«آنچه شرودر می‌توانست در تهران بگوید» ولی نگفت

گرهارد شرودر؛ صدراعظم پیشین آلمان

به بهانه سفر گرهارد شرودر به ایران، هنریک برودر، مقاله‌نویس آلمانی، به شکل طنز متنی را در مجله اشپیگل به عنوان سخنرانی صدر اعظم پیشین آلمان در ایران منتشر کرده است.

پس از آنکه محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور ایران پیشنهاد جنجال برانگیز خود را در مورد انتقال اسرائیل به اروپا یا آمریکا مطرح کرد، برخی از رسانه‌های ایرانی از جمله رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی مدعی شدند که یک نویسنده معروف اشپیگل از این پیشنهاد حمایت کرده است.

آنها حتی با هنریک برودر -که در آن زمان طنزی درباره سخنان رئیس‌جمهور ایران نوشته بود- مصاحبه کرده و از وی پرسیده بودند آیا آنچه نوشته شوخی بوده یا جدی و برودر هم گفته بود، خیلی هم جدی!

هنریک برودر باز هم به ایران پرداخته است. او به بهانه سفر صدر اعظم پیشنی آلمان به ایران مطلبی را با عنوان متن سخنرانی شردور در تهران در سایت اینترنتی اشپیگل نوشته است که بخش‌هایی از آن در زیر می‌آید:

«خانم‌ها و آقایان، دوستان عزیز، عالی جنابان!

من از دعوت شما برای سفر به تهران و سخن گفتن در حضور شما سپاسگزارم. این نه تنها برای من افتخاری بس بزرگ است، بلکه به معنای تحقق آرزویی دیرینه نیز هست. خیلی دوست داشتم زودتر از اینها به ایران سفر کنم. متأسفانه این کار در دوران خدمتم به عنوان صدر اعظم جمهوری فدرال آلمان امکان‌پذیر نبود.

در آن زمان باید ملاحظه منافع اقتصادی و سیاسی را که در روابط میان کشورهایمان تعیین کننده هستند، می‌کردم و همین طور ملاحظه هم پیمانانمان و به ویژه افکار عمومی در کشور شما و کشور خودم را می‌کردم.

گرهارد شرودر، صدر اعظم سابق آلمان در خلالی یک کنفرانس خبری به همراه پرفسور مجید سمیعی (چپ) و حسین دهقات رئیس بنیاد شهید ایران


چرا که سفر یک صدر اعظم می‌تواند به راحتی باعث بروز سوءتفاهم‌هایی شده و به عنوان نشانه همبستگی با رژیمی تلقی شود که از هیچگونه مشروعیت دمکراتیک برخوردار نیست، ملت خود را سرکوب کرده و کشور دیگری را در منطقه به نابودی تهدید می‌کند.

اما امروز من یک انسان آزاد هستم، نه تنها می‌توانم به هر جا که می‌خواهم بروم، بلکه می‌توانم هر آنچه می‌اندیشم را بر زبان بیاورم، بدون آن که نگران پیامدهایش باشم.

اکنون مایلم از این فرصت استفاده کرده و به عنوان نظر شخصی گرهارد شرودر چیزی بگویم که شما شنیدنش را احتمالاً از یک صدر اعظم پیشین انتظار ندارید.

خوب می‌دانم هم اینک روی زمینی ایستاده‌ام که با تاریخ سیراب شده است. می‌دانم، زمانی که هنوز در منطقه براندنبورگ گرگ‌ها گشت می‌زدند، در کشور شما تمدن و فرهنگ پیشرفته‌ای وجود داشت، و می‌دانم ما در بسیاری از زمینه‌ها همچنان شاگرد هستیم در حالی که شما از مدت‌ها پیش در این زمنیه‌ها به درجه استادی رسیده‌اید.

اما یک فرهنگ و تمدن پیشرفته هم نمی‌تواند مانع انحراف به سمت بربریت شود. چه کسی بهتر از ما آلمانی‌ها این را می‌داند که زمانی همه ارزش‌های فرهنگ‌مان را دور ریختیم و عنان خود را به دست یک دیکتاتور دیوانه دادیم تا ما را به سمت پرتگاه رهنمون سازد. هیچ ملتی در مقابل چنین سرنوشت شومی در امان نیست.

وقتی مراکش از آلمان موز وارد کند

گرهارد شرودر در خلال بازدید از مجلس شورای اسلامی ایران
باز هم در آن زمان در عین بدبختی، بخت یار ما بود. چرا که امپراتوری هزار ساله تنها دوازده سال دوام آورد. البته این مدت برای ویران ساختن اروپا کافی بود، اما برای نابود کردن همه آن چیزهایی که در مقابل نازی‌ها قرار داشت، کافی نبود.

