ابراز ندامت برخي وبلاگ نويسان بازداشت شده از ديد دو روزنامه نگار که چند سال پبش ناگزیر از نوشتن ندامت نامه شده بودند

(rm) صدا | [ 6:08 mins ]
قوه قضاييه در چند روز گذشته شماري از وبلاگ نويسان و دست اندرکاران زنداني سايت هاي اينترنتي را آزاد کرده است. اما در همين چند روز، نامه هايي منسوب به برخی از آنها در روزنامه هاي متمايل به جناح تندروي محافظه کار چاپ شده که ظاهرا اين عده از عملکرد خود ابراز ندامت مي کنند. چاپ اينگونه نامه ها و اعترافات تلويزيوني در 25 سال گذشته در جمهوري اسلامي رايج بوده است ابراهيم نبوي طنز پرداز و روزنامه نگار، از کساني که در شرايطي مشابه چند سال پيش چنين نامه اي را نوشت، و اکنون در خارج از ايران به سر مي برد در مصاحبه با رادیو فردا مي گويد: شرايط زندان انفرادي، فرد را به جايي مي رساند که احساس تنهايي مي کند و دائما احساس مي کند اشتباه کرده. همه ما که مجبور شديم اين نامه ها را بنويسيم، همه کساني که مجبور شدند جلوي دوربين بنشينند، دارند زندگي طبيعيشان را مي کنند. فرج سرکوهي روزنامه نگار و نويسنده هم که در دوران وزارت علي فلاحيان، نامه اي منسوب به او در روزنامه جمهوري اسلامي به چاپ رسيد، نوشتن چنين نامه هايي را زير فشار شديد در زندان و براي ايجاد رعب و وحشت مي داند. قوه قضاييه در چند روز گذشته شماري از وبلاگ نويسان و دست اندرکاران زنداني سايت هاي اينترنتي را آزاد کرده است. اما در همين چند روز، نامه هايي منسوب به امير معماريان، شهرام رفيع زاده، جواد غلام تميمي و روزبه ميرابراهيمي در برخي روزنامه هاي متمايل به جناح تندروي محافظه کار چاپ شده که ظاهرا اين عده از عملکرد خود ابراز ندامت مي کنند. مينا بهارمست (راديو فردا): در اين نامه ها که روزنامه کيهان آن را با عنوان «با ارسال نامه هاي جداگانه به مسئولان کشور سه متهم سايت هاي اينترنتي ابراز ندامت کردند» چاپ کرده، هر چهار نفر بعد از ذکر اين که در شرايط بسيار راحتي در زندان بودند و رفتار مودبانه و همراه با گذشت مسئولان قضايي سبب شد تا آنها شرمنده شوند و پي به اشتباهات خود ببرند، به اصطلاح اعتراف کردند که در خدمت دشمنان نظام بوده و عليه نظام تبليغ کردند و با سفارتخانه هاي خارجي ارتباط داشتند. در اين نامه ها همچنين گفته مي شود که اين وبلاگ نويسان فريب شماري از فعالان سياسي شناخته درون و بيرون حاکميت را خورده اند. نام محسين سازگارا، قاسم شعله سعدي، سعيد حقي، مصطفي تاجزاده، بهزاد نبوي و محسن ميردامادي به عنوان کساني که اين افراد را فريب داده اند، برده شده است. چاپ اينگونه نامه ها و اعترافات تلويزيوني در 25 سال گذشته در جمهوري اسلامي رايج بوده است. يکي از کساني که در شرايطي مشابه چند سال پيش چنين نامه اي را نوشت، ابراهيم نبوي طنز پرداز و روزنامه نگار بود که اکنون در خارج از ايران به سر مي برد. آقاي نبوي از شرايطي که سبب شد نامه را بنويسد مي گويد: ابراهيم نبوي: شرايط زندان انفرادي، فرد را به يک جايي مي رساند که احساس تنهايي مي کند و دائما احساس مي کند اشتباه کرده. در اين شرايط مي آيند روي يک سري مسائل شخصي، اشتباهات سياسي، جلوه دادن رفتار شخصي به صورت اشتباه، گناه، خيانت، مي آيند به متهم فشار مي آورند. متهم در زندان انفرادي دائم دارد خودش محکوم مي کند، بعد احساس مي کند ديگران رهايش کردند و بعد مي پذيرد که در يک نامه اي بر عليه خودش يا عليه ديگران چيزي بنويسد. بعد فرد بازداشت شده مي آيد بيرون و بعد از يک مدتي به زندگي طبيعي خودش برمي گردد. اين شرايط يک شرايط اضطراري است، همه ما که مجبور