لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۲۱:۴۱

اوکراین، پوتین و همسویی راست‌ها و چپ‌های تندرو


منازعه اوکراین و تشدید تنش بین روسیه وغرب در سطحی بی‌سابقه بعد از دوره پساجنگ سرد دریچه خوبی برای درک همسویی دو جریان متضاد چپ و راست تندرو در سطح جهانی و بویژه اروپا است.

توسعه‌طلبی ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور بلندپرواز روسیه، در دهه گذشته مورد حمایت و یا پشتیبانی غیرمستقیم منتهی الیه چپ و راست در دنیا و بویژه اروپا واقع شده است. منظور از پشتیبانی غیرمستقیم دعوت به سکوت و اعلام بی‌طرفی و یا برخوردی یک‌طرفه در سرزنش غرب و مقصر جلوه دادن آن در اقدامات تحریک‌آمیز پوتین است.

روسیه پساشوروی اگرچه تحت کنترل برخی از مقامات سابق شوروی است، اما به لحاظ خط‌مشی و نظام باور در نقطه مقابل «مارکسیسم-لنینیسم» ایستاده است. نظام کنونی روسیه نوعی سرمایه‌داری الیگارشی با تکیه بر نومحافظه‌کاری اجتماعی-فرهنگی و اقتدارگرایی سیاسی است.

تأکید بر انگاره‌هایی چون «اهمیت به خانواده»، «اثرگذاری مذهب بر سیاست و حکومت»، «یهودی‌ستیزی»، «ناسیونالیسم تهاجمی»، «نادیده گرفتن نقش تنظیم‌گر دولت در اقتصاد و رواج لجام‌گسیخته مناسبات بازار آزاد»، «فقدان باور به حقوق بشر به عنوان یک ارزش ذاتی و قید حکمرانی»، «بی‌انضباطی مالی» و «نبود شفافیت در ساخت دولت» باعث اتصال راست تندرو در جهان با روسیه پوتینی شده‌است.

جریان حامی «دونالد ترامپ» و طیف نوظهور در حزب جمهوری‌خواه آمریکا، نئونازی‌ها در آلمان، جبهه ملی فرانسه به رهبری «مارین لوپن»، حزب «جابیک» در مجارستان که «بلا کواچ» نماینده اتحادیه اروپا متهم به جاسوسی برای روسیه عضو برجسته آن است، حزب «لگا نورد» در ایتالیا، حزب «ولامس بلانگ» در فنلاند و حزب «گلدن داون» در یونان نمودهای برجسته جریان راست افراطی حامی و پشتیبان پوتین در دنیا هستند.

مؤسسه سرمایه سیاسی (Political Capital) در تحقیق خود در سال ۲۰۱۴ آشکار ساخت که از بین ۲۵ حزب و تشکل مهم راست افراطی در اروپا، ۱۵ تای آنها به صورت علنی از سیاست‌های روسیه حمایت کرده و ۴ گروه نیز برخورد مثبتی با روسیه پوتینی داشتند. در مناقشه اوکراین این جریان دو سیاست را دنبال کرده؛ یا آشکارا خواسته به درخواست پوتین احترام گذاشته شده و اوکراین به عنوان منطقه نفوذ طبیعی روسیه پذیرفته شود و یا درگیری با روسیه در این خصوص را فاقد ارزش سیاسی و امنیتی به شمار آورده است.

در سال‌های گذشته شواهدی ارائه شده که دولت روسیه در روشی برنامه‌ریزی شده در حال تقویت این جریان به لحاظ کمک مالی، پشتیبانی اطلاعاتی-رسانه‌ای و یا راه‌اندازی کارزارهای اخبار غلط و اطلاعات گمراه‌کننده به نفع آنها در فضای مجازی است. همچنین در کشور لهستان و مجارستان سیاستمدارانی به اتهام جاسوسی برای روسیه مورد پیگرد قانونی قرار گرفته‌اند.

اما در سوی متضاد این جریان حمایت گروه‌های چپ مارکسیست-لنینیست و کلاسیک از پوتین امر پارادوکسیکالی به نظر می‌رسد. اگرچه آنها در عدم باور به دموکراسی با پوتین هم نظر هستند، اما گرایش آنها به مؤلفه‌هایی چون «سوسیالیسم»، «ضدیت با مذهب»، «مخالفت با دکترین اقتصاد بازار آزاد» و «مالکیت خصوصی» به شکل منطقی آنها را نه تنها باید از روسیه پوتینی دور کند، بلکه به مخالف جدی آن تبدیل نماید. اما قاعده «دشمنِ دشمن، دوست است» و ملاحظات ایدئولوژیک باقی‌مانده از دوران جنگ سرد باعث شده، یا آشکارا از مواضع دولت روسیه حمایت کنند و یا با سکوت در برابر اقدامات روسیه، ناتو و غرب را به دلیل اقدامات تهاجمی و تحریک‌کننده سرزنش کنند.

در واقع تضاد آنها غرب است و رویکرد ادعایی آنها در خصوص «صلح» و «مخالفت با جنگ» در استانداردی دوگانه فقط محدود به مخالفت با مواضع دولت‌های غربی و دیده‌بانی رفتار آنها می‌شود. در برابر اقدامات جنگ‌طلبانه و استثماری دولت‌های روسیه و چین یا ساکت هستند و یا فعالانه به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم حمایت می‌کنند.

