بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر

اين روزها، روزگاری به غايت دشواروملتهب برای دانشجويان دانشگاه اميرکبير است. اکنون مدتی است که هشت تن از ياران دبستانيشان درحصار ميله های زندان به سر می برند. ۸ ستاره پلی تکنيکی . ۸ دانشجوی بی گناه اين دانشگاه اکنون به گناه ناکرده روز خود را در بند ۲۰۹ اوين به شب می رسانند. اخباری که در اين روزها از شکنجه و فشار روحی و جسمی به اين افراد برای اعتراف به پذيرش انتشار نشريات جعلی از زندان به گوش می رسد همگان را نگران کرده است .احضارهای پياپی دانشجويان به کميته انضباطی دانشگاه ، ضرب و شتم دانشجويان توسط انتظامات ، افزايش فشارها بر دانشجويان زندانی و اعلام های مکرر قاضی حداد مبنی بر اعلام گناهکار بودن دانشجويان زندانی بدون ارائه هيچ دليل و مدرک موثقی و بدون طی روند دادرسی قضايی از يک سو و تداوم بازداشت دانشجوبان که با دستگيری دو عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجويان پلی تکنيک آقايان عباس حکيم زاده و علی صابری سير تازه ای به خود گرفته بررسی مجدد سناريو جعل نشريات دانشجويی دانشگاه اميرکبير را از ابتدا تا کنون جهت آگاهی هر چه بيشتر افکار عمومی از ابعاد مختلف اين پروژه ضروری می سازد.

الف) آغاز پروژه:
در تاريخ دوشنبه دهم ارديبهشت ماه چهار شب نامه به صورت محدود و با مطالبی کاملاً يک شکل و با ادبياتی موهن و غير دانشجويی در دانشگاه اميرکبير منتشر شدند.لوگوی اين شب نامه ها کاملاً شبيه لوگوی چهار نشريه دانشجويی اين دانشگاه به نامهای ”سحر”،”ريوار”،سر خط”،و “آتيه” بود که مديران مسئول آنها به ترتيب آقايان احمد قصابان ، پويان محموديان،مجيد شيخ پور و مقداد خليل پور بودند.مديران مسئول بلافاصله پس از مشاهده اين نشريات که به نام آنها توزيع شده بودند شفاها ًبه مسئول انتظامات دانشگاه و نيز مدير کل فرهنگی دانشگاه اعلام نمودند که نشريات پخش شده متعلق به آنها نيست ونيز همان موقع طی نامه ای مکتوب به رياست دانشگاه اين مطلب را عنوان داشتند و نيز مطالب مندرج در نشريه را محکوم نمودند.اين نامه ظهر همان روز در دانشگاه توزيع گرديد.
در حالی که تيراژ نشريات دانشگاهی حدود ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نشريه می باشد و مکان انتشار نشريات عموماً صحن مرکزی دانشگاه می باشد، اما مطابق گزارش های انتظامات دانشگاه تعداد نشريات جعلی مذکور بسيار کمتر از اين بوده است و تعدادی از آنها در داخل ساختمان دانشکده ها ،آسانسورها و مکان های خلوت توزيع شده است که حاکی از اين مسئله است فردی که نشريات را تهيه و توزيع نموده است صرفاً در پی برپايی غائله ای بوده است و البته انتشار حتی يک عدد نشريه با چنين مطالب موهنی برای برپايی غائله کافی است و به نظر می رسد فتنه گران از همين حربه استفاده نموده اند.در حالی که هر فردی ميداند که از نوشتن اين مطالب چه سرنوشتی در انتظار اوست و به قول هر ناظر بی طرفی هيچ کسی حاضر نيست در نشريه خود چنين مطالبی بنويسد
پس از انتشار نشريات مذکور مديران مسئول ،هيات تحريريه نشريات و انجمن اسلامی دانشجويان اميرکبير بارها مطالب منتشره در آنها را محکوم نموده و خواستار شناسايی و مجازات عاملين تهيه وانتشار آنها شدند.هرچند ميدان داری عوامل وابسته به اقتدارگرايان و همراهی شديد رياست بی کفايت دانشگاه اميرکبير با معترضين قدم به مزدی که از روز نخست آغاز پروژه شروع به جوسازی و شانتاژ عليه دانشجويان پلی تکنيک کردند به خوبی نشان دهنده آن است که چه کسانی پشت پرده اين سناريوی شوم ايستاده اند اما دستگاههای امنيتی با دستگيری دانشجويان و مديران مسول نشريات شروع به پرونده سازی عليه آنان در راستای پروژه از پيش تعيين شده کردند و چشم خود را به روی تمامی شواهدی که دال بر بی گناهی دانشجويان و مديران مسول نشريات جعل شده بود بستند و پيکره نحيف جامعه دانشگاهی پلی تکنيک را با شمشير بی عدالتی خود نواختند تا بار ديگر هگان دريابند در اين ملک عدالت سرابی بی نيست.

