جنبش «زن، زندگی، آزادی» از نگاه آزاده ضمیری‌راد

در سالگرد اعتراض‌های «زن، زندگی، آزادی» در ایران، رادیوفردا به سراغ فعالان و ناظران مسائل ایران رفته و از آنها جویا شده که آیا با نظرات برخی ایرانیان که معتقدند اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» نقطه‌ای بی‌بازگشت بود، موافقند یا نه؟ و اگر موافق نیستید، چه دلیلی برای آن دارند؟

رادیوفردا همچنین از این فعال مدنی و سیاسی، و تحلیگران امور ایران، پرسیده است که یک سال پس از اعتراضات، مهم‌ترین تغییری که رخ‌داده چیست؟ و علاوه بر این آنها مهم‌ترین نقطه‌ضعف اعتراضات سراسری را به‌عنوان یک جنبش، خیزش یا انقلاب با هر تعریفی که از آن دارند، چه می‌دانند، و جدا از «سرکوب شدید حکومت»، معتقدند این اعتراض‌ها از چه ناحیه‌ای بیشترین آسیب را دیده است؟

آزاد ضمیری‌راد معاون بخش تحقیقات آفریقا و خاورمیانه در «مؤسسه آلمانی امور بین‌الملل و امنیت» (SWP) در برلین است، و در این یادداشت به پرسش‌های رادیوفردا پاسخ داده است.

جمهوری اسلامی ممکن است هنوز برقرار باشد، اما کشور، دیگر آن کشور سابق نیست. اعتراضاتِ پس از درگذشت مهسا امینی نقطه عطفی بود که ایران را عمیقاً دگرگون ساخت.

ما شاهد همبستگی بی‌سابقه‌ای در میان اقشار مختلف جامعه ایران بوده‌ایم. مردم از هر سن و سال و از هر قوم و تبار یا گروه مذهبی و اجتماعی به خیابان‌ها آمدند و علی‌رغم تلاش‌های حکومت برای ایجاد چنددستگی، به‌ویژه در امتداد خطوط قومی، در هدف مشترک خود متحد ماندند.

زنان در خیزشی فمینیستی که شعار کُردی «زن، زندگی، آزادی» را به مثابه فراخوانی ملی برای اقدام برگزید، در صف مقدم و در کانون اعتراضات ایستادند.با گذشت یک سال، نظم سیاسی که معترضان امیدوار بودند آن را سرنگون کنند، هنوز پابرجاست. اما یک چیز دیگر نیز پابرجاست و آن، تلاش‌های مستمر بسیاری از ایرانیانی است که اعتراض‌هایشان صرفاً از خیابان به اَشکال کمتر نمایانِ مقاومت منتقل شده است.

روح «زن، زندگی، آزادی» اکنون از رهگذر موسیقی و هنر، عمیقاً در حافظه فرهنگی ریشه دوانده و تأثیر بسزایی بر کلیت جامعه ایران گذاشته است. قابل توجه‌ترین تغییر، سرپیچی تعداد زیادی از زنان از پوشاندن موهای خود در فضای عمومی است؛ با وجود قوانین سختگیرانه پوشش که همچنان به‌زور توسط دستگاه‌های امنیتی بر آنها تحمیل می‌شود.

این امر با احساس جدیدی از خودباوری و جسارت همراه است؛ احساسی که بسیاری از ایرانیان اکنون در قبال حکومت نشان می‌دهند و انعکاس آن در تغییر گفتمان سیاسی کشور نیز دیده می‌شود.ایرانی‌ها آشکارا جمهوری اسلامی را در کلیت خود به چالش کشیده‌اند.

آنها دیگر تلاش‌های محدود و کم‌دامنه برای اصلاحات را رد می‌کنند، مرام‌نامه‌های خود را می‌نویسند، دربارهٔ ارزش ساختارهای حزبی، نیاز به سلسله‌مراتب سازمانی، اهمیت اعتصابات یا مزایای همه‌پرسی بحث می‌کنند. بحث در همه جا از پیشخوان آشپزخانه گرفته تا دانشگاه‌ها و حتی زندان‌های ایران جریان دارد. موضوع این اعتراضات صرفاً برچیده شدن نظم موجود نیست، بلکه ایجاد چشم‌اندازی برای آینده ایران است که در آن، کشور به‌دست روحانیون یا سپاه پاسداران اداره نشود.

در حالی که ایده‌ها ممکن است در این مرحله یکسان نبوده و هنوز شکل روشن و واضحی به خود نگرفته باشد، اما نگاه به آینده با احساس امید همراه است. این یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای خیزش فمینیستی است. این اعتراضات همچنین باعث هماهنگی و سازماندهی بهتری در میان گروه‌های اجتماعی مانند محافل دانشجویی، سازمان‌های حقوق زنان یا انجمن‌های کارگری شده است که در برخی موارد بیانیه‌های مشترک یا منشوری از اصول و مطالبات مشترک منتشر می‌کنند.

خیزش چندین‌ماهه همچنین ظرفیت‌های دیگری را به وجود آورده که ایجاد کانال‌های جدید و گسترده برای ارتباط قوی‌تر و بسیج افراد، راه‌اندازی زنجیره‌های تأمین و یا سازماندهی حمایت‌های پزشکی و قانونی برای افراد نیازمند از آن جمله است.

تبدیل اعتراضات به یک جنبش اساسیِ اپوزیسیونی زمان می‌برد و تلاش‌ها ممکن است با شکست مواجه شوند. اما با نگاهی به دستاوردهایی که تاکنون حاصل شده، می‌توان گفت که این خیزش فمینیستی، موفق‌ترین جنبش اعتراضی در تاریخ جمهوری اسلامی بوده است.