روزی که دو آلمان متحد شدند

اولین شکاف در دیوار برلین در ۱۱ نوامبر ۱۹۸۹

در سوم اکتبر ۱۹۹۰ جمهوری دموکراتیک آلمان یعنی آلمان شرقی سابق، در سیستم دموکراتیک آلمان غربی ادغام شد. در این روز بعد از ۴۵ سال بار دیگر اتحاد آلمان غربی و شرقی برقرار شد. در سال ۱۹۹۰ صدها هزار نفر این روز را در برلین در مقابل دروازه براندنبورگ و ساختمان پارلمان آلمان جشن گرفتند.

امسال نیز رهبران سیاسی آلمان با حضور در شهر کیل، پیروزی دموکراسی را بر دیکتاتوری سوسیالیستی جشن گرفتند. در این مراسم آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، یادآوری کرد که قربانیان دیکتاتوری سوسیالیستی هیچ وقت نباید به فراموشی سپرده شوند.

سی سال پیش در ۹ نوامبر ۱۹۸۹ دیوار آلمان فرو ریخت و به قول خانم مرکل «انقلابی با روح صلح‌آمیز» به وقوع پیوست. خانم مرکل گفت که این انقلاب صلح‌آمیز توانست میسر شود، زیرا انسان‌ها دیگر حاضر نبودند که کسی جلوی رسیدن آنها به بلوغ را بگیرد.

آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان در مراسم امسال وحدت دو آلمان

روند انقلاب آلمان

در ۱۹ ژانویه ۱۹۸۹ منشی اول کمیته مرکزی حزب سوسیالیستی آلمان شرقی اریش هونکر قول داد که «دیوار تا ۵۰ یا ۱۰۰ سال دیگر هم پایدار خواهد ماند». البته آن دیوار به اصطلاح «ضد سرمایه‌داری و ضد امپریالیستی» بعد از چند ماه در هم فروریخت.

در دوم مه ۱۹۸۹ دولت مجارستان اعلام کرد که پرده آهنین را ساقط خواهد کرد. پرده آهنین در حقیقت به تعارض‌های ایدئولوژیک بین کشورهای دموکراتیک سرمایه‌داری و بلوک سوسیالیستی شرقی در دوره جنگ سرد اشاره داشت. دولت مجارستان گام به گام مرزهای کشور را باز کرد. در مجارستان تحولات از درون حزب کمونیستی شروع شده بود؛ حزب کمونیست رسماً از نقش رهبری خود انصراف کرد و به این صورت یک سیستم چندحزبی در مجارستان حاکم شد.

در ۲۷ ژوئن ۱۹۸۹ پرده آهنین شکاف پیدا کرده بود؛ وزیر خارجه مجارستان، گیولا هورن و وزیر خارجه اتریش آلویس موک در یک حرکت مشترک نمادین سیم خاردار مرز مشترک خود را قطع کردند. با وجود آنکه کنترل‌های مرزی باقی ماندند، این خود شکست تاریخی بزرگی برای طرفداران پرده آهنین محسوب شد.

برای اولین بار در تاریخ آلمان بعد از جنگ جهانی دوم مرزهای آلمان شرقی متزلزل و نفوذپذیر شده بود. از آن به بعد تعداد پناهجویان آلمانی و همچنین گردشگران آلمانی در مجارستان هر روز بیشتر می‌شدند.

از یک ژوئیه تا آخر اوت ۱۹۸۹ تعداد زیادی از شهروندان آلمان شرقی با هدف فرار به اتریش و در حقیقت به کشورهای غربی به مجارستان، لهستان و چکسلواکی برای گذراندن دوران تعطیلی سفر می‌کنند. خیلی از آنها به سفارت آلمان غربی در بوداپست پناه بردند. به دنبال فرار توده‌ای مردم به سفارت یک کشور غربی، وزارت خارجه آلمان شرقی با حمله به مقام‌های دولتی آلمان غربی، آنها را متهم به مداخله در مسائل داخلی جامعه سوسیالیستی کرد.