ب)بازداشت و سرکوب دانشجويان
روز پنج شنبه سيزدهم ارديبهشت احمد قصابان مدير مسئول نشريه سحر در مقابل درب دانشگاه و در حاليکه قصد اعلام شکايت رسمی از بسيج دانشجويی و روزنامه کيهان به دليل ابراد افترا و تهمت عليه دانشجويان را داشت دستگير شد و از آن روز تا همين امروز دستگيری و احضار اعضای انجمن اسلامی و يا برخی دانشجويان فعال ادامه داشته است. تا کنون به بهانه اين نشريات ۸ نفر دستگير شده و۷ نفر توسط وزارت اطلاعات احضار و بازجويی شده اند.کليه نشريات دانشجويی به دستور شخص رييس دانشگاه-عليرضا رهايی- توقيف شده اند و ۱۴ نفر به دستور همين فرد ممنوع الورود شدند . حدود ۸۰ نفر به کميته انضباطی احضار شدند و برای حدود ۱۵ نفر احکام تعليق از تحصيل صادر شد و هر گونه اعتراضی به اين موارد نيز سرکوب شده و همانطور که در فيلمهای منتشر شده ديده می شود در بسياری از موارد پرسنل انتظامات دانشگاه به دستور رهايی و واعظ مسئول حراست دانشگاه حتی به ضرب و شتم شنيعانه دانشجويان روی آوردند.طی آخرين مورد بازداشت ها آقايان علی صابری و عباس حکيم زاده اعضای سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجويان پلی تکنيک در مشهد و در منزل پدريشان در مقابل چشمان خانواده خود ربوده و وسايل شخصيشان نيز توسط نيروهای لباس شخصی ضبط می شود.همچنين نيروهای بازداشت کننده هنگام دستگيری احسان منصوری ديگر عضو سابق شورای مرکزی انجمن اقدام به شليک تير هوايی و ضرب و شتم وی می کنند و گزارش های موثق حکايت از بستری شدن ايشان به دليل شکستگی کتف در بهداری زندان اوين می کند.همچنين اخبار بسيار نگران کننده ای از وضعيت سلامتی عباس حکيم زاده که دارای بيماری انحراف ستون فقرات بوده و ميله های پلاتينی به وزن ۴ کيلوگرم را در کمر خود حمل می کند نيز گزارش می شود که خودداری دستگاه قضايی و قاضی حداد از دادن هر گونه اطلاعات در اين خصوص و نيز محل بازداشت و نگهداری و اتهامات وی به خانواده ايشان به رغم آگاهی از وضعيت سلامتی نا مطلوب عباس حکيم زاده، اين نگرانی را دوچندان می کند.
انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه اميرکبير ضمن ابراز نگرانی شديد از وضعيت سلامتی احمد قصابان،مجبد توکلی،پويان محموديان،مجيد شيخ پور،مقداد خليل پور،احسان منصوری،عباس حکيم زاده و علی صابری تداوم بازداشت بی دليل آنان را قويا محکوم می کند خواهان آزادی فوری اين دانشجويان بی گناه است.

