترتب بر آن


جای خرسندی است که گام نخستین برای دوری جستن ایران از پرتگاهی خود ساخته که برنامۀ هسته‌ای جمهوری اسلامی فراهم کرده، برداشته شده است. پرتگاهی که افراطیون دو سو از دلواپسان وطنی تا دولت نتانیاهو، همراه با جنگ‌طلبان آمریکایی و شیوخ مستبد عرب حاشیۀ خلیج فارس به ژرف کردنش همت گماشته‌اند.

آیا مردم ایران بازنده‌اند؟

نکته‌ای که پیشاپیش در خور ذکر است این واقعیت است: از آنجا که در برنامۀ هسته‌ای ایران برای تهیۀ انرژی به ویژه غنی‌سازی در گذشته و حال و آینده‌ای پیش‌بینی‌شدنی سودی متصور نیست، هرگونه کم و بیش کردنش در پی گفت‌وگوهای هسته‌ای با منافع ملی ایران ناسازگاری ندارد زیرا که حتی اگر تمامی برنامۀ هسته‌ای ایران برای غنی سازی تعطیل می‌شد، به لحاظ اقتصادی نه تنها زیانی متوجه کشور نمی‌شد بلکه به سود کشور نیز خواهد بود.

کسانی نیز که علیرغم فتوای رهبر جمهوری اسلامی در منع تولید و استفاده از جنگ‌افزار هسته‌ای هنوز هم توهم امنیت‌زایی از یک برنامه هسته‌ای را دارند، باشد که نمونۀ پاکستان و کره شمالی درسی شود برای آموختنشان که در شرایط کنونی جهان، امنیتی که در خدمت پیشرفت و رفاه باشد نه از طریق چند بمب هسته‌ای بلکه از راه متعارف شدن رفتار سیاسی کشور‌ها در درون و بیرون، گسترش همکاری‌های همه جانبه منطقه‌ای و جهانی و پیوستن به قافلۀ تمدن بشری ممکن است.

متاسفانه رهبران جمهوری اسلامی با برنامۀ هسته‌ای‌‌ خود کشور را به سوی فاجعه‌ای سوق داده‌اند که پیامدش نه تنها زیان‌های بلافاصله چند صدمیلیارد دلاری به اقتصاد ملی وارد کرده است، زیان‌هایی که هم‌اکنون در کشور در همۀ عرصه‌ها آشکار شده است، بلکه چند سال جدایی میهنمان از قافلۀ تمدن است که شاید چند دهه برای جبران این غافل ماندن علمی و تکنولوژیکی نیاز داشته باشیم. البته به مصداق مثل «هر جا جلوی ضرر را بگیری نفع است» جای خوشوقتی است که شرایطی در ایران و غرب فراهم شده است که بتوان گام نخست بسوی یک توافق جامع را برداشت.

تکلیف برنامۀ هسته‌ای ایران

به چنین توافقی می‌شد سال‌ها زین پیش بدون این همه هزینه‌های ویرانگر دست یازید اگر حکومت ایران در مورد برنامه غنی‌سازی‌اش این اندازه غلّو و پافشاری نمی‌کرد. آنچه که اکنون باقی می‌ماند یک برنامۀ غنی‌سازی صوری است که بیشترین ویژگی‌اش حفظ حیثیت نظام است وگرنه دردی دیگر را در کشور دوا نمی‌کند. یکتا عنصری از برنامۀ هسته‌ای مورد مناقشۀ ایران که مورد نیاز کشور است رآکتور پژوهشی آب سنگین اراک است که با اصلاحات نگرانی‌زدا در آن خوشبختانه محفوظ می‌ماند.

حفظ حیثیت نظام

البته می‌توان انگاشت که برای نظام جمهوری اسلامی با سالیان دراز تبلیغات گوشخراش در مورد برنامۀ هسته‌ای‌اش به ویژه غنی‌سازی اورانیوم، توافقی که در برگیرندۀ انصراف یا محدود کردن شدید آن باشد اقلأ به لحاظ حیثیتی خارج از تحمل باشد.

از این روی مذاکره‌کنندگان و غرب کوشیده‌اند بیانیۀ لوزان را به شیوه‌ای تنظیم کنند که در حین پذیرش دولت ایران در محدود کردن جدی برنامۀ هسته‌ای‌اش و از اینروی رفع نگرانی غربی‌ها، امکان تفسیری سازگار با حیثیت نظام فراهم باشد. افزون بر این به نظر می‌رسد که در تنظیم این سند، نامگذاری‌اش با عنوان بیانیه و احتمالأ عدم اعلان پاره‌ای ارقام نیز بدین هدف بوده است.