پس از آنکه ما از دست خودمان خلاص شدیم، به تعداد کافی آلمانی‌هایی بودند که در جنایات نازی‌ها شریک نبوده و در آن دوران به مهاجرت داخلی یا خارجی تن داده بودند. آنها پس از پایان شب بلند وحشت با کمک متحدین در موقعیتی قرار گرفتند که بتوانند یک آلمان جدید بسازند. از این میان من تنها از کنراد آدنائر و ویلی برانت، دو آلمانی بزرگ نام می‌برم که بدون تردید نامشان برایتان آشنا است.

لطفاً از دست من رنجیده نشوید، اگر می‌گویم، شرایط شما هم اکنون به مراتب سخت‌تر و پیچیده‌تر از شرایط ما در ۶۴ سال پیش است.

می‌دانم که خودتان هم این را به خوبی می‌دانید. دیکتاتوری ملاها که با بازگشت آیت‌الله خمینی از تبعیدگایش در پاریس آغاز شد، هم اکنون سی ساله شده است. بیش از نیمی از ایرانی‌ها دوران دیگری به جز این دوران را تجربه نکرده‌اند. برای آنها حقوق بشر واژه‌ای بیگانه، انتخابات آزاد سراب و آزادی بیان امری توأم با مخاطرات غیرقابل محاسبه است.

...

در واقع درآمدهای نفتی ایران برای تضمین رفاه تمام شهروندان کشورتان کفایت می‌کند. این را که این در آمدها سر از کجا در می‌آورد، باید خودتان پیدا کنید، آنچه مسلم است مردم بهره چندانی از این پول‌ها نمی‌برند. این هم قابل درک نیست که چرا در کشوری که برای رسیدن به نفت فقط کافی است چند متر زمین را کند، بنزین نه تنها باید جیره‌بندی شود، بلکه باید از خارج هم وارد شود. این مثل آن است که مراکش بخواهد از آلمان موز وارد کند.

در خانه جلاد نباید از طناب دار حرف زد

من به دعوت یک دوست ایرانی، یک پزشک که یک مؤسسه علمی را تأسیس کرده است، به اینجا آمده‌ام. حمایت از این پروژه برای من اهمیت بسیاری دارد. خودتان می‌دانید که وضع علم و تحقیقات در کشورتان چگونه است. برای آخرین بار کی یک ایرانی جایزه نوبل گرفته است، صرف نظر از شیرین عبادی، این زن بی‌باک که البته زندگی‌اش به واسطه دریافت جایزه صلح نوبل ساده‌تر نشده است. تنها در یک رشته کشور شما در تمام آمارها پیشتاز است: در زمینه اعدام کشورتان در رتبه دوم قرار دارد، آن هم پس از چین.

گرهارد شرودر، صدر اعظم پیشین آلمان
نباید در خانه جلاد از طناب دار حرف زد. چرا که ممکن است شما آن را به منزله دخالت در امور داخلی خود تلقی کنید. البته من به خوبی می‌دانم که تاریخ اروپا سرشار از اعمال زشت و ددمنشی است، از جنگ‌های صلیبی گرفته تا دادگاه‌های تفتیش عقاید و هولوکاست. اما در حالی که ما گذشته تاریکی را پشت سر داریم، در کشور در زمان حال شاهد این گونه اعمال هستیم.

...

دوستان باید بتوانند از هم انتقاد کنند

اما این همه آن چیزی نیست که ما باید با صراحت درباره‌اش با هم بحث کنیم. به ویژه ما آلمانی‌ها وظیفه خود می‌دانیم، اجازه ندهیم کسی به دلایل مذهبی یا عقیدتی مورد تبعیض قرار گیرد. در کشور شما بهایی‌ها تحت تعقیب قرار می‌گیرند که تنها جرم آنها این است که به مذهبی تعلق دارند که صد و پنجاه سال پیش از اسلام منفک شده است.

...

خانم‌ها و آقایان، لطفاً از سخنان من رنجیده نشوید، به هر حال دوستان باید بتوانند از هم انتقاد کنند. ما می‌خواهیم برای تأمین منافع کشور ما و کشور شما با هم همکاری کنیم. اما این همکاری نباید تنها بر مبنای محاسبات اقتصادی شکل گیرد، بلکه باید بر باورهای مشترک تکیه کند، بر احترام به افراد و حقوق آنها.

سفر من به کشور شما سفری خصوصی است. با این حال از طرف هموطنانم می‌گویم: ما گام نخست را برداشتیم، حالا نوبت شماست.»