نقد كتاب «كهن دياران»: خاطرات فرح پهلوي، شهبانوي پيشين ايران، از ديد يك محقق

(rm) صدا |
نويسنده و روزنامه نگار ايراني ساكن لس آنجلس، هما سرشار به تازگي نقدي بر كتاب كهن دياران، خاطرات شهبانو فرح پهلوي، ملكه سابق ايران نوشته است كه در آن به اهميت خاطره نويسي و انتظارات و توقع خواننده اين نوع كتابها اشاره كرده است. راديوفردا مصاحبه اي دارد با هما سرشار. هما سرشار (لس آنجلس): الان بعد از انقلاب اسلامي و در خارج از كشور، همانطوري كه در داخل كشور شيوه نگارش حديث نفس يا خاطره نويسي خيلي رايج شده و دليلش هم خيلي مشخص است، براي اينكه بسياري از كساني كه يا در دل فعاليتهاي سياسي اجتماعي آن روزگاران بودند، احساس مي كنند كه پاسخي به تاريخ معاصر ايران بدهكارند كه بايد بدهند و بنابراين توجيه مي كنند خودشان را با خاطراتي كه مي نويسند و براي من خواننده خواندن خاطره ها و كتابهايي كه در اين نوع شيوه نگارش نوشته شده باعث مي شود كه من بتوانم با گذاشتن اين خاطرات افراد مختلف در كنار هم، مانند يك نقاشي كه موزاييكهاي كوچك را در كنار هم مي گذاريم و يك مينياتور را بوجود مي آوريم، بلكه بتوانم جلوي خودم يك تصوير بزرگتري را بوجود بياورم و جاي خالي كه در تاريخ معاصر ايران هست را از لابه لاي نوشته اين افراد بتوانيم در بياوريم. فيروزه خطيبي: خاطرات شهبانو فرح پهلوي آيا توانسته آن كاري را كه لازم بوده انجام دهد؟ هما سرشار: اولين برداشت من بعد از اين كه كتاب را تمام كردم اين بود كه يك مقداري مايوس شدم، چون اين كتاب اصلا نظم يك كتاب درست را ندارد، اين كتاب اصلا فهرست و فصل بندي ندارد، فهرست اعلام ندارد. شما اگر بخواهيد از اين كتاب به عنوان يك كتاب مرجع استفاده كنيد نمي توانيد، براي اينكه اگر بخواهيد دنبال يك اسمي بگرديد، بايد تمام كتاب را ورق بزنيد. كتاب شامل بخشهاي مختلفي است كه پنج بخش است. بخش اول كتاب و بخش پاياني كتاب يا چهارم و پنجم كتاب، يك چيزهايي در آنها هست كه براي من خواننده تازگي و شايد جايي نخواندم. بخش بيماري شاه و بخش دوران نوجواني و جواني فرح پهلوي. بقيه كتاب در دوراني است كه دوران ملكه بودن ايشان است، چيز تازه اي در كتاب نمي خوانيم، به جز اخباري كه شايد مي شد گفت كه بيشتر جهتش در اين بود كه براي خاندان پهلوي اعتبار و آبرو بخرد. بسياري از بخشهاي كتاب اگر كه كاري اشتباه شده، از قلم ملكه ايران مي شنويم كه اين كارهاي اشتباه را ديگران كردند و اگر كاري به خوبي انجام شده در ايران كه البته بسيار انجام شده، اينها را صرفا يا شاه انجام داده يا ملكه ايران انجام داده، مثلا جشنهاي 2500 ساله پيشنهاد شجاع الدين شفا است، جشن هنر پيشنهاد رضا قطبي است، اگر كه ايرادي داشت و انتقادي مي كردند، متوجه آنها بوده، بسياري از انتقادات متوجه امير عباس هويدا نخست وزير است، بسياري از انتقادات متوجه ساواك است. در كتاب اسدالله اعلم خاطرات اسدالله اعلم ما مي خوانيم كه ساواك مستقيما زير نظر شاه بوده و روساي ساواك بايد گزارششان را مستقيم و بدون واسطه حتي به نخست وزير هم نمي دادند، بايد مي آوردند به شاه مي دادند. ولي در كتاب شهبانوي ايران مي خوانيم كه هرگز اتفاقاتي كه مي افتاده و دستوراتي كه ساواك مي داده و كارهايي كه انجام مي شده، دربار