نگاه روسیه به ایران؛ بعد از جمهوری اسلامی

دیمیتری مدودف، رئیس جمهور روسیه، به هنگام استقبال از محمود احمدی‌نژاد در اجلاس سران شانگهای

استفاده گسترده از شعار مرگ بر روسیه در تظاهرات اخیر ایرانیان داخل و خارج از کشور، طبیعت روابط جاری تهران و مسکو و بخصوص تأثیر تحولات آینده در روند این مناسبات را مورد توجه ناظران قرار داده است.

اگرچه روابط دوستانه و همکاری‌های نزدیک سیاسی، نظامی و فنی بین جمهوری اسلامی و روسیه از دوران پیروزی انقلاب تاکنون ادامه داشته است، در عین حال طی ۴ سال گذشته، نزدیکی سیاسی تهران-مسکو به نحو چشمگیری افزایش یافته است.

تا پیش از ارسال پرونده فعالیت‌های اتمی ایران از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به شورای امنیت، در ۴ فوریه سال ۲۰۰۶، و متعاقب آن صدور اولین قطعنامه تنبیهی شورا علیه ایران، در تاریخ ۲۳ سپتامبر همان سال، روابط تهران مسکو در مسیر همکاری‌های متعارفی قرار داشت.

حضور روسیه در جمع اعضای دائمی شورای امنیت در کنار چین و سه قدرت غربی، موجب شد که حمایت سیاسی روسیه از ایران در مجامع بین‌المللی، بخصوص شورای امنیت از اهمیت خاص برخوردار گردد. تا پیش از آن تاریخ ایران نیاز چندانی به حمایت روسیه از مواضع خود احساس نمی‌کرد.

اهمیت نقش حمایت روسیه از ایران به نسبت تشدید فشارهای بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی و فعالیت‌های اتمی آن، افزایش یافت. قطع گفت‌وگوهای ایران با جامعه اروپا و تصویب چهار قطعنامه تازه در شورای امنیت علیه ایران و همچنین افزایش تهدیدهای نظامی خارجی موجب شد که جمهوری اسلامی بیش از پیش به حمایت مسکو متکی شود.

اعلام سیاست نگاه به شرق توسط علی لاریجانی، در منصب دبیری شورای امنیت ملی، و تأکید بر «اهمیت استراتژیک» روابط با روسیه، نشان دهنده نیاز و همچنین عزم نظام سیاسی ایران در جهت حفظ و گسترش روابط با مسکو تلقی می‌شود.

اهمیت حفظ این روابط برای تهران طی چهار سال گذشته در حدی بوده که قرار گرفتن روسیه در کنار چهار عضو دیگر شورای امنیت و صحه گذاشتن بر قطعنامه های تنبیهی شورای امنیت را نیز مقامات جمهوری اسلامی، علیرغم نارضایی باطنی، با سکوت برگزار کرده و عملاً ندیده گرفته‌اند.

دیدار ولادیمیر پوتین رئیس جمهور وقت روسیه از تهران در ماه اکتبر سال ۲۰۰۷ به بهانه شرکت در کنفرانس سران خزر، مناسبات دو کشور را در سطح تازه‌ای قرار داد. از آن تاریخ انتقادهای گروه‌های خارج از حاکمیت، ملی‌گرایان و اصلاح‌طلبان ایران نسبت به طبیعت روابط تهران – مسکو بیش از افزایش یافت و دولت نهم از سوی پاره‌ای مطبوعات و حتی نمایندگان مجلس اسلامی، به واگذاری منافع ملی ایران به روسیه در دریای خزر، به بهای جلب حمایت سیاسی بیشتر مسکو متهم شد.

سفر محمود احمدی‌نژاد به روسیه در میانه ماه ژوئن سال جاری، در فاصله کوتاهی پس از اعلام نتایج انتخابات جنجالی ریاست جمهوری، به بهانه شرکت در گردهمایی شانگهای، نقطه تحول تازه‌ای در رابط تهران و مسکو، بخصوص در نگاه منتقدان داخلی دولت ایران بود.

انتشار تصویر خندان مدودف رئیس جمهور روسیه در کنار احمدی‌نژاد در افکار عمومی و اکثریت مخالف دولت، به گونه‌ای دهن کجی به خواسته‌های مردم و مشارکت مسکو در توطئه شکست دمکراسی و بی‌اعتنایی به رأی اکثریت تلقی شد. از آن روز به بعد شعارهای «مرگ بر روسیه» در کنار سایر شعارهای مورد استفاده تظاهرکنندگان ایرانی مانند «مرک بر دیکتاتور» جای ثابتی به خود اختصاص داد.