ج)عملکرد نيروهای پياده نظام و گروه های فشار در پيش برد پروژه
از روزی که نشريات مذکور منتشر شد،هر روز شاهد تهمتهايی هستيم که به مديران مسئول ۴ نشريه و ساير اعضای انجمن اسلامی وارد می شود.از همان روز اول عده ای با برگزاری چندين تجمع در داخل و خارج دانشگاه انواع تهمتها را نثار اعضای انجمن نمودند و در بيانيه هاشان به غير اخلاقی ترين شکل ممکن ودر حالی امکان دفاع برای دستگير شدگان در مقابل اين تهمتها نبود،آنان را مجرم دانستند و خواستار احکام سنگين برای آنها شدند.اين افراد از همان روز اول تلاش کردند با فشارهای سياسی وتعيين اولتيماتوم برای مشخص شدن نتيجه پرونده و ارائه اخبار دروغينی همچون اعترافات دستگيرشدگان و افترا به آنان مانع از پيگيری حقيقت جوبانه اين پرونده شوند .اين موارد به سادگی روشن می سازد که انتشار چنين نشرياتی به نفع چه جريانی بوده است.همگان می دانند چه کسانی برای خاموشی دانشگاه ،سرکوب و اخراج فعالين دانشجويی ،تضعيف تشکلهای منتقد و مواردی از اين چنين می کوشند و اين باعث شد که از همان روزهای اول دانشجويان و فعالان سياسی اين اقدام را پروژه ای از پيش طراحی شده از سوی نيروهای تندروی طرفدار دولت برای پياده سازی اهدافشان در دانشگاه که همان تصفيه دانشگاه از حضور نيروهای منتقد و حاکم کردن آرامش گورستانی بر دانشگاههاست بدانند و نسبت به آغاز پروژه “انقلاب فرهنگی دوم” هشدار دهند.هشداری که اکنون و با گذشت نزديک به ۵۰ روز از کليد خوردن اين سناريو درستی و صحت آن بيش از پيش بر هنگان آشکار شده است.
تلاش نافرجام چکمه پوشان مقيم در دانشگاه و اربابانشان برای دستيابی به دانشگاهی مطيع و منقاد که تنها در تاييد سياست های حاکميت سخن بگويد و بدل به بله قربان گوی قدرت شود خود را در قامت احکام متعدد کميته های انضباطی که در صورت اجرا به معنای تلاش برای اخراج دانشجويان منتقد خواهد بود و نيز تهديد دانشجويان و خانواده های آنان به برخوردهای امنيتی آشکار ساخته است .تلاش هايی که البته ره به جايی نخواهد برد چرا که حاکميت فاشيسم و اقتدارگرايی در جامعه و دانشگاه تنها با ابزار اراده سياسی حاکمان ممکن نيست و نياز به همراهی بدنه اجتماعی دارد .امری که امروز در ايران برای اقتدارگرايان رويايی بيش نيست و اين اقليت ۵% جامعه ايران قادر نخواهد بود با ضرب و زور سرکوب و تبليغات دروغين خود ، لباس تنگ ايدئولوژی تنگ نظرانه و قرون وسطايی خود را بر تن جامعه پويا و آزاديخواه ايران کنند و جلوی روند رو به رشد تحول خواهی دانشجويان و ساير اقشار ايران را بگيرند.

د) عملکرد نيروهای امنيتی و تيم قضايی در پيش برد پروژه
در اين ميان عملکرد دستگاه امنيتی دولت نهم که دل خوشی از دانشگاه ندارد نيز حائز اهميت است و ابعاد ديگری از سناريو را آشکار نموده است.
دستگاه امنيتی و تيم قضايی که به درخواست رييس دانشگاه اميرکبير (عليرضا رهايی) بررسی اين پرونده را به عهده گرفته است نه تنها بی طرفانه به بررسی همه احتمالات و جوانب(از جمله احتمال ارتکاب اين عمل از سوی نيروهای تندروی بسيجی) نپرداخت که بلکه از همان ابتدا حسن زارع دهنوی مشهور به قاضی حداد ،معاون امنيتی دادستان تهران، طی مصاحبه هايش ضمن اذعان به عدم اعتراف مديران مسئول ، بارها اعلام نمود “يقين” دارد انتشار نشريات کار دانشجويان دستگير شده است. مشخص نيست قاضی حداد از کجا به اين درجه از “يقين” دست يافته است که در عين اذعان به عدم پذيرش هر گونه ارتباط با اين موضوع از سوی دانشجويان،اعلام کند اين کار “قطعا” از سوی آنان انجام شده است. قاضی حداد به گونه ای سخن می گويد که گويا خود به چشم ديده است که دانشجويان اين کار را انجام داده اند و يا الهام خداوندی بر او ابلاغ می شود که قطعاً هيچ يک از اين دو موضوع دليل اصرار وی بر گناهکاری ۸ پلی تکنيکی دربند نيست و از روی اين اصرار بی پايه می توان به خوبی به سناريوی چيده شده برای دانشجويان پی برد. بدان معنا که ايشان از ابتدا می دانسته که در ادامه قرار است اين افراد مقصر اعلام شوند و از همان ابتدا به دنبال بازيگران لازم بود.