بخش‌های فنی بیانیه

و این گرایشی است که در سرتاسر بیانیه موج می‌زند. به طور مشخص:

غنی‌سازی

حفظ اندازۀ معینی از ظرفیت غنی‌سازی که در خور سنجش با شمار ۹۰۰۰ فعال موجود باشد، از خطوط قرمز نظام بود. از سوی دیگر برای غرب طولانی کردن «دوران گریز» ایجاب می‌کرد که از انباشت اورانیوم غنی شده جلوگیری کند. نتیجه این است که توافق شده که ذخایر غنی‌شده موجود و آینده به خارج از ایران انتقال داده خواهند شد. آقای ظریف صحبت از فروش این مواد به کشور‌های خارج کرد که به احتمال قوی بیان دیگری است برای انتقال آن به روسیه و احتمالأ تبدیل آن به میلۀ سوخت برای نیروگاه بوشهر در صورتی که کیفیتشان مناسب باشند.

راکتور پژوهشی اراک

در مورد راکتور آب سنگین اراک هم آنچنان که پیش‌بینی می‌شد قرار بر این است که با دگرگونی طراحی آن که پیامدش کاهش درخور توجه مقدار پلوتونیوم تولید شده است، به موازات ممنوعیت بازفراوری پسماندۀ سوختش در ایران و به ویژه ارسال آن به خارج، نگرانی غرب و ۱+۵ رفع می‌شود.

مرکز غنی‌سازی فردو

در مورد فردو نیز حساسیت ویژۀ غرب مورد توجه قرار گرفته شده است و این مرکز زیرزمینی نسبتأ مصون از حملۀ نظامی تبدیل به مرکزی می‌شود پژوهشی که به رژیم امکان حفظ ظاهر به این معنی را می‌دهد که بسته نمی‌شود اما هیچگونه فعالیت غنی‌سازی در آن برای مدت ۱۵ سال صورت نمی‌گیرد و افزون بر این مواد هسته‌های شکاف‌پذیر وارد آن نمی‌شود. تعداد ۱۰۰۰ سانتریفوژکه حدود ۹۰%شان غیر فعال‌اند و تحت نظارت پیوسته آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در آن باقی می‌ماند. در اینکه آیا این محل زیرزمینی برای برپاکردن یک مرکز تحقیقاتی با همکاری بین‌المللی جایی مناسب باشد تردید رواست اما در لحظۀ کنونی حائز اهمیت نیست.

قراردادهای بین المللی و رابطه با آژانس

بحش دوم بیانیه معطوف است به قردادهای بین‌المللی در ارتباط با معاهدۀ منع گسترش جنگ‌افزار‌های هسته‌ای (ان پی تی) و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که به طور مشخص به چند امر اشارت دارد:

کد C۳. ۱

یکی تحت عنوان کد اصلاح شدۀ C۳. ۱ به زمان اطلاع‌رسانی کشورهای امضاکنندۀ ان پی تی به آژانس هنگامی که تاسیسات هسته‌ای ایجاد می‌کنند، می‌پردازد که در سال‌های اخیر غالبأ مورد مناقشۀ ایران و آژانس بوده است. در کد C۳. ۱ اولیه کشور‌ها موظف بودند که در دیر‌ترین حالت، ۱۸۰روز پیش از وارد کردن مواد هسته‌ای به تاسیسات مربوطه آژانس را مطلع سازند. حال آنکه کد C۳. ۱ اصلاح شده کشور‌ها را متعهد می‌کند که به محض تصمیم‌گیری در مورد احداث تاسیسات هسته‌ای به آژانس کزارش دهند.

ایران در مورد فعالیت‌های هسته‌ای‌اش از جمله در نطنز و فردو به کد اولیه رجعت می‌داد و ادعا می‌کرد که آن را رعایت کرده زیرا که در هنگام کشف آنها هنوز عاری از مواد شکاف‌پذیر هسته‌ای بودند. در این میان در سال ۲۰۰۳ کد اصلاح‌شده را پذیرفته بود و در سال ۲۰۰۷ این تعهد را پس گرفته بود. اکنون در چارچوب بیانیۀ لوزان، ایران پذیرفته است که کد C۳. ۱ اصلاح شده را رعایت کند.

