نگاهي به پيشينه حجت الاسلام خلخالي، نخستين حاكم شرع جمهوري اسلامي، از ديد يك فعال حقوق بشر

(rm) صدا |
مريم احمدي (راديو فردا): آقاي دكتر احمدي با توجه به مطالبي كه آقاي خلخالي در كتاب خاطرات خودشان نوشته اند و گفته اند كه در اجراي اوامر اعدام در واقع به عنوان عامل عمل مي كردند، نه به عنوان آمر، اين استدلال تا چه حد قابل توجيه است؟ دكتر رامين احمدي: خاطرات آقاي خلخالي امروز به ما ميگويد كه ايشان از يك طرف آگاهي داشته از كارهايي كه انجام ميداده و در واقع افتخار مي كند به اعدام ها و قتل هايي كه مرتكب شده، و از طرف ديگه نشان ميدهد، كه خودش هم بر اين امر البته تاييد مي كند، كه اعصابش خراب بوده و ناراحتي هاي رواني داشته. بنا براين مطلبي كه رسيدگي به اين پرونده را دشوار ميكند، علاوه بر اينكه درگذشت ايشان باعث ميشود كه نشود در دادگاهي مستقيم خود ايشون را محاكمه كرد، طبعا بايد دنبال زنجيره فرماندهي گشت و آمراني كه اين قتل ها و اعدام ها داشتند به غير از آقاي خلخالي، و آنها را پاسخگو دانست در مورد اين. اگر نگاه كنيم به نامه هايي كه آقاي خلخالي و خميني رد و بدل كردند از سالها قبل از انقلاب درواقع اينها فكر ميكنم اولين اسناد تاريخي باشه براي مراجعه. چون آقاي خلخالي آقاي خميني را در يك نامه اي متهم ميكند از خلخالي به عنوان نردبان ترقي استفاده كرده و درواقع آقاي خميني را تشبيه ميكند به آغامحمدخان قاجار و ميگويد كه ما چوب بست ساختمان كاخ سلطنت شما بوديم. و آقاي خميني سالها قبل از اينكه اين كشتار ها صورت بگيرد در جواب نامه به خلخالي مي نويسد كه من ميدانم كه شما ناراحتي اعصاب داريد و اختيارتان دست خودتان نيست. با علم به اينكه آقاي خلخالي ناراحتي اعصاب دارد و اختيار اعمالش هميشه دست خودش نيست، ايشان را مامور ميكند. كه باز آن حكم هم در خود كتاب آقاي خلخالي از نظر تاريخي موجوده. م. ا: اين نامه كه مي فرماييد مال چه تاريخي است؟ رامين احمدي: تاريخ نامه را آقاي خلخالي خودش 1389 هجري قمري ثبت كرده. درواقع به سالها قبل از انقلاب بر ميگردد. بنابراين آقاي خميني ميدانست كه ايشون از ناراحتي اعصاب رنج ميبرد، خودش ميگويد ناراحتي اعصاب دارد و كنترل رفتار خودت را نداري. بعد ايشون را منصوب ميكند به حكم اينكه قاضي باشد و در مسند قضاوت بنشيند و افراد را يكي بعد از ديگري اعدام كند. در آن دوره بخصوص توجيه آن مي توانست يكي شايد نفرتي باشد كه آقاي خميني داشت از كساني كه ميخواست نابود بشوند، اعدام بشوند. توجيه ديگرش اين هست كه عدم اطميناني كه دارد نسبت به اينكه پايه هاي حكومت تازه ميتواند محكم بشود، مي خواست آنها كه مي توانستند در مقابل ايشان قرار بگيرند، بسرعت نابود بشن. ولي در هرحال آنچيزي كه روشن است اين هست كه با علم به اينكه آقاي خلخالي ناراحتي اعصاب دارد، او را به آن مقام منصوب ميكند. بعد از مرگ آقاي خميني، يعني با مرگ آقاي خميني و با مرگ خلخالي ما بايد حالا اين زنجيره فرماندهي را بكشانيم به سران فعلي رژيم. كساني كه بعد از آنها مسئوليت اجرايي قبول مي كنند. درپي مرگ حجت الاسلام خلخالي، نخستين قاضي شرع جمهوري اسلامي كه در سالهاي آغاز جمهوري اسلامي به وسيله آيت الله خميني بنيانگذار جمهوري اسلامي به اين مقام منصوب شد، دكتر رامين احمدي، فعال حقوق بشر در نيو هيون، كانكتيكات، در مصاحبه با راديو فردا مي گويد: خاطرات آقاي خلخالي امروز به ما نشان ميدهد كه او از يك طرف آگاهي داشته از كارهايي كه انجام ميداده و در واقع به اعدام ها و قتل هايي كه مرتكب شده، افتخار مي كند و از طرف ديگر خودش هم تاييد مي كند، كه اعصابش خراب بوده و ناراحتي هاي رواني داشته. اگر نگاه كنيم به نامه هايي كه آقاي خلخالي و خميني رد و بدل كردند از سالها قبل از انقلاب، آقاي خلخالي آقاي خميني را در يك نامه اي متهم ميكند از خلخالي به عنوان نردبان ترقي استفاده كرده و آقاي خميني در جواب نامه به خلخالي مي نويسد كه من ميدانم كه شما ناراحتي اعصاب داريد و اختيارتان دست خودتان نيست.