قاضی حداد در راستای پيش برد اين پروژه از همان آغاز ورود خود به آن تقريباً هر هفته اعلام نموده است که تا پايان هفته نتايج پرونده اعلام می شود که جای اين سوال باقی است مگر ايشان يک پروژه ساختمانی با نتيجه از پيش مشخص را انجام می دهند که زمان پايان برای آن مشخص می کنند و هر هفته هنگامی که به دليل ايستادگی دانشجويان در بند و روشنگری های انجام شده در اين خصوص مجال اتمام پروژه خود را نمی يابد اقدام به تمديد زمان پروژه می کند؟ بازداشت عباس حکيم زاده و علی صابری پس از گذشت يک ماه و اندی از بازداشت ديگر دوستان‌شان بر اساس چه معيار و چه اسنادی بوده است ؟ گويا سناريوی قاضی حداد هنوز برای طبيعی و مقبول به نظر رسيدن نياز به مهره ها و نفرات جديد دارد تا آنان را بر اساس نياز در گوشه ای از سناريو جای دهد و البته چون هيچ دليل و مدرکی برای انتساب اتهامات دروغين به دانشجويان وجود ندارد لاجرم برای پذيرش نقش های از پيش تعيين شده از سوی دانشجويان و تکميل و اتمام پروژه بايد آنان را شبانه ربود و زير فشار برد تا تحت فشار بازجويی فنی!!! خود به جرم ناکرده اعتراف کنند تا پيش بينی قاضی حداد غلط از کار در نيايد.
اصولا نگاهی به نخستين مصاحبه آقای حداد که به فاصله چند روز از انتشار نشريات جعلی انجام شده و در آن مجرمان از همان ابتدا مشخص و اعلام شده اند بی اعتباری تحقيقات قضايی را که تحت نظر قاضی حداد انجام شود مشخص می کند.
از سوی ديگر قاضی حداد برای جمع آوری اسناد و شواهد دروغين که مويد اتهامات از پيش تعيين شده عليه دانشجويان باشد ۴ نفر از کارکنان يک مرکز کپی که برخی از نشريات از گذشته نشرياتشان را آنجا چاپ می نمودند دستگير کرده و شرط ازادی آنها را اعتراف عليه دانشجويان دستگير شده در مورد چاپ نشريات جعلی قرار داده و سپس آنان را آزاد نموده است.
استدلال ديگری که از سوی برخی محافل در اين خصوص اعلام می شود آن است که در اين پرونده حتماً بايد تعدادی به عنوان مقصر شناسايی و معرفی شوند وگرنه اعتبار دستگاه قضايی و امنيتی خدشه دار می شود.
مطابق اين استدلال چون از جزئيات حادثه اطلاع دقيقی در دست نيست و در صورت پی گيری حقيقت ماجرا پای عناصری از نيروهای تندرو اقتدارگرا به ميان کشيده می شود بنابراين چاره ای جز اعلام مقصر بودن نزديک ترين و در عين حال بی پناه ترين افراد در اين قضيه يعنی مديران مسئول و دانشجويان منتقد نيست.

