"کپی برابر اصل"
Your browser doesn’t support HTML5
شاعرمون اين هفته ظاهرا يه چيزى گم كرده بوده:
كفشهايم كو؟
كفشهايم اصل بود
كفش من مارك نداشت
ولى از دور اگر، نگهش مي كردى
سخن از اصل و اصالت مى گفت.
پى كفشم هر جا
رفتم و پرسيدم:
كفشهايم كو؟
كسى از منزلتِ كفش من آگاه نبود.
كسى از وسعتِ پايم در كفش
كسي از وسعتِ كفشم در پا
روحش آگاه نبود.
ناگه از دور سوارى آمد
و ندايى سر داد:
كه بدان اى شاعر
تو ز كفش افتادى
ولى از اصل نيافت
توى اين آبادى
كپى و اصل برابر باشد.
هى ندا داد سوار
ولى من پرسيدم:
كفشهايم كو؟
كفشهايم اصل بود...
به اميد پيدا شدن كفش شاعرمون اين هفته مي خوايم درباره چيزاى اصل و كپى و كپى كارى و جنس تقلبى و كُپ زدن و اينجور چيزا براتون حرف بزنيم. پس با توجه به اينكه شما خودتون اصل جنس هستيد مى دونيد كه ساعت ٩ هر شب ميايم بهتون سر ميزنيم. كپى نداريد به خدا.