در قسمت هاي پيشين، از زندگي فردريک داگلاس براي شما گفتيم؛ برده سياهپوستي که بدون رفتن به مدرسه، خواندن و نوشتن آموخت و از بزرگ ترين سخنوران ضدبرده داري شد. سهراب آذرنوش، در بخش 15 مجموعه برنامههاي آموزنده تحت عنوان «در جستجوي آمريکا» قسمت چهارم و آخر زندگينامه داگلاس را دنبال ميکند. سهراب آذرنوش (رادیوفردا): در برنامه هاي پيشين گفتيم که فردريک داگلاس چنان از دردهاي همنوعان سياهپوست خود با فصاحت و روشني صحبت مي کرد، که بسياري باور نمي کردند او هرگز به مدرسه نرفته و همه عمر برده بوده است.
داگلاس که زندگينامه خودنوشت او به نام «داستان زندگي يک برده آمريکايي» به سرعت به فروش رسيد، براي سخنراني عليه نظام پوسيده و ارتجاعي بردهداري به مدت دو سال در انگلستان سفر کرد.
در انتخابات رياست جمهوري آمريکا در 1860 که مقدمه جنگ داخلي شد، داگلاس در ابتدا از نامزدي آبراهام لينکلن دفاع نميکرد، زيرا نظرات لينکلن هنوز صد در صد عليه همه بردهداران نبود و او ميکوشيد بين جناحهاي سياسي مختلف بدون جنگ و خونريزي آشتي برقرار کند.
تنها پس از آن که هفت ايالت جنوبي که ايالتهاي برده دار بودند، دست به شورش و جداييطلبي زدند، بود که لينکلن هدف جنگ داخلي را از حفظ وحدت آمريکا، به جنگ عليه برده داران برگرداند.
داگلاس در ابتدا به نفع نامزدي اسميت تبليغ ميکرد، اما وقتي که متوجه شد اسميت بختي براي برنده شدن ندارد، از نامزدي ابرهم لينکلن حمايت کرد.
در شب 31 دسامبر 1862 که پرزيدنت لينکلن اعلاميه معروف لغو بردهداري را امضاء کرد، داگلاس همراه با عده زيادي بيرون تلگرافخانه اجتماع کرده بودند تا هر لحظه خبر لغو بردهداري را بشنوند.
داگلاس در مورد اين لحظه تاريخي مي نويسد: «چنان به در تلگرافخانه گوش چسبانده بوديم که انگار منتظريم هر لحظه از آسمان رعدي فرود آيد و در زير سوسوي نور ستاره ها بود که انتظار برآمدن روز تازه و روزگار نو را ميکشيديم... وجودمان در آرزوي آزادي که قرن ها براي رسيدنش دعا کرده بوديم مي سوخت.»
در 1863 سرانجام کنگره آمريکا به يکي از دو درخواست قديمي داگلاس گردن گذاشت و اجازه داد که سياهپوستاني که مايلند، در ارتش دولت مرکزي يا فدرال ثبت نام کنند و در جنگ داخلي عليه برده داران جنگ کنند.
داگلاس براي تشويق سياهپوستان به ثبت نام در ارتش، براي آنها سخنراني ميکرد و به آنها قول ميداد که در ارتش مرکزي، برابري بين همه نژاد ها و رنگ ها وجود خواهد داشت. متاسفانه تا ميانه جنگ جهاني دوم، اين برابري در ارتش آمريکا تحقق پيدا نکرد و واحد سربازان و درجه داران سياهپوست از همرديفان سفيد پوست خود جدا بود و نيمي از حقوقي را ميگرفت که سفيدپوستان دريافت مي کردند.
در اينجا بد نيست به اين نکته مهم نيز اشاره کنيم که زماني که در جنگ جهاني دوم، براي آزاد کردن اروپا و نيمي از جهان از يوغ فاشيسم هيتلري و حکومت هاي ضد دموکراتيک، آمريکا وارد جنگ شد و به مردم آلمان، ژاپن و کشورهاي ديگر گفت که براي شما آزادي به ارمغان خواهيم آورد، هنوز در ارتش خود دچار تبعيض نژادي بود. اما همين شرکت در جنگهاي آزاديخواهانه و ضدفاشيستي کمک کرد تا ارتش آمريکا نيز دموکراتيکتر شود.
فردريک داگلاس، برده سابق، مشاور رئيس جمهوري آمريکا، نويسنده و سخنران، 77 سال عمر کرد و در 20 فوريه 1895 با حمله قلبي درگذشت. زماني که خبر مرگ او در ايالات متحده آمريکا منتشر شد، سياهپوستان مدارس و کار را تعطيل کردند و براي اداي احترام به او حاضر شدند. هيچ کس به اندازه فردريک داگلاس براي آزادي سياهپوستان مبارزه نکرد، اما اگر به سخنان و کلمات او دقت کنيم مي بينيم که حرفهاي او در حقيقت امر، براي آزادي همه مردان و زنان عالم بيان شده است.