پروتکل الحاقی

نکتۀ بعدی که حائز اهمیت بیشتر است موضوع پیوستن ایران به پروتکل الحاقی (Additional Protocol) وابسته به معاهدۀ ان پی تی است.

آژانس پیوسته از کشورهای امضاءکنندۀ ان پی تی درخواست پذیرش و اجرای این پروتکل را می‌کند. کشورهایی که این تعهد را می‌پذیرند به آژانس اجازه می‌دهند که فراوان‌تر و سرزده‌تر (با اعلام قبلی تا حد دو ساعت) از تاسیسات هسته‌ای اعلام‌شده و فرا‌تر از آن از محل‌هایی دیگر که به نوعی در ارتباط با برنامۀ هسته‌ای‌اش باشند و حتی مکان‌هایی خارج از تاسیسات هسته‌ای که مورد تردید آژانس باشند، بازرسی به عمل آورد. البته برای این بازرسی‌های واپسین راهکارهایی فراهم می‌شوند که مورد توافق دو سو باشند با امکان حکمیت مرجعی ثالث.

پذیرش اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی از سوی ایران در چارچوب بیانیۀ لوزان گامی مهم در جهت رفع مناقشه با آژانس است. پیامد‌های چنین امری کنترل آژانس بر زنجیره تأمین و پشتیبانی (supply chain) برنامه هسته‌ای ایران است. نظارت بر مواد هسته‌ای از معدن تا غنی‌سازی تا میلۀ سوخت و بالاخره تا پسمانداری تامین می‌شود و بدینگونه نگرانی غرب از امکان برداشت پنهانی از مواد هسته‌ای و سوق دادنش به سوی نظامی شدن برطرف می‌شود.

یکی از عللی که در تقریبأ همۀ گزارش‌های فصلی روسای آژانس به شورای حکام از تائید صلح‌آمیز بودن همه جانبۀ برنامۀ هسته‌ای ایران خودداری شده است، این است که با استناد به سرباززدن ایران از پذیرش پروتکل الحاقی و در نتیجه عدم امکان دستیابی به همۀ مراکز و اطلاعات مورد نظر، نمی‌تواند صلح‌آمیز بود همه جانبۀ برنامۀ هسته‌ای ایران را تابید کند. البته این پروتکل در دوران ریاست جمهوری آقای محمد خاتمی امضا شده و داوطلبانه اجرا می‌شد بدون اینکه به تصویب مجلس رسیده باشد. در دوران آقای احمدی‌نژاد به این همکاری پایان داده شد.

موضوعات مورد اختلاف با آژانس

موضوعی دیگردر بیانیۀ لوزان که در ارتباط با آژانس مطرح شده است، ضرورت پاسخ دادن ایران به پرسش‌های پیشین و کنونی آژانس و ضرورت حل و فصل مشکلات میان این دو است. این پرسش‌های آژانس از جمله و به ویژه در برگیرندۀ ابعاد احتمالی نظامی برنامۀ هسته‌ای ایران است. راه‌‌حلی که خرسندی دو سو را فراهم آورد، می‌تواند هم در ملغی کردن قطعنامه‌های چندگانۀ پیشین شورای امنیت و هم در برداشتن تحریم‌ها چند سویه و یکسویه نقشی اساسی بازی کند.

تحریم‌ها و شیوه رفعشان

بخش بعدی بیانیه به تحریم‌ها می‌پردازد:

به محض انعقاد موافقتنامۀ جامع در تیرماه ۱۳۹۴، تحریم‌های اتحادیۀ اروپا و تحریم‌های یکجانبۀ ایالات متحدۀ امریکا برداشته می‌شوند که البته این برداشتن‌ها منوط به نظر آژانس در مورد وفای به عهد ایران خواهد بود. ناروشنی و مشکلی که می‌تواند از این بخش ناشی شود معطوف است به اینکه آژانس از پاسخ‌های ایران به پرسش‌هایش به ویژه در ارتباط با ابعاد احتمالی نظامی برنامۀ هسته‌ای ایران به رضایت نائل شده باشد یا نه.