شديم اين نامه ها را بنويسيم، همه کساني که مجبور شدند جلوي دوربين بنشينند، اينها الان دارند زندگي طبيعيشان را مي کنند و اين رفتار نفرت انگيز به وسيله گروه جديدي از بازجويان که فکر مي کنند آدمها کلاس آموزشي دوره اطلاعاتي امنيتيشان هستند، دوباره دارند يک عده ديگري را دچار اين وضعيت مي کنند. م . ب : فرج سرکوهي روزنامه نگار و نويسنده هم که در دوران وزارت علي فلاحيان، وزير اطلاعات، بازداشت شد و همزمان نامه اي منسوب به او در روزنامه جمهوري اسلامي به چاپ رسيد، نوشتن چنين نامه هايي را زير فشار شديد در زندان و براي ايجاد رعب و وحشت مي داند. فرج سرکوهي: اين يک شيوه اي معمول است در جمهوري اسلامي و در مورد من هم همين کار را کردند، افراد را تحت شکنجه هاي بسيار وحشتناک جسمي و رواني قرار مي دهند و آنها را مجبور مي کنند که متن هايي را امضا کنند که از پيش نوشتند و اگر شما به نثر همه اين متن ها نگاه کنيد، مي بينيد که واقعا نثر يکدستي دارد و نثر کارمندان وزارت اطلاعات است، از جمله همان نامه اي که در مورد خود من مطرح شد، من اصلا خبر نداشتم، آنها آن متن را نوشته بودند و بعد من را شکنجه دادند و من را وادار کردند که امضا کنم. يعني اگر نگاه کنيم امضا براي من هست. بعضي وقت ها هم تحت فشار و شکنجه شما را وادار مي کنند متني را که آنها نوشتند پاکنويس کنيد. البته سمت و سوي اين متن ها را هر بار به يک سمتي متوجه مي کنند، مثلا در زماني که با آلمان اختلاف داشتند، افراد از جمله خود من را متهم به جاسوسي براي آلمان مي کردند، حالا که مثلا قصد تصفيه بخشي از نظام را دارند و بخشي از رفرميست هاي مذهبي را مي خواهند تحت فشار بگذارند، سمت و سوي اين متن ها را متوجه آنها مي کنند. يک نکته بسيار مهم هم وجود دارد از آغاز يعني در طي اين سالها هروقت روشنفکران و روزنامه نگاران را گرفتند، دو تا اتهام اساسي به اينها وارد کردند: جاسوسي و انحرافات اخلاقي. م . ب : بعد از قتل هاي زنجيره اي سال 77 مثل اين که اينگونه روش ها تا يک مقدار زيادي کاهش يافته بود. فرج سرکوهي: بعد از افشا شدن پرونده قتل هاي زنجيره اي اينها آمدند و گفتند گروهي خودسر دست به اين اقدام زدند، در حالي که همان موقع هم روشن بود که اين اقدامات نمي تواند تنها از يک گروه خودسر باشد. توجه کنيد که زمينه اصلي اين نوع برخوردها تئوري تهاجم فرهنگي است که نظام و شخص رهبري و ديگران معتقدند بايد در مورد مسائل فرهنگي برخورد امنيتي کرد. فرهنگ غرب با ما در حال جنگ است و ما هم با او درحال جنگیم. صحنه برخورد فرهنگي را نظامي مي بينند، برخورد امنيتي را تجويز مي کنند. در آن زمان که اين پرونده افشا شد يک مدتي اين شيوه ها متوقف بود، اما اين به هيچ وجه نشان نمي داد که اين شيوه ها در کار نخواهد بود. به دو دليل: يکي اين که تئوري تهاجم فرهنگي و برخورد امنيتي با سازمان فرهنگي ادامه پيدا کرد، اين جزو مفاهيم اصلي ايدئولوژيک رژيم است و دوم اين که آن ساختاري که دست به اين کارها مي زد يعني خود وزارت اطلاعات، دستگاه قضايي، نهادهاي مختلف دستگاه هاي موازي اطلاعاتي بودجه دارند خفظ شده اند بنابراین روشن بود که این شيوه ها ادامه پيدا خواهد کرد. آن نوعي عقب نشيني تاکتيکي بود که حاصل جنگ جناح ها در جمهوري اسلامي بود. يک نکته ديگر هم هست که وقتي آقاي خامنه اي خودشان بارها گفتند که النصر من رعب و بايد مخالفين را بترسانيم و روزنامه کيهان که سخنگوي راديکال هاي خشونت طلب است، همواره مي گويد ما بايد کاري کنيم که دشمنان ما از ما بترسند، به وجود آوردن ترس با اين شيوه ها ممکن است.