لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ تهران ۰۵:۴۵

زنان سرپرست خانوار: آسیب اجتماعی یا سرمایه اجتماعی؟


زنان شاغل در یک موسسه مخابراتی در ایران
زنان شاغل در یک موسسه مخابراتی در ایران

هر گونه استقلال زنان اسلامگرایان شیعه را نگران می‌سازد. آن‌ها به هر طریق ممکن می‌خواهند زنان را تحت کنترل و نفوذ مردان قرار دهند، با بیکار کردن و اعزام آن‌ها به خانه‌ها، با عدم استخدام آن‌ها، با سهمیه بندیهای جنسیتی در دانشگاه‌ها، با ازدواج دوم یا چندم مردان، با افزایش تعداد فرزندان، با منوط کردن مسافرت آن‌ها به کسب اجازه از شوهر و پدر و با تفکیک جنسیتی. همه این تبعیض‌ها که توهین به زنان است متوجه است به فرستادن زنان به اندرونی خانه‌ها. به همین ترتیب استقلال اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زنان مورد هجوم قرار می‌گیرد.

مبارزه با زنان سرپرست خانوار

رئیس سازمان بهزیستی کشور می‌گوید: «تعداد زنان سرپرست خانوار در سال ۷۰، یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در سال ۸۵، یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر بوده است که این آمار در سال ۹۰ به ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار افزایش یافته که نشاندهنده رشد ۵۵ درصدی این آسیب اجتماعی است.» (ایسنا، ۵ تیر ۱۳۹۴) او این پدیده اجتماعی را در کنار تغییر ذائقه جامعه معتادین از مواد سنتی به مواد صنعتی، فقر محبت، و کاهش زمان گفتگو به عنوان مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی جامعه ایران ذکر می‌کند: «رئیس سازمان بهزیستی کشور ضمن ابراز تاسف از روند رو به رشد آسیب های اجتماعی در کشور گفت: هیچ کدام از آسیب های کشور در سالهای اخیر کاهش نیافته بلکه به صورت مداوم رو به گسترش بودهاند و این مساله هم در تعداد زنان سرپرست خانوار و هم کاهش سن ابتلا به جرائم و اعتیاد و غیره صدق می‌کند.» (تابناک ۱۰ مرداد ۱۳۹۴)

آیا اینکه بخشی از خانوادههای ایرانی توسط زنان اداره شوند- به علل گوناگونی مثل مرگ شوهر، طلاق و مادر مجرد بودن یا نیافتن شوهر مناسب یا هر علت دیگر- یک امر منفی است که باید آن را آسیب اجتماعی دانست؟ آیا نباید به زنانی که بدون کمک شوهر در این شرایط دشوار معیشتی یک خانواده را اداره می‌کنند آفرین گفت؟ مشکل اصلی آن است که اسلامگرایان و شریعت گرایان تنها مردان را سرپرست خانوار می‌دانند و خانوادهی با سرپرست زن را اصولا خانوادهی بی‌سرپرست می‌دانند.

آسیب نیست، پدیده اجتماعی است

هنگامی که میلیون‌ها زن سرپرست خانوار وجود دارد و این زنان نه تنها جرمی مرتکب نمی‌شوند بلکه تلاش می‌کنند یک خانواده را اداره کنند دیگر باید از این امر به عنوان یک پدیدهی اجتماعی سخن گفت. تعداد زنان سرپرست خانوار در سال ۷۰، یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در سال ۸۵، یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر بوده است که این آمار در سال ۹۰ به ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار افزایش یافته است. (ایسنا ۵ تیر ۱۳۹۴) حدود ۱. ۱ میلیون زن سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد هستند. (مشرق، ۲۶مرداد ۱۳۹۴) ۱۸۰ هزار خانواده با سرپرست زن نیز تحت پوشش بهزیستی هستند. (ایسنا ۲ مرداد ۱۳۹۴) تعداد زنان سرپرست خانوار در سالهای اخیر سالانه ۴۰ درصد رشد داشته است. (رئیس سازمان بهزیستی، ایسنا ۵ تیر ۱۳۹۴)

تبعیض مضاعف

زن بودن سرپرست خانوار یک آسیب اجتماعی نیست اما این پدیده زنان را به دلیل تبعیض های مضاعف در معرض انواع آسیب‌ها قرار می‌دهد. بر اساس آمار ارایه شده از سوی معاونت امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری بیش از ۷۰ درصد از زنان سرپرست خانوار بیسواد هستند. (ایسنا ۲۲ شهریور ۱۳۹۴) زن بودن سرپرست خانوار احتمال قرارگرفتن در دایره فقر مطلق را نسبت به مردان سرپرست خانوار افزایش می‌دهد.