نکته حائز اهمیت دیگر در این بیانیه تائید توافقنامۀ جامع از سوی شورای امنیت سازمان ملل به‌وسیله قطعنامه‌ای است که بتواند پایندگی این توافق را در دراز مدت تضمبن کند. در این ارتباط لغو قطعنامه‌های چندگانۀ همین شورای امنیت که موجب تحریم‌های این شورا و مبنای مشروعیت دیگر تحریم‌های یک و چند سویه قرار گرفته است، یکی از مهم‌ترین موضوعات خواهد بود زیرا که هم الغاء این قطعنامه‌ها و هم الغاء یا تعلیق تحریم‌های اتحادیۀ اروپا و امریکا وابسته به گواهی آژانس پیرامون منحصرا صلح‌آمیز بودن برنامۀ هسته‌ای ایران است.

دشمنان توافق جامع؛ نتانیاهو و افراطگرایان جمهوری اسلامی

با بیانیۀ لوزان و موافقتنامۀ محتمل در تیرماه میان ایران و کشورهای ۱+۵ خطر بزرگ تحریم‌های گسترده‌تر منتفی می‌شود. اما دشمنان این توافق بسیارند و تا آن زمان آرام نخواهند نشست. کسانی مانند بنیامین نتانیاهو در خاورمیانه به‌دنبال گسترش آشوب و از هم پاشیدن دولت‌های بالقوه پایدار و مقتدر هستند. ایشان می‌دانند که با افزایش درخواست‌ها از حاکمیت جمهوری اسلامی اینان تن به توافق نمی‌دهند که نتیجه‌اش تحریم‌های گسترده‌تر و ویرانگر، آشوب یا جنگ است. ایشان چنانکه دیده‌ایم به هر وسیله‌ای مانند رودرروئی با رئیس جمهور آمریکا بدون رعایت دیپلماسی و حتی تحریف مقدسات کلیمیان مانند کتاب استر، متوسل می‌شود که با بزرگنمایی برنامۀ هسته‌ای ایران و القاء آن به مثابه خطری برای موجودیت یهودیان که از سوی ایرانیان گویا از آغاز تاریخی وجود داشته است، سه هدف را تعقیب می‌کند:

یکم با سوءاستفاده از رجزخوانی بخشی از دولتمردان ایران به ایجاد جو ایران‌هراسی در میان شهروندان اسرائیل مبادرت ورزد و به واسطه آن جلب نظر رای‌دهندگان اسرائیل که به علت تراژدی‌ای که در تاریخ بر آنان گذشته است نیاز بالایی به امنیت احساس می‌کنند؛

دوم کمک به ایجاد آشوب در کشورهای خاورمیانه به این قصد که از یکسو اسرائیل را به عنوان تنها جزیرۀ امن در منطقه به متحدانش در غرب بفروشد و از دیگرسو با حاد نگهداشتن و گزافه‌گویی در بارۀ برنامۀ هسته‌ای ایران که در واقع بیشترین ضرر را به شهروندان ایران زده است، از یکی از بنیانی‌ترین مشکلات خاورمیانه یعنی مشکل اسرائیل و فلسطین منحرف کند؛ و

سوم اینکه تحت هیچ شرایطی هر چند در دوردست فرادستی هسته‌ای اسرائیل در منطقه نسبی نشود. ایشان در این راه متحدانی نیرومند در حزب جمهوریخواه امریکا دارد که هنوز از فاجعه‌ای که دولت جورج بوش پسر در عراق و خاورمیانه بر پا کرد درس نگرفته‌اند و ظاهرأ هنوز هم رویای تغییر رژیم را در سر می‌پرورانند. البته آقای نتانیاهو عملأ متحدانی نیز در درون بخش‌های از حاکمیت ایران دارد مانند دلواپسان، حسین شریعتمداری کیهان یا سردار نقدی فرمانده بسیج که به ایشان در جریان گفت‌وگو‌های حساس لوزان با «غیر قابل مذاکره خواندن» محو اسرائیل به موقع توپ پاس می‌کند.

شیوخ عرب

رژیم عربستان سعودی هم به مثابه مستبد‌ترین رژیم جهان، بر آشفته از موج نخستین آزادی و دموکراسی‌خواهی بهار عربی، پس از پیروزی‌اش در سرکوب این موج به یاری متحدان محلی‌اش بیم آن دارد که با توافق هسته‌ای و نزدیکی احتمالی ایران تحول‌یافته و متعارف‌شده به غرب اهمیتش را به عنوان متحد اصلی غرب در جهان اسلام و خاورمیانه از دست بدهد و بدینگونه سیادت رژیمش که مرکب از دو-سه هزار شاهزاده است، دچار مخاطره شود. برای ممانعت از چنین مشکلی به تنور جنگ‌های مذهبی می‌دمد.