تظاهرات ضد روسی مردم ایران تدریجاً به خارج از ایران نیز کشیده شد. چنانکه سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌های روسیه در اروپا، مانند سفرت آن کشور در تهران، هدف اعتراض‌های ایرانیان قرار گرفت، به طوری که دولت روسیه خود را مجبور به واکنش دید اعلام داشت که در مناسبات داخلی ایران دخالت نمی‌کند.

انتقاد از مواضع روسیه در قبال دولت کنونی ایران و حمایت از نتایج اعلام شده انتخابات، حتی به انتقادهایی در درون روسیه نیز کشیده شد و پاره‌ای از کارشناسان سیاسی آن کشور نسبت به ضرورت اصلاح روابط کرملین با تهران هشدار دادند.

بی‌تردید تغییر جغرافیای سیاسی منطقه پیامد انحلال اتحاد جماهیر شوروی، در تغییر طبیعت روابط تهران مسکو نقش اساسی داشته است. پیش از آن تغییر نظام سیاسی ایران در سال ۱۹۷۹ نیز تأثیری استراتژیک بر طبیعت این روابط باقی گذاشته بود.

تا پیش از آغاز دهه نود، اتحاد شوروی در مرزهای آبی خزر و از راه خاک در جوار ترکمنستان در شرق، و جمهوری آذربایجان و ارمنستان در جنوب غرب با ایران همسایه مستقیم بود.

این همسایگی تا چند قرن قبل از آن برای تمامیت ارضی ایران یک تهدید جدی به شمار می‌رفت. تهدیدی که پس از ۲۳ سال جنگ در دوران قاجاریه به جدایی ۴۰ شهر و استان شمالی ایران و ضمیمه شده آن به روسیه تزاری انجامیده و در دوران پهلوی به جدایی آذربایجان و اعلام جمهوری کردستان، و پیش از آن اعلام جمهوری نیم‌بند گیلان منجر شده بود.

در دوران بعد از جنگ دوم و تا پیش از انقلاب، نگاه روسیه به ایران نگاه متحد نظامی غرب بود. در دوران بعد از جنگ سرد استفاده ابزاری از ایران برای روسیه، در رقابت با نفوذ منطقه‌ای امریکا، همچنان ادامه یافت، اگرچه ضریب خطر روسیه علیه ایران به عنوان یک عامل تهدید امنیت ملی، بدلیل قرار گرفتن جمهوری‌های ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان مابین دو کشور تا حدودی کاهش یافت.

روسیه اگرچه هرگز شریک استراتژیکی ایران محسوب نمی‌شده، در عین حال همواره مصمم به حفظ روابط همکاری و دوستی با ایران بوده است. با توجه به تشدید بی‌ثباتی در سیاست داخلی ایران، بعد از انتخابات، اینک آینده این روابط تا حدودی مورد تهدید قرار گرفته است. تغییر محتمل در شکل حکومت و یا دولت ایران در آینده، می‌تواند آثار زیان‌باری بر استحکام روابط تهران- مسکو باقی بگذارد.

به این دلیل، می‌توان انتظار داشت که مسکو ضمن مبادرت به پاره‌ای تلاش‌های فرهنگی و تبلیغاتی برای دلجویی از مردم ایران، کمتر از گذشته به حمایت تبلیغاتی و یا سیاسی از دولت کنونی بپردازد.

با این وجود مسکو همچنان تلاش خواهد کرد که ضمن متعادل ساختن نحوه بر خورد با ایران، به استفاده ابزاری از نظام جمهوری اسلامی به عنوان عامل بازدارنده ای که مزاحم گسترش نفوذ امریکا در منطقه است، ادامه داده و در عین حال بازار کنونی و منافع اقتصادی خود را نیز در ایران حفظ کند.

در طول ۹ سال گذشته حجم مبادلات تجاری ایران و روسیه تا ۵۰۰ درصد افزایش یافته است. اگرچه طی سال گذشته و سال جاری از میزان ارزش مبادلات تجاری دو کشور تا حدودی کاسته شده، با این وجود، دولت کنونی ایران مصمم است حتی با توسل به دادن امتیازهای چشم‌گیر، زمینه افزایش این مناسبات را فراهم ساخته و مسکو را به ادامه حمایت از مواضع خود تشویق کند.

در حال حاضر چند شرکت روسی قراردادهای مهمی را در بازار داخلی ایران به دست آورده‌اند. از جمله مؤسسه دولتی صادرات دفاعی «روس ابارون اکسپورت»، اپراتور تلفن همراه «مگافون»، کارخانه ساخت خودروهای سنگین «کاماز»، واحد هواپیماسازی کورپوراسیون و مؤسسه اتمی «اتم استروی اکسپورت» و «گازپروم».

مسکو نگران است که در صورت ادامه حمایت‌های سیاسی از دولت کنونی ضمن افزایش خشم افکار عمومی مردم ایران، با تحریم گسترده مصرف‌کنندگان ایرانی کالاها و خدمات روسی نیز مواجه شود.