هیچ رابطه ضروری میان زن سرپرست خانوار بودن و بیسواد و فقیربودن وجود ندارد اما در جامعه ای که برای کار مساوی به زنان پرداخت مساوی صورت نمی‌گیرد، زنان از مشاغل دولتی در عین شایستگی بیشتر محروم می‌شوند، انواع تبعیضات در نظام خانواده و مدرسه و جامعه علیه آن‌ها وجود دارد و زنان از بسیاری مشاغل محروم هستند زن سرپرست خانوار بودن به فقر و بیسوادی بیشتر منجر می‌شود.

تشویق ازدواج دوم

تصور مقامات جمهوری اسلامی و روحانیون شیعه آن است که علت سرپرست شدن زنان فقدان ازدواج آنهاست. به همین جهت فکر می‌کنند که با ازدواج دوم این آسیب (از نظر آنها) حل می‌شود. آنها از این موضوع غفلت می‌کنند که زنان سرپرست خانوار اکثرا یک بار ازدواج کرده اند اما مردان آنها معتاد یا بی‌مسئولیت بوده و آن‌ها را‌‌ رها کرده اند.

مقامات و رسانه های دولتی برای نفی استقلال زنان به آن دسته که بیوه شده، طلاق گرفته یا ازدواج نکردهاند توصیه می‌کنند که زن دوم مردان مزدوج شوند. به دلیل مخالفت جدی زنان با این موضوع با استفاده از آمارهای قلابی در این زمینه فرهنگ سازی می‌شود. به عنوان یک نمونه ادعا شده که طی مطالعه ای که در یکی از شهرهای ایران صورت گرفته ۴۸. ۶۶ درصد دختران جوان تمایل خود را برای همسری دوم در صورت خواستگاری توسط همسر اول ابراز کرده اند. همچنین ادعا شده که این آمار با آمار کل کشور اختلاف چندانی ندارد. (فردا نیوز، ۳۱ شهریور ۱۳۹۴)

حتی اگر تعداد دختران در شرایط ازدواج میلیون‌ها نفر بیشتر از پسران آماده ازدواج باشد این ادعا بی‌اساس است به چهار دلیل:

۱. موسسه مطالعه کننده اعلام نشده است. موسسه ای که نامش را زیر یک تحقیق نمی‌گذارد یا وجود خارجی ندارد یا قلابی است.

۲. اگر بخشی از زنان بیوه یا مطلقه به دلیل مشکل مالی حاضر باشند زن دوم یک مرد ثروتمند باشند این موضوع برای دختران جوان پیش از ازدواج اصولا قابل قبول نیست.

۳. اگر چنین تمایلی در میان دختران جوان هست و مردان متشرع نیز از این موضوع استقبال می‌کنند چرا درصد مردانی که بیش از یک همسر دارند در ایران بسیار اندک است؟

۴. بیشتر بودن تعداد دختران در سن ازدواج نسبت به پسران آماده ازدواج صرفا بر اساس سن بلوغ شرعی قابل نتیجه گیری است. چون سن شرعی بلوغ دختران حدود چهار سال پایین‌تر از پسران در نظر گرفته می‌شود به این نتیجه می‌رسند که میلیون‌ها دختر بیش از پسر در این سن هستند.

استقلال زنان، ریشه مشکلات

تصور اینکه سرپرست بودن زنان در خانوار یک آسیب اجتماعی است ریشه در این دیدگاه دارد که هر گونه استقلال زنان موجب مشکلات و آسیب های اجتماعی و اخلاقی است. کافی است به رسانه های دولتی و شبه دولتی در برخورد با هر گونه رفتار مستقل زنان نگاه کنید. بیرون رفتن دختران مجرد به هنگام شب برای خرید یا تفریح از منظر این رسانه‌ها یک مشکل اجتماعی به حساب می‌آید. (افزایش خیابانگردی شبانه دختران جوان در قزوین، تابناک، ۱۴ مهر ۱۳۹۴) البته پاسخ این سوال در این گونه برخورد‌ها ناگفته می‌ماند که بر اساس کدام مادهی قانونی، اصل اخلاقی یا حتی حکم شرعی زنان نباید در ساعات شب از خانه خارج شوند.

سرمایه اجتماعی

اینکه زنان مقام مدیریت در خانواده را به جای مردان در ۲. ۵ میلیون خانوار بر گرفته اند نشان دهنده این موضوع است که سرپرستی زنان یک سرمای اجتماعی است که باید به تقویت آن پرداخت. تصور کنید که زنان از خود مسئولیت نشان ندهند و خانواده را در غیبت مردان سرپرستی و اداره نکنند. در این حال میلیون‌ها کودک گرسنه، صد‌ها هزار دانش آموز ترک تحصیل کرده و انبوه دیگر از مشکلات اجتماعی روی دست نهادهای حکومتی و دولتی باقی می‌مانند که نشان دادهاند به علت فساد و ناکارآمدی در این حوزه‌ها کاری از پیش نمی‌برند.

XS
SM
MD
LG