توافق جامع، پایان ماجرا؟

قابل پیش‌بینی است که توافق محتمل هسته‌ای پایان ماجرا نیست. تا هنگامی که جمهوری اسلامی خود را به مثابه یک رژیم انقلابی تعریف کند و نظم موجود جهانی را نپذیرد و با توجه به اینکه هر توافقی که صورت بگیرد نکات ناروشن و تفسیرپذیری در برخواهد داشت امکان سرباز کردن مناقشه محتمل است.

ملزومات حل پایندۀ مناقشه با غرب

واکنش دولت و حاکمیت ایران در برابر چنین وضعی چگونه می‌تواند باشد: ترک انقلابی‌گری و روی آوردن به رفتار عادی و متعارف شدن در ارتباطات جهانی، چشم پوشیدن از ادعای رهبری جهان اسلام که دستمایۀ جنگ‌های مذهبی می‌شود، پرهیختن از دخالت یکجانبه و مزاحمت‌آمیز در کشور‌های منطقه- مانند کاسه داغ‌تر از آش بودن در مورد اختلافات اسرائیل و فلسطین- و جایگزین کردن این سیاست به دخالتی سازنده و مسالمت‌آمیز که در خور کشوری با پتانسیل بزرگ ایران باشد. در این رهگذر گسترش همکاری سازنده در منطقه در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و بدینوسیله هم‌سرنوشت کردن کشور‌های منطقه با هم برای کاهش دشمنی‌ها و تشنجات نقش کلیدی دارد، هر چند که بسیار دور از دسترس به نظر می‌آید.

خوشبختانه آقای حسن روحانی در اظهاراتش پس از انتشار بیانیه به این موضوع اشاره کرد که توافق هسته‌ای تنها هدف نیست بلکه «پله اول برای تعامل سازنده با جهان است» و آنگاه ادامه می‌دهدکه «با همه کشورهایی که رابطه خوبی داریم رابطه صمیمانه‌ای برقرار خواهیم کرد. با آنها که رابطه سردی داشته‌ایم، رابطه بهتر و با آنهایی که احیانا تنش و خصومت داشته‌ایم، پایان خصومت را می‌خواهیم چراکه بی‌تردید همکاری و تعامل به نفع همه است» و همپوش با این سخنان، آقای اوباما در مصاحبه‌اش با توماس فریدمن از نیویورک تایمز در بارۀ بیانیۀ لوزان می‌گوید: «در عین حال می‌گویم امیدوارم بتوانیم این سازوکار دیپلماتیک را به نتیجه برسانیم و با این کار، دوران جدیدی از روابط ایالات متحده و ایران را شروع کنیم و آنچه به همین اندازه اهمیت دارد این است که بتوانیم در طول زمان، عصر جدیدی از روابط ایران با همسایگانش را شروع کنیم» و ادامه می‌دهد که اگر ایران از مزاحمت‌های منطقه‌ای‌اش، دشمنی با اسرائیل و... دست بردارد «واقعیت این است که ایران امکانات بالقوه برای کشوری نیرومند را دارد» و اضافه می‌کند «ایران به نعمت بزرگی، منابع و مردمش یک قدرت منطقه‌ای به غایت موفق خواهد یود. من امیدوارم که مردم ایران این امر را درک کنند».

تا آنجا که مربوط به گشایش در سیاست داخلی ایران می‌شود، کاهش سرکوب مخالفان سیاسی و رعایت حقوق بشر پس از رسیدن به یک توافق جامع، مشکل است بتوان پیش‌بینی کرد. بسته به تکامل اوضاع هر دو امکان، گشایش یا ادامه وضع کنونی وجود دارند. اما آنچه که با قطعیت می‌توان ادعا کرد این است که در صورت شکست مذاکرات و تشدید تحریم‌ها فضای جامعه به سمت امنیتی و حتی نظامی شدن، بسته‌تر شدن، تشدید رانتخواری و فساد و افزایش سرکوب دگراندیشان سوق داده می‌شود.

.....................................................................................................

نظر نویسنده الزاما بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.

XS
SM
MD
LG