و)فضاسازی تبليغاتی انجام شده حول پروژه
روزنامه ها و سايت های خبری تماميت خواه که نام بولتن امنيتی به مراتب برای کارکرد و اعمال آنها مناسب تر است از ابتدای پروژه سعی کرده اند تا با سنگين کردن فضا بر عليه دانشجويان با ايجاد کردن جو ترس جلوی شکل گيری هر گونه اعتراض و انتقاد در اين غائله را بگيرند تا نهادهای امنيتی در سکوت بتوانند پروژه تعريف شده را تا انتها پيش ببرند. هرچند اين هدف تاريک انديشان با همت دانشجويان شجاع و آزاديخواه پلی تکنيک هرگز محقق نشد و فرياد اعتراض اين عاشقان شرزه آزادی سينه شب تار ظلمت و تحجر را بردريد اما بررسی برخی ادعاهای مضحک انجام شده توسط پياده نظام اقتدارگرايان در شرايط کنونی ضروری به نظر می رسد.
اين عده در راستای صاف کردن راه برای مقصر اعلام نمودن دانشجويان روند سابق اين نشريات را توجيهی بر متهم بودن افراد دستگير شده می دانند. اما در ادامه اين استدلال و هنگامی که نوبت به ارائه مصاديق اين موضوع می رسد آنان نقد عملکرد حاکميت و مطالبه آزادی ها و حقوق شهروندی مردم را به عنوان مصاديق توهين و اتهام بر می شمرند و بدين ترتيب پرده از کنه اذهان و انديشه های خود بر می دارند که در آن هرگونه نقد به حاکميت به معنای خروج از دايره امنيت و خطر سرکوب خواهد بود و به عبارت ديگر و به زبان بی زبانی جرم اصلی اعضای انجمن اسلامی دانشجويان پلی تکنيک را مخالفت با ايجاد استبداد به نام دين و مطالبه آزادی اعلام می کنند چه با مراجعه به شماره های قبلی اين نشريات هيچ موردی از توهين و استهزا باورهای مذهبی در آنها به چشم نمی آيد و تنها سخن از لزوم پای بندی حاکميت به حقوق بشر و حاکم شدم موازين دموکراسی در ايران است . آنچه کينه انجمن اسلامی دانشجويان پلی تکنيک را در دل اقتدارگرايان نهادينه کرده است و آنان را وادار به طراحی پروژه ای اينچنين کثيف و ناجوانمردانه برای برخورد با فعالان آن کرده همين تلاش صادقانه و پی گيرانه فعالان و اعضای آن در طول سالها برای نقد استبداد در هر شکل و نام آن است.
براستی بايد پرسيد چه ارتباطی است ميان نقد عملکرد شوون مختلف حاکميت ، نقد دولت، نقد بی عدالتی های انجام شده توسط قوه قضاييه ، افشا و روشنگری پيرامون عملکرد نابخردانه و ديکتاتورمابانه رييس منصوب دانشگاه ، دفاع از حقوق بشر به مثابه حقوق جهانشمول همه انسان ها با ادبيات موهن چهار نشريه جعلی وجود دارد؟ .آری،اعلام می کنيم ما در نشرياتمان به نقد عملکرد حاکميت در حوزه های متفاوت پرداخته ايم، ما در نشرياتمان در مقابل نگاههای متحجرانه به دين ايستاده ايم و خطر اين انديشه را برای جامعه و شهروندان ايران فرياد کرده ايم و پلوراليسم را در برابر انحصارگرايی دينی و تساهل را در برابر خشونت و عدم مدارا به عنوان راه پيشرفت و توسعه ايران اعلام کرده ايم . ما در نشرياتمان نسبت به سرکوب آزادی به نام دين هشدار داده ايم و از لزوم حکومت بر مبنای خرد خودبنياد و با رعايت موازين حقوق بشر سخن گفته ايم و خطر ذبح معنويات و اخلاق را در پای سياست گوشزد کرده ايم اما هيچ گاه به مقدسات دينی توهين نکرده ايم و نخواهيم کرد. ما در نشرياتمان از نوع نگاه حکومت به حجاب انتقاد نموده ايم اما هيچ گاه به زنان محجبه که طيف وسيعی از جامعه ايران و از جمله مادران بسياری از منتقدين را شامل می شوند توهين نکرده ايم و نخواهيم کرد. ميان آنچه که در اين شب نامه های جعلی آمده تا آنچه پيشتر از سوی فعالان دانشجويی منتشر شده است فرسنگ ها فاصله است و آنکه تبليغات دروغين اربابان قدرت و يا وعده های تطميع آميز آنان کورشان نکرده باشد به خوبی در می يابند که هيچ ارتباطی ميان اين دو نيست .