در حقیقت در ژوئیه، دکترین برژنف در خصوص استقلال محدود کشورهای سوسیالیستی به پایان رسیده بود و با به قدرت رسیدن گورباچف از نفوذ حاکمیت انحصارطلبانه حکومت شوروی کاسته شد.

در این تصویر مربوط به ۱۰ نوامبر ۱۹۸۹، شهروندان غرب برلین به ساکنان بخش شرقی آن برای بالا رفتن از دیوار کمک می‌کنند

تا هشتم اوت ۱۹۸۹ در حدود ۱۳۰ شهروند آلمان شرقی در نمایندگی دیپلماتیک آلمان غربی در برلین شرقی پناهنده شده بودند. به دنبال شکایات زیادی از رژیم سوسیالیستی در آلمان شرقی، دولت آلمان غربی اعلام کرد که پناهجویان دیگر به ساختمان‌های سفارتخانه آلمان هجوم نیاورند.

در ۱۳ اوت ۱۹۸۹ درهای سفارت آلمان غربی در بوداپست بسته شد. ناگفته نماند که بیش از ۱۸۰ نفر در آن زمان به ساختمان سفارت پناه برده بودند. در روز بعد از این جریان هونکر، منشی اول کمیته مرکزی حزب سوسیالیستی آلمان شرقی بار دیگر با این جمله شهرت جهانی یافت؛ «جلوی روند سوسیالیسم را نه یک گاو نر و نه یک خر می‌تواند بگیرد». هونکر می‌خواست افرادی را که از سوسیالیسم فرار می‌کردند تحقیر کند، ولی به این امر واقف نبود که در همان برهه تاریخی صدای ناقوس پایان سوسیالیسم به گوش می‌رسید.

در همان ماه صدها نفر از مرز طبیعی و سبز مجارستان به اتریش فرار کردند. مجارستان با قانونی دانستن فرار پناهجویان به غرب، تحت عنوان اقدام بشردوستانه برای فراریان مدارک صلیب سرخ تهیه کرد و اتریش در ۳۱ اوت ضرورت و الزام تهیه روادید را برای شهروندان آلمان شرقی حذف کرد.

از اوائل سپتامیر ۱۹۸۹ تظاهرات روزهای دوشنبه در لایپزیگ، در آلمان شرقی شروع شد. این تظاهرات در مقابل کلیسای نیکولای اجرا می‌شد و هر بار با مناجات‌های صلح به پایان می‌رسید. معترضان که بالغ به هزار نفر بودند شعارهایی مانند «آزادی حق مسافرت در ازای فرار توده‌ای» یا «اشتازی باید برود» سر می‌دادند. اشتازی، سازمان امنیت دیکتاتوری سوسیالیستی، تظاهرات را رصد و متعاقباً متفرق می‌کرد تا اینکه در ۲۵ سپتامبر ۱۹۸۹ اولین تظاهرات بزرگ توده‌ای انجام شد که دیگر قابل کنترل برای اشتازی نبود.

این تظاهرات در حالی به پیش برده می‌شد که هونکر در مقاله‌ای به بهانه ۴۰ سالگی موجودیت دولت سوسیالیستی نوشت که سیستم حاکم کارایی کامل دارد و حتی توانسته مشکلات حقوق بشری را حل کند. او البته در رابطه با ده‌ها نفر که در مرز آلمان در کنار دیوار به بهانه مقابله با امپریالیسم به ضرب تیر سربازان به قتل رسیدند، حرفی نزد و چیزی ننوشت، قتل‌هایی که به دستور دولت انجام شده و بیانگر نقض تام حقوق بشر در کشور سوسیالیستی بودند، قتل افرادی که برای کسب آزادی قصد فرار به غرب را داشتند.

شهروندان پناهجوی آلمان شرقی در تلاش برای عبور از مرز آلمان غربی در پنجم نوامبر ۱۹۸۹

تا اواسط سپتامبر در حدود ۱۵ هزار شهروند آلمان شرقی به اتریش فرار کردند. یادآوری می‌شود که اتحادیه کارگری لهستان در ۱۷ آوریل ۱۹۸۹ قانونی شده بود و در این مدت از شهروندان فراری آلمان شرقی حمایت سیاسی می‌کرد.