از آن اطلاع نداشته . يك مقداري علت اين كه مايوس شدم اين است كه شايد بيشتر از آنكه بخشهايي از تاريخ ايران براي من خواننده روشن شود، دومرتبه من را دچار گيجي كرده. كتاب خاطرات پهلوي را مي گذارم در كنار كتاب خاطرات اسدالله اعلم بلكه به نظر من يكي از مهمترين كتابهاي معاصر ايران است در مورد كالبد شكافي اوضاع تاريخي ايران و همينطور شناخت شاه ايران و شناخت آنچه كه در دربار پهلوي مي گذشت. نتيجه اي كه من خواننده مي گيرم، غير از اين كه گيج مي شوم، اين است كه گويا اسدالله اعلم و فرح پهلوي از دو شاه مختلف حرف مي زنند. اينها دو موجودي هستند كه شباهتي به هم ندارند. نقش مهم روحانيون، شما مي بينيد كه در مورد جشنهاي 2500 ساله شهبانوي ايران مي نويسند كه ما از همه نمايندگان اقليتهاي مذهبي دعوت مي كنيم كه در جشنهاي 2500 ساله باشند و بعد نام مي برند. نام مي برند از نماينده يهوديان، مسيحيان، متوديستها، بوداييها و بعد در يك جمله مي نويسند ولي به خاطر حساسيتي كه روحانيون شيعه داشتند، از نماينده بهاييان دعوت نكرديم. اين بار بعد از 25 سال بعد از انقلاب، انتظارم اين است كه موقعي كه كتاب را مي خوانم و ملكه يك مملكت راجع به اين موضوع مي نويسند خودشان در كتابشان، پشتش يك جمله بنويسند: ولي كار اشتباهي بود كه ما مي كرديم. شما اين انتظار را داريد. اگر اين كار را در دوراني كه الان ايشان در خارج از كشور هستند بايد شفاف، عريان، آنچه كه غلط بود را تصحيح كنند و آنچه را كه الان فكر مي كنند اشتباه بوده، بگويند كه ما آن كاري كه كرديم اشتباه بوده. ولي در نوشته ملكه ايران شما اصلا نشانه اي از تاسف در مورد اين كه چرا نماينده بهاييان نبايد بوده باشد نمي بينيد، بلكه تاييد مي شود كه به دليل حساسيتي كه وجود داشت از آنها دعوت نكرديم. يعني اگر الان بعد از 25 سال اين اتفاق باز هم بي افتد، باز هم چنين تصميمي گرفته خواهد شد، يعني باز ما از تجربيات تاريخي خودمان هيچ چيزي را نياموختيم از قرار معلوم. ما به دليل فرهنگ بسيار قديمي و سنتي دروني و بيروني كه داريم و حفظ ظاهري كه بايد بكنيم، هنوز خيلي راحت نيستيم كه همه حقايق و واقعيتهاي وجود خودمان را در مقابل ديگران باز كنيم. شما بعد از اينكه كتاب خاطرات فرح پهلوي را مي خوانيد، در پايان هنوز پايان مهمترين سئوالي كه در اين 25 سال براي من، براي شما و بسياري از ايرانيها در داخل و خارج كشور وجود دارد را پيدا نمي كنيد. تا انقلاب شد. باز هم پاسخش را پيدا نمي كنيد. هما سرشار، نويسنده و روزنامه نگار به تازگي نقدي بر «كهن دياران»، خاطرات شهبانو فرح، ملكه سابق ايران نوشته است، كه در آن به اهميت خاطره نويسي و انتظارات و توقع خواننده اين نوع كتاب ها اشاره كرده است. خانم سرشار در مصاحبه با راديو فردا مي گويد: اين روزها شيوه خاطره نويسي يا حديث نفس در ايران خيلي باب شده و دليلش هم اينست كه بسياري از كساني كه در سياست ايران نقشي داشتند، فكر مي كنند پاسخي به تاريخ معاصر ايران بدهكارند. خانم سرشار معتقد است كتاب «كهن دياران» نظم يك كتاب خاطره نويسي را ندارد. كتاب فاقد فهرست اعلام يا مآخذ است. برخي از بخش هاي كتاب براي خواننده تازگي دارد ولي بقيه كتاب كه مربوط به دوران ملكه بودن شهبانو است، چيز تازه اي ندارد.