متاسفانه عده ای با سو استفاده از قضيه نشريات مدتی است که در محافل گوناگون همه گونه اتهامی را به انجمن اسلامی دانشجويان اميرکبير نسبت می دهند. اينان در دروغ پراکنی های خود که به منظور منزوی کردن اين قلب تپنده جنبش دنشجويی ايران انجام می گيرد از ايراد هيچ اتهامی ابا ندارند و پروای هيچ اصلی از اصول اخلاق را نمی کنند و تنها به دميدن هر چه بيشتر در تنور داغ تهمت و افترا می انديشند. اين عده را به وجدانشان که گويا سالهاست خفته است رجوع می دهيم و اين درس تاريخ و حکم عقل را به يادشان می آوريم که سرانجام ظلم ظالم به خود او بر خواهد گشت. نگاهی به اين اتهامات بی پايه و متناقض خود پاسخی بر آنهاست. به راستی حکومتی که به هر حرکت صنفی از اعتراضات معلمان وکارگران برای حقوق و مزايای بيشتر تا تلاش های فعالان حقوق زنان برای برخورداری از حقوق مساوی را با انگ خط گرفتن از بيگانه برخورد می کند و بدين هم کتفا نکرده، نحوه پوشش شهروندانش را وسيله پيشبرد خط دشمن می انگارد و حتی نقدهای دلسوزانه در خصوص وضعيت اجتماعی و اقتصادی کشور را نيز ماحصل تلاش های دشمنان موهوم ميشمرد جای تعجب است اگر در مورد نقدها و اعتراضات فعالان دانشجويی اين اتهام را تکرار نکند .اتهامی که اکنون مدتی است در کنار اتهام همه گير اقدام عليه امنيت ملی شده و اکنون همه از روشنفکر و نويسنده، وکيل و استاد دانشگاه،معلم و کارگر و دانشجو و …. پيشاپيش متهم به ارتباط با بيگانه هستند .اتهامی که امروزه آنقدر نخ نما شده است که در هر محفل به صورت لطيفه و طنز از آن ياد می شود. آنچه جماعت تماميت خواه را در برخورد با انجمن پلی تکنيک بيشتر گداخته می کند اثبات درستی هشدارهای انجمن اسلامی دانشجويان پلی تکنيک در باب خطر نگاه ايدئولوژيک به دين و رويکرد امنيتی به مسائل سياسی و اجتماعی و ريزش هر چه بيشتر بدنه آنان در برخورد با واقعيت های جامعه است که پيروان اين تفکر را در گذر زمان به اقليتی بسيار کوچک از جمعيت ايران بدل کرده است. اينک پيروان اين نحله به عبث می کوشند تا با ابزار فشار و ارعاب و داغ و درفش در برابر روند رو به رشد آزاديخواهی مردم ايران و تلاش آنان برای زندگی توام با آزادی و توسعه بايستند تلاشی که نتيجه ای جزآنچه تا کنون نصيب اقتارگرايان کرده است برای آنان در بر نخواهد داشت.
در پايان انجمن اسلامی دانشجويان پلی تکنيک برای چندمين بار اعلام می کنيم سناريو نشريات جعلی از ابتدا پروژه ای طراحی شده برای سرکوب فعالين دانشجويی بوده و اقتدارگرايان حاکم امروز در تلاشند تا ضمن افزاِش فشارها با فراهم کردن زمينه انزوا انجمن اسلامی دانشجويان اميرکبير بستر لازم برای برخورد سنگين با فعالان دانشگاه پلی تکنيک تهران، اين مشعل هميشه پرفروغ آزادی را فراهم نمايد و در اين راه از انتساب هر دروغ و افترايی به اعضای انجمن خودداری نمی کنند لذا انتظار از همه نيروهای آزادی خواه بر آن است که ضمن حمايت از دانشجويان مظلوم پلی تکنيک که گناهی جز تلاش مجدانه برای قوام دموکراسی و حقوق بشر در ايران ندارند، در برابر اين توطئه شوم سکوت نکنند .
به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند چنين عزيز نگينی به دست اهرمنی
انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه صنعتی اميرکبير
(پلی تکنيک تهران)
۲۵/۳/۸۶