بیشتر در این باره: فروپاشی آلمان شرقی چگونه روی داد؟

در ۳۰ سپتامبر ۱۹۸۹ وزیر خارجه آلمان که در پراگ به سر می‌برد اعلام کرد که به هم‌میهنانش اجازه خروج داده شده است. در دوم اکتبر دیگر تظاهرات روز دوشنبه در آلمان شرقی به اوج خود رسیده بود. مردم در لایپزیگ فریاد می‌کشیدند: «ما اینجا می‌مانیم» و از سوی دیگر مقامات دولت سوسیالیستی آنها را به عنوان «فتنه‌گران» محکوم می‌کردند.

دولت سوسیالیستی کاملاً زیر فشار قرار گرفته بود تا جایی که در ۱۱ اکتبر اعلام کرد مصصم است یک سوسیالیسم «جذاب» تشکیل دهد. در اواسط اکتبر البته در تظاهرات «شهر قهرمان لایپزیگ» دوشنبه‌ها بین یکصد تا یکصد و بیست هزار نفر در تظاهرات شرکت می‌کردند.

در ۹ نوامبر شابوزکی عضو ادارۀ سیاسی حزب سوسیالیستی آلمان شرقی اعلام کرد که برای سفرهای خصوصی روادید فوری صادر خواهد شد. صدای ناقوس شکست سوسیالیسم دیگر به آسمان‌ها می‌رسید. هزاران نفر به سوی مرزهای برلین روان می‌شوند و فشار مردمی تا آن حدی زیاد می‌شود که دستور باز کردن یکی از مرزهای برلین می‌آید.

در حقیقت ۹ نوامبر روز ابتدای اتحاد آلمان بود، ولی تاریخ این روز یک جنبه نمادین داشت: در ۹ نوامبر ۱۹۲۳ هیتلر قصد یک کودتا را داشت. در ۹ نوامبر ۱۹۳۸ شب کریستال بود که تعداد زیادی از کنست‌های یهودی توسط نازی‌ها به آتش کشیده شده بودند. به همین دلیل سوم اکتبر روز وحدت آلمان به شمار می‌رود.

سی سال بعد

طبق گزارش اقتصادی در مجله اشپیگل آنلاین شرایط زندگی در شرق و غرب در سی سال گذشته نسبتاً تعادل پیدا کرده ولی تفاوت‌ها همچنان چشمگیر است. در سال ۱۹۹۱ درآمد ناخالص در غرب هنوز دوبرابر درآمد در شرق آلمان بود. این تفاوت بسیار کمتر شده است، ولی در نسبت رشد اقتصادی هنوز تفاوت‌های زیادی وجود دارد.

مثلاً نسبت بیکاری در شرق خیلی بالاتر از غرب است. با وجودی که بخش خدماتی اقتصاد در شرق رشد کرد ولی بیکاری و مهاجرت ساکنان به غرب به ویژه در سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۷ وضع بد اقتصادی را به شدت افزایش داد. در سال‌های گذشته نیز مشکل کمبود نیروی کارآموخته و متخصص بویژه در شرق آلمان شدیدتر شد.

کارآیی سیستم تولیدی در شرق هنوز نسبت به غرب آلمان ضعیف است و دلیل آن را اقتصاددانان ساختار نامناسب اقتصادی آلمان شرقی می‌نامند. برای مثال بخش‌های تحقیقات و توسعه در اقتصاد آلمان شرقی کمیاب هستند. شرکت‌هایی که به مثابه لکوموتیوها و موتور قوی اقتصادی می‌بایست در سطح اقتصاد جهانی صادرات آلمان را تقویت کنند در شرق آلمان بسیار ضعیف هستند. این فرق‌های ساختاری به نظر بخشی از دانشمندان از قرون وسطی تا به امروز احیا شده‌اند و باعث تفاوت‌های اقتصادی کلان است.

از این رو وحدت آلمان هنوز به معنی تعادل اقتصادی کامل بین شرق و غرب تحقق نیافته است.