البته گروه‌های چپ تندرو در مقایسه با راست‌های افراطی حمایت ظاهری کمتر، ولی مؤثرتر از روسیه پوتینی کرده و می‌کنند. در بحران اوکراین نیز آنها با توصیه به بی‌طرفی و یا انداختن بار تقصیرات بر دوش ناتو به پوتین در اثرگذاری بر فضای سیاسی و رسانه‌ای بخصوص در کشورهای اروپایی عملاً کمک کرده‌اند.

حزب «چپ» آلمان از برجسته‌ترین گروه‌های اولتراچپ اروپاست که به اقدامات پوتین در الحاق شبه جزیره کریمه و جدا کردن مناطق «دنتسک» و «لوهانسک» مشروعیت قانونی داده‌است. حزب سوسیال دمکرات نیز حامی ارتباط خوب با روسیه بوده است. «گراهام شرودر» صدراعظم اسبق آلمان رابطه نزدیکی با پوتین داشت و او را در میهمانی تولد ۷۰ سالگی خودش دعوت کرد، بلکه حتی از سال ۲۰۰۵ حقوق خود را از شرکت‌های انرژی روسیه می‌گیرد.

«اولاف شولتز» صدراعظم کنونی آلمان و از رهبران حزب سوسیال-دمکرات آلمان تمایل دارد که سیاست حزب متبوعش در همکاری با روسیه و اجتناب از سخت‌گیری را دنبال کند، اما شرایط به‌گونه‌ای تنش‌آلود شده است که او بر اعمال تحریم‌های سنگین بر روسیه در صورت حمله نظامی به اوکراین تصریح کرد. در عین حال آنها هنوز به نتیجه نرسیدند که پروژه «نرد استریم۲» با روسیه را متوقف کنند.

البته مسئله روسیه در آلمان پیچیدگی خاص خودش را دارد؛ قرن‌ها پیوند فرهنگی-تجاری و سابقه دو جنگ جهانی که با کشتار گسترده روس‌ها از سوی آلمانی‌ها همراه بوده، حمایت از ارسال تجهیزات نظامی به اوکراین و برخورد فعال در مهار روسیه را چالشی کرده است.

ائتلاف چپ رادیکال در اتحادیه اروپا با نام اختصاری (جی‌یو‌ای/ ان‌جی‌ال) در نزدیک به ۸۰ درصد مواضع شفاهی و مکتوب از اقدامات دولت روسیه بخصوص در اوکراین و سوریه حمایت کرده است. به طور کلی چپ‌های تندرو و کلاسیک در اروپا از ائتلاف با روسیه در حوزه انرژی، روابط بین‌المل و امور دفاعی استقبال می‌کنند.

یکی از تعارضات گروه‌های چپ همراهی با بزرگنمایی روسیه در برجسته‌کردن جریان فاشیستی و ضدیهودی «خونتای فاشیست» در اوکراین است. این جریان نفوذ اندکی در اوکراین دارد و در اثبات این ادعا همین بس که «ولودیمیر زلنسکی» رئیس‌جمهور کنونی اوکراین در یک خانواده یهودی به دنیا آمده است. آنها با جمهوری خودخوانده «دنتسک» مراوده دارند در حالی که رهبر آنها «اکساندر زاخارچنکو» آشکارا گرایش یهودی‌ستیزی دارد و در سال‌های گذشته محدودیت‌هایی علیه یهودیان وضع کرده‌اند.

در اوکراین گروه‌های راست افراطی وجود دارند که شاخص‌ترین آن حزب «اسووبدا» است اما آنها در دو انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری و پارلمانی در اوکراین در سال‌ ۲۰۱۹ زیر سه درصد آرای ماخوذه را به دست آوردند.

شماری از گروه‌های اولترا چپ در اروپا مشابه راست‌های افراطی به انتخابات‌ها و همه‌پرسی‌های نمایشی و غیرآزاد در شبه‌جزیره کریمه، دنتسک و لوهانسک نماینده فرستاده و نتایج و فرایند انتخابات‌های معیوب برگزار شده را تأیید کردند. این برخورد نشان می‌دهد آنها باوری به موازین انتخابات آزاد و منصفانه ندارند وگرنه مهر تأیید بر انتخابات‌هایی نمی‌زدند که با حضور تانک‌ها و نیروهای نظامی در نزدیکی حوزه‌های رأی‌گیری برگزار شد.

اگرچه ملاحظات ایدئولوژیک، رویکرد سلبی و هویت‌طلبانه عوامل اصلی در توجیه، حمایت و یا همراهی عملی در حمایت از اقدامات توسعه‌طلبانه و ثبات‌زدای پوتین هستند اما درعین حال اقدامات برنامه‌ریزی شده برای بازسازی شبکه نیروهای همسو و یا وابسته شوروی سابق در اروپا و نفوذ در گروه‌های سیاسی هدف از سوی دولت روسیه را نیز نادیده گرفت.

در فضای سیاسی ایران نیز مشاهده می‌شود که علاوه بر علی خامنه‌ای، سپاه پاسداران انقلاب‌اسلامی و اکثریت گروه‌های اصولگرا، بخشی از اصلاح‌طلبان و گرایش‌های راست افراطی و چپ سنتی-کلاسیک در اپوزیسیون حامی مواضع دولت روسیه در بحران اوکراین هستند.

در مجموع همسویی عملی دو جریانی که هویت متضاد دارند، در تقویت مواضع ستیزه‌جویانه پوتین از ویژگی‌های حاشیه‌ای اما مهم بحران اوکراین است. این دو جریان همچنین به سهم خود در رکود دموکراسی و مخاطرات امنیتی و مخل صلح پایدار در چشم‌انداز آینده جهان اثرگذار هستند.

نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
XS
